رمان های آنلاین رمان های در حال تایپ

سهمی از عشق
۴ ساعت پیش / پارت سی و دومفصل 16 جر و بحث شهره و حورا از ساعتی قبل دوباره در خانه شروع شده بود. شهره عصبانی میگفت: ـ تو چرا انقدر اصرار به بدبخت شدن داری دختر؟ حورا با کلافگی جواب داد: ـ مامان ما قبلاً حرفامونو زدیم. یادت رفته؟ فرزانه که صبح آن روز با تماس تلفنی شهره خود را به خانهی خالهاش رسانده بود، ...
خلاصه رمان
رمان در مورد حورا دلاویز دانشجوی ارشد برق هست که علاقه زیادی به درس خواندن و ادامهی تحصیل دارد اما مادرش برخلاف او موافق رها کردن تحصیل و ازدواج اوست. در یکی از همین روزها حورا با مرتضی شکیبا استاد باتجربه و محبوب همان دانشگاه آشنا شده حس میکند او تنها کسی است که افکار و روحیاتش را به خوبی درک میکند. کم کم حس خاصی بین آندو شکل میگیرد که در ادامهی داستان منجر به اتفاقات پر رمز و رازی میشود.

آقای سر دبیر
۴ ساعت پیش / پارت بیست و نهمچند ضربه به در اتاق نوید زدم و داخل رفتم. کمی آرام شده بود. توجهش به چشمان سرخم جلب شد و متوجه جدیت ماجرا برایم شد. لحنش را ملایم کرد و گفت: ـ الان حالت بهتره؟ سرم را فرود آوردم. با دست به صندلی اشاره کرد: ـ بشین. روی یکی از صندلیها نشستم. نگاهش کمی مهربان شده بود: ـ دستت خیلی درد ...
خلاصه رمان
هدیه خبرنگار است و با پدر و نامادری و دختر نامادریاش زندگی می کند و از زندگی با نامادری و دخترش رضایت چندانی ندارد. اخیرا سر دبیر جدیدی با روحیه خشک و جدیای وارد دفتر مجله شده که تا حدودی محیط را مشوش کرده و در این بین رفتارهایی از خود نشان داده که سوء ظن هدیه را برای رابطه ناسالمش با دختر نامادریاش فراهم کرده اما...

در رویای دژاوو
۴ ساعت پیش / پارت هشتاد و هشتمفصل سوم ابرهای پنبهای و پراکندهی توی آسمان روی خورشید را پوشانده بودند و بالاخره شکوفهها به آغوش شاخههای نارنج برگشته بودند. این روزها برای گلشن میتوانستند بهترین روزهای سال باشند اما این بار... دقیقا که بدترینها بودند... روی تخت چوبی به پهلوی راست دراز کشیده بود و دستانش را در یکد ...
خلاصه رمان
دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس میکنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس میکنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار میشنوید و فکر میکنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصهی ما همهی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشتهاش میترسه!
-- جدیدترین ها
-- رمان های رایگان دیدن همه

در رویای دژاوو

دادگاه مردگان

نام او، اویی که دیگر او نبود

بێ بەڵێن ( عهدشکن )

من و یک دنیا دروغ

تاربام، گذرگاه سکون

قاب عکس کهنه

تو را در خواب هایم دیدم

جوخه بیوه ها

آخرین گلوله

رویای مهتاب

طلسم تارادیس

شروانو (شَروانو)

به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو!

بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید»

می زده

زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر)

متانویا (رز سفید)

اسلحه ی خودکشی

التیام

از خاکستر تا بهشت
-- رمان های حق عضویتی دیدن همه
-- رمان های دو حالته (رایگان و VIP) دیدن همه
-- رمان های تکمیل شده دیدن همه

سایه ی من (جلد دوم)

میانبر به تباهی

مجموعه داستان ما همه مرده ایم

دشمن بی نقص

سایه ی من

قلمرو رز

عطر رازقی

شیرشاه - VIP

از خود رانده

رکوئیم زندگی

خاموشی آوا - VIP

به طعم شکلات

منفی چهار (4-) - VIP

تنها گناه ام مادر بودن است

آکرولیزیانا

توپاز آبی

ترس از ارتفاع

پشت چراغ قرمز (جلد دوم)

به طعم خون - VIP

به طعم خون - آنلاین

مدیر معاون (عشق سریالی)

فرار از سنت - VIP

ندیم

عشق آمازونی (جلد دوم)

مدیر معاون (عشق سریالی) - VIP

ماه قلب من

اولین مرگ

افسانهای از چمروش (چَمروش)

مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده )

ویانا نیوز

طالع دریا

شومینه

حکم کن

سوگند به دست هایت ( جلد دوم آخرین بوسه )

سنسار (سَنسار)

طعم تلخ زندگی
