رمان اولی ها
رمان های لیست شده، اولین قلم نویسنده ها هستن.
لطفا با نظرات و رای های خودتون ما رو در انتخاب رمان های خوب و معرفی نویسندگان جدید همیاری کنید.
همچنین نویسندگان نو قلم ما میتونن رمان های خودشون رو به آیدی ما در تلگرام ارسال کنن یا روی دکمه زیر کلیک کنن و رمانشون رو همینجا برای ما ارسال کنن تا بعد از از بررسی سریع، در معرض نمایش همگان قرار بگیره و شانس ارسال به برنامه رو دریافت کنن.
ارسال رمان به برنامه
نویسنده : فهیمه شهمیرزادی
ژانر : عاشقانه، طنز
وضعیت : تایید شده و ارسال بخش آفلاین
خواندن رمانداستان عشقی یه دختر جوونه که به خاطر راحتی عشقش مجبور میشه با بدنام کردن خودش ازش فاصله بگیره
نویسنده : صبا طهرانی
ژانر : عاشقانه، هیجانی، مافیایی
وضعیت : رد شده
خواندن رمانصحرا دختری که زندگی تکراری خودش رو سپری میکنه ناخواسته گیر اتفاقات عجیبی میفته. داستان از یک تاکسی شروع میشه نه یک تاکسی معمولی، یک تاکسی مرگ آور. رانندش اقاست؟ نه میشه گفت همه چیز از اونجایی شروع شد که رانندهی خانم ما مقابل یک مرد عجیب قرار میگیره اما فقط اون نیست تو خونهی صحرا هم اتفاق عجیبی میفته...
نویسنده : معصومه مرادی
ژانر : پلیسی، عاشقانه، معمایی، جنایی
وضعیت : تایید شده و ارسال بخش آفلاین
خواندن رماندختری از جنس سرما و گردباد، اما حل شده در آرامشی که متعلق به قبل از طوفان است. اگر این انبار باروت پنهان شده با جرقهای آتش بگیرد و حافظه پاک شده دختر بازیابی شود چه بلایی سر شیطان صفتهایی که زندگیاش تبدیل به خاکستر کردهاند میافتد؟ آیا دخترمون حافظهش رو به دست میاره؟ چه زمان؟ ممکنه درست وقتی حافظهش رو به دست بیاره که تصمیم به شروعی دوباره گرفته؟ ممکنه به کسی دل ببنده که نباید؟ این حافظه پاک شده چه عواقبی براش داره؟
نویسنده : فاطمه لطیفی
ژانر : عاشقانه، غمگین
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رمانهمه چیز از یک نامه شروع شد. نامهای که شاید ناچیز باشه؛ اما ویرانگر بود! ویرانگر زندگی مثل مایی که راحت تو چاه حرص و طمع افتادیم و کارمون شد دست و پا زدن. و دریغ از کسی که نجاتمون بده! ما خودمون دستایی که برای کمک به سمتمون دراز شده بود رو پس زدیم، و باید دید چطور میتونیم تنها از این چاه بیرون بیایم؟ میشه همه چیز رو به شکل اول برگردوند؟
نویسنده : ثمین غلامی (دردونه s'gh)
ژانر : اجتماعی، جنایی
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رمانداستان دختری از تبار استقامت که موظف است به اجبارهای تقدیر تن بدهد. دختری جوان که دلسپردهی اوج گرفتن و پرواز است اما اصرارهای خانواده برای تن دادن او به ازدواجی اجباری و ناخواسته، بالهای پروازش را میچیند و او را اسیر قفس میکند هرچند که او در پی راهی برای گریز از این قفس است... در مقابل مردی است که در زندگی با سختیها دست و پنجه نرم میکند. خانوادهای از هم پاشیده از مرد تنهای قصه، قربانیای میسازد که عضو سازمانی مخوف میشود و او را تبدیل به انسانی سخت میکند که کشتار و دست به اسلحه شدن برایش همچون پرتاب تیرکمان به سوی پرندهای کوچک است اما در این میان یکشرط برای رئیس سازمان شدن او را در تنگنا قرار میدهد و...
نویسنده : رویا شجاعی
ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی، ازدواج اجباری
وضعیت : رد شده
خواندن رماناین رمان درمورد دختری به اسم دیانا هسته به خاطر یک وصیعتنامه مجبور به ازدواج میشه .....
نویسنده : مهراد رستایی
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، درام
وضعیت : تایید شده و ارسال به بخش آنلاین
خواندن رمانگاهی دور بودن بهتر از نزدیک بودن است تا چهره واقعی افراد را ببینیم. "عطر رازقی" روایت دو زندگی از هم گسیخته شده است. یکی در گذشته و یکی در شرف وقع، نفس دختر افغان تبار که بنا بر دلایلی مجبور به ازدواج زوری میشود اما این اتفاق باعث میشود پرده ای از گذشته کنار رود و همه چیز آشکار شود. ما تماشاچیانی هستیم، که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر آمدیم؛ خیلی دیر.. پس به ناچار حدس می زنیم، شرط می بندیم شک می کنیم… و آن سوتر در صحنه زندگی بازی به گونه ای دیگر در جریان استگاهیدور ما تماشاچیانی هستیم، که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر آمدیم؛ خیلی دیر.. پس به ناچار حدس می زنیم، شرط می بندیم شک می کنیم… و آن سوتر در صحنه زندگی بازی به گونه ای دیگر در جریان استگاهیدور
نویسنده : زینب 8288
ژانر : پلیسی، عاشقانه، جنایی
وضعیت : تایید شده و ارسال بخش آفلاین
خواندن رمانآنا دختری که خانوادهاش رو جلوی چشمش از دست داده و شاهد مرگشون بوده... قاتل خانوادهاش به دنبال پیدا کردن آنای فراری میفته تا عتیقهای که فقط پدر آنا ازش با خبر بوده رو پیدا کنه... ولی روح آنا هم از جای عتیقه خبر نداره! این وسط کی دل آنا رو میبره؟ یه پسر مشکی پوش خسته و یا یه دکتر مهربون؟
نویسنده : Ss.kazemi,zad
ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رمانرمان راجب دختری به اسم ساغر... یه دختر شیرازی که بدون اینکه بخواد، همیشه مرکز توجهه و نظر همه رو به خودش جلب میکنه....ساغر توی زندگیش دردای زیادی کشیده که حتی فکر کردن بهشون هم سخته. اما ساغر تونست...موقف شد همه اونارو پشت سر بزاره. در رشته ی مورد علاقش شروع به تحصیل میکنه و زندگیش دوباره به روال عادی برمیگرده.هر چند که هیچ وقت دوباره مثل سابق نمیشه. بعد از یه مدت دوباره یه اتفاقاتی شروع میکنه به رخ دادن و ساغر مجبور میشه از شیراز بره... برادرش تهران درس میخونه،ساغر هم تهران رو انتخاب میکنه و با کلی دوندگی از دانشگاه انتقالی میگیره و راهیه تهران میشه،برای به دست اوردن ارامش. با سفر به تهران دفتر زندگیش ورق میخوره و برگ جدیدی باز میشه..... (خلاصه یکم غلط اندازه.شاید فکر کنید رمان درامه اما نه...اتفاقات خنده دار کم نداره و اینم بگم که رمان کاملا غیرقایل پیش بینیه و شما به هیچ وجه نمیتونید حدس بزنید اخرش چی میشه?)
نویسنده : فاطمه حسن زاده
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، همخونه ای
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رمانخورشید به عرش می برد دادم را مهتاب نشسته سوگ فریادم را ای تف به عدالتت فلک من بدهم ؟؟؟؟ تاوان گناه اولین آدم را ...
نویسنده : (نوشین)A.b.a.n
ژانر : عاشقانه، اجتماعی
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رمانهیوا، دختری با ظاهری متفاوت، اخلاقی متفاوت تر، با خواهر و برادر کوچکتر ، بار سنگینی رو، حمل میکنه. زندگی هیچ وقت با ساز اون نرقصید و بالعکس همیشه هیوا رو مجبور به رقصیدن هر ساز خودش میکرد. اما، دختر قوی و شجاع، هیچوقت تسلیم نمیشه...! و با ورود پسری ب زندگیش، رمز و رازهای مرموز گذشتش، معلوم میشن و در اخر بنظرتون، پسر غصهی من میتونه هیوای، دلتنگ و سختی کشیده رو با قلب ترک برداشته، عوض کنه؟
نویسنده : (نوشین)A.b.a.n
ژانر : عاشقانه، اجتماعی
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رماندختری تنها، داغدیده، بادلی شکسته و نامردی روزگار....! ماهرخ قصهی من، تنهاییشو با خودش قسمت میکرد...اشکاشو خودش پاک میکرد...قلب زخمی و پر دردشو خودش ترمیم میکرد...روح خسته و غمگینشو خودش نوازش میداد...اما؛ هیچکس نبود خودِ خودشو آروم کنه. بغلش کنه،بهش بگه تنها نیست... این همه مشکل و سختی از اون دخترکی بیست ساله اما پخته و گوشه گیر، با بغضی سرد شده و چشمانی غمگین و شانههایی که از سنگینی بخت بدش، خمیده شده بودند،ساخته بود... و او درست زمانی که فکر میکرد میتواند به زندگیش رنگ و روی دیگری بدهد،سرنوشتش برای او خوابهای دیگری میدید...!
نویسنده : fatemeh eram
ژانر : پلیسی، عاشقانه، طنز
وضعیت : رد شده
خواندن رمانشادی خاکزاد دختری که به زور خودش رو تا اینجا کشونده و مستقل که به همراه دوستاش که شیراز قبول شدن به شیراز میان شادی داره به عنوان یه سرهنگ ازمایشی یه جای کار میکنه به خاطر انتقامی که قسم خورده از طرف بگیره. و خب مطمئن هستش که به اون طرف میرسه و کامل انتقامش رو میگیره و خب چون دانشگاهیه اتفاقات زیادی براش میوفته هم برای خودش و دوستاش و با چند نفر اشنا میشن که میشناسیدشون طی خوندن رمان. (خب دوستان از همین الان بگم این رمان بیشتر قسمت هاش واقعی هستش اما تمامی اسم ها و کاراکتر ها الکی و ساختگی هستش و اینکه اینم بگم کاملا ساختگی هستن کاراکتر ها و بی احترامی به هیچکس نمیشه و یک نکته اینکه من با چیز هایی که مینویسم هیچ ارتباطی با اون مشغله ها ندار"و کار هایی رو که خودم انجام میدم یا لباس هایی که انتخاب میکنم کاری به شغل ها نداره" ممنون میشم هیت ندید اخه این رمانه ساخته ی ذهنه خب هیچ ربطی به زندگی واقعی وبه خودتون نگیرید ممنون میشم)
نویسنده : Angry Writer
ژانر : پلیسی، عاشقانه، طنز، اجتماعی، جنایی
وضعیت : درحال بررسی توسط خوانندگان و کارشناسان
خواندن رماندست بند هایی که از کمربند های مخصوص آویزان اند و با هر بار دویدن صدای خوش جیرینگ جیرینگشان حس امنیت می دهد به مردمان کشورم . ماشین ها و نقاب های پارچه ای مشکی نوپو و ذوق و نگرانی مردم و خبرنگارانی که اطرافمان فیلمبرداری میکنند و رعب و وحشت برای انان که پا روی حریم امنیت کشورم نهاده اند و سعی در سلب ارامش مردمانم دارند... کلت ها و کلاشینکف ها و اسلحه های مهارتی تک تیراندازان که نشانه گرفته شده .سپرهای بزرگ و گروه هایی که برای پیشروی پشتشان قرار گرفته اند... کواد کوپتر هایی که توسط ماهر ترین همکاران کنترل میشوند و صدای جیغ لاستیک های چندین موتور و ماشین... ردیاب ها و صداها و تصویر هایی که در اتاق مانیتورینگ سیار ثانیه به ثانیه چک می شوند... و ماموریتی که اغاز میشود...
نویسنده : مهرانه حاتمی
ژانر : عاشقانه، غمگین
وضعیت : تایید شده و ارسال بخش آفلاین
خواندن رمانبعد از مرگ مشکوک مهبد مهرآرا و فرار تک دخترش از خونهی مادر خیانتکار و رفیق صمیمی پدرش، به مادربزرگش پناه میبره، اما زندگی روی خوشش رو نشون نمیده و درست چند روز بعد از آشنایی نازلی با استادش سر و کلهی عشق کله خراب و دردسر ساز سابقش پیدا میشه و با فرو رفتن توی باتلاق گذشته پا به ماجرای خطرناکی میذاره..
نویسنده : سنا فرخی
ژانر : اجتماعی، تراژدی
وضعیت : تایید شده و ارسال به بخش آنلاین
خواندن رمانامیرکیان موحد، مردی خلاف مردان زندگی "هستی"، به دلیل مشکلات مالی، ناچار میشود او را به عقد خود دربیاورد؛ از طرفی سالهاست عشق رکسانا را در دل دارد و سعی در کتمان این ازدواج از او میکند. از لحظهی عقد امیرکیان و هستی، اتفاقاتی زندگیش را آشفته میسازد؛ دخترک ناچار میگردد درگیر بخشی از مشکلات امیرکیان شود.
نویسنده : سکوت میگ میگ
ژانر : عاشقانه، جنایی
وضعیت : رد شده
خواندن رمانقدرت باشه بزنیم نیشخند:) کی میگه ثروت بده؟کی میگه پول چرک دسته؟همش دروغه !! ثروته که قدرتمندت میکنه !! همه چیزو دست یافتنی میکنه !!رویاهات ،شهرت،قدرت،غرور،حتی عشق !! ولی به چه قیمت به قیمت از دست دادن اعتماد ،زندگی،احساس ؟ دختری از قشر ضعیف جامعه پسری از قشر تهی جامعه که مکمل یکدیگر باشن ولی افکارشون هزاران هزار کیلومتر از یکدیگر فاصله داشته باشد ....