رمان های آنلاین رمان های در حال تایپ
۲ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : حانیا بصیری
خواندن رمانآنا بعد از فوت مادرش و در سن دوازده سالگی توسط پدرخوانده اش به خارج از کشور فرستاده میشه. حالا اون بعد از یک وقفه ده ساله برگشته قصد موندن داره. تصمیم اون علاوه بر اینکه به مذاق پدر و خواهر و برادر ناتنیش خوش نمیاد خودش رو هم با واقعیت های شوکه کننده ای از زندگیش رو به رو میکنه!
۲ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مهراد رستایی
خواندن رمانیک رازی در پشتپردهاست، رازی که قلب دخترک داستان ما را فشرده و از طرفی پدرش او را قبول نمیکند و نبا بهدلیلی نفس داستان در خانهعموی پدرش زندگی میکند؛ زندگی که در آن خوشحالی، ناراحتی، عاشقی و درپایان جدایی بههمراه دارد.
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مریم بهاور84
ژانر : پلیسی، عاشقانه، رازآلود، هیجانی، جنایی
خواندن رمانداستان مانکن نابودگر پس از پنج سال ادامه یافته و در پس پردهای از حقایق وجود شاهین ارجمند، نابودگری درحال انهدام است. وند و ریشه ویرانی هماکنون محو گشته و سیاهی گلبرگ درخشان نابودگر را نمیتوان دید. خسوف گل نابودگر به اختتام خود رسیده و زیبایی گلبرگهای روشن او با قدرت نمایان شده. باید دید سرانجام، کدامین شکاف از ابلق گل نابودگر غالب خواهد گشت؟ درخشش و ستردگی گلبرگ گل؟ و یا نقاب شبگون و تاریک نابودگر بر او؟
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رمانقصهی سوگند، دختر دانشجویی که پدر و مادرش در بمباران دوران جنگ تحمیلی کشته میشوند. سوگند با وجود موانع و مشکلات زیادی که سد راه میشوند، خواهرش سوگول را حمایت میکند و تمام تلاشش این است که سوگل کمبودی احساس نکند؛ اما با گذشت چند سال و در پی آشنایی سوگل با پسری به نام متین، دردسرهای تازهای برای سوگند به وجود میآید که...
۵ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : نسترن قره داغی
خواندن رمانندیمه قرتی داستان زندگی نارسیس دختر جذاب و آزادیه که سعی داره به طور قاچاقی ترکیه بره، اما وسط راه متوجه میشه که با یه باند قاچاق انسان همراه شده و در اصل قراره فرستاده بشه ارمنستان تا اعضای بدنش رو تیکه تیکه کنن. دست به فرار میزنه و تو این راه از یه دره به پایین پرت میشه و وقتی به هوش میاد، خودش رو با سر و وضع آشفته، توی بازار برده فروشها پیدا میکنه و از این رو فکر میکنه که به گذشته سفر کرده و هیجان زده و مشتاق، خودش رو آویزون یه مرد جذاب و پر ابهت میکنه تا خریده و وارد عمارت خان بشه، اما بیخبر از اینکه این مرد خشن، خان نیست و خان اصلی... عجیبترین مرد روی زمینه! صد در صد متفاوت از هر رمان ارباب و رعیتی!
۱ هفته پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : فاطمه سیاوشی
خواندن رمانهیچوقت به اونیکه میبینی باور نداشته باش همیشه واقعیت ناشی از حقیقت نیست توی ذهن همه ی ما یه رازایی هست ... یه رازایی که هیچ کس ازش خبرنداره.... آره درسته عین همون چیزایی که توی ذهنته و فقط خودت ازشون باخبری... گاهی هم یه دشمنایی هستن به اسم خانواده که میفتن به جونتو ذره ذره وجودتو میخورن... جوری که مثل پرنسس بزرگت کنن و در اصل اخرش میخوان نقشه ی نابودیتو بکشن.... اما چرا ...؟ که حین این که دوستت داره ،واسه نابودی تو نقشه میکشه!؟ من پرستارم : دختری که با زورگویی های عموش بزرگ شده ...و برای رسیدن به اهدافش میجنگه .... دختری که همیشه جسوره و هیچکس و هیچ چیز نمیتونه مانع لبخندش بشه.... من همونیم که فکر میکنن آبروی خانواده رو میبره .... اما همونجور که گفتم واقعیت،حقیقت نیست.... یه شک هایی این بین وجود داره .... یه رازایی که بعد ۲۵ سال پرده ازش برداشته شده و قراه خیلی چیزارو معلوم کنه....
۲ هفته پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مبینا حاج سعید
خواندن رمانزمانی که ریسمان سیاه و سفید فرقهی انتقام به دور بدلکاران گروه ایاس (Eastern Star) میپیچد، رازهای زیادی برملا میشود؛ اولین رازی که شفاف میشود، وجود برادر کوچک ساتیِ علوی در فرقهی انتقام است! ساتی، یکی از بهترین بدلکاران گروه، به جاسوس بودن فرقه محکوم میشود. نیروی پلیسهای مخفی، برای این که به او اعتماد کنند، شرطهایی روی میز میگذارند. آیا ساتی موفق به نجات خودش و برادرش از آن مهلکه میشود؟
۲ هفته پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : آمنه آبدار
ژانر : پلیسی، عاشقانه، معمایی، جنایی، روانشناختی
خواندن رمانجذاب و مفید اما سمی یعنی زرنیخ! لقبی که همه به قاتل سریالی که کابوس لندن شده دادهاند. هر ماه، یک روز، در شبش، یک قتل! شاهرگی که زده می شود و قاتلی که پنهان است... هوش منحصر به فرد و مهارت در انجام قتل ها او را خاص کردهاند. یک سالیست که تمام سازمان های لندن به صورت مخفیانه روی پرونده قاتل سریالی کار میکنند و روی تمام قتل ها و ربطشان به یک نفر سرپوش گذاشته اند تا کسی خبر دار نشود اما هیچ چیز به آن آسانی ها نیست... بعد از آن که پرونده به دست بزرگترین سازمان لندن با مامور های ویژه یعنی سازمان BiM میرسد، زندگی لاریسا و استفان، زن و شوهری که پرونده بر عهدهشان است تحت شعاع قرار میگیرد و آغازیست برای آن که زرنیخ بعد از مدتها از غار تاریک بیرون بیاید و کم کم خودنمایی کند.
۲ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مبینا حاج سعید
خواندن رمانهمه چیز از طلسم خلافکاریِ به جنون رسیده، شروع میشود که همانند سایه یکی از پلیسهای سازمان را دنبال میکند؛ طلسمی که ریشه در گذشته دارد و باعث شده سرگرد از تمام دوستان و اطرافیانش فاصله بگیرد چون از تکرار تاریخ میترسد. اما همیشه ماه پشت ابر نمیماند! تاریخ دوباره تکرار میشود اما این بار...
۵ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : سنا فرخی
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
خواندن رمانامیرکیان موحد، مردی خلاف مردان زندگی "هستی"، به دلیل مشکلات مالی، ناچار میشود او را به عقد خود دربیاورد؛ از طرفی سالهاست عشق رکسانا را در دل دارد و سعی در کتمان این ازدواج از او میکند. از لحظهی عقد امیرکیان و هستی، اتفاقاتی زندگیش را آشفته میسازد؛ دخترک ناچار میگردد درگیر بخشی از مشکلات امیرکیان شود.
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رمانهمهچیز از یک دیدار شروع میشود. دیداری بعد از ده سال؛ دیداری که خاطرات تلخ و شیرین گذشته را مقابل چشمان طاها و افرا زنده میکند. حالا هردو یک هدف دارند و آن کشف حقیقت است. حقیقتی که باعث این جدایی ده ساله شد و سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد. (خواندن این رمان به افراد زیر هجدهسال توصیه نمیشود!)
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : آمنه آبدار
خواندن رمانمحمد پسریه که تو زندگیش نقش سیاهی لشکر رو داره و فقط پی شیطنتهای جوونیه! از بابای کارگردانش، یزدان رحمتی، میخواد وارد دنیای بازیگری بشه اما یزدان نمیذاره چون میدونه تو این مورد جدی نیست و معتقده که خودش باید گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون! به خاطر همین هم محمد دست به کارای دیگهای میزنه تا روی پای خودش وایسه. بعد از قبول نشدن توی کنکور به بهانههای مختلف سربازیش و عقب میندازه اما دست آخر مجبور میشه که به سربازی بره! به واسطه دانیال صدیقی که توی فیلمای پدرش بدلکاری میکنه، با برادرزادهش آشنا میشه... برادرزاده دانیال صدیقی نقطه مقابل محمده! حالا وجود یه اکیپ دیوونه کنار محمد، میتونه اون و برای انجام کارایی که براشون برنامه ریخته انجام بده، تشویق کنه! اما امان از روزی که چند نفری که فکر میکنن عقل کل هستن، بیفتن کنار هم! ‼️سیاهی لشکر با دو رمان عشق آمازونی و ویانا نیوز در ارتباطه اما اگر نخونده باشین هم مشکلی پیش نمیاد.
۲ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رمانیزدان، پسری از قشر متوسط جامعه که از کودکی با پدرش و در چهارچوبهای خاص اعتقادی او بزرگ شده است در طی اتفاقی، دلباختهی دختری ثروتمند به نام سارا میشود و به خودش جرأت میدهد تا برای ابراز این علاقه پیش قدم شده و موانع را کنار بزند. اما با مخالفت شدید خانوادهی سارا مواجه میشود که در این بین پرده از رازهایی برداشته میشود و... از طرفی پارسا برادر سارا، که مأمور نیروی انتظامی است درگیر پروندهی قتلهای سریالی است که... ( شخصیتهای رمانهای « یک عمر تاوان » و « التیام » در این رمان نقش دارند و شاهد ادامهی زندگیشان و اتفاقاتی که برایشان میفتد هستیم )
۳ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رمانآیسو نریمان دختر 26 ساله موفقیه که چندین ساله در عرصه مد فعالیت میکنه و جز موفق ترین طراحان ایران به شمار میره. خاطرات گذشته آیسو و اتفاقات ناگواری که پشت سر گذاشته اونو به دختری بی روح و سرد تبدیل کرده. که به دنبال تلافی از شخصی که مسبب گذشته تلخشه راهی ایتالیا میشه... و مجبوره برای تلافی گذشته مبهمش وارد جنگلی بشه که برای رد شدن ازش باید از سلطانش بگذره! رد شدن شدن از سلطان جنگلم که راحت نیست هست؟ (اثر : در دست چـــاپ)
۶ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رمانداستان زیاد شنیدی؟ رمان زیاد خوندی؟ این داستانم رو داستای دیگه! زندگی ما ماشینی شده...احساسات تو زندگیمون جایی ندارن... زندگی مون سیاهه و طعم دود می ده! تو زیر سیگاری زندگی می کنیم و دلمون خوشه به این که زنده ایم! داستان من قرار نیست خاص و عالی و تک باشه! چون کلی شبیه موضوع رمان من هست،اما چه طور نوشتن مهمه،چه طور قلم دست گرفتن مهم تره! رمانی که جلوتونه، زندگی یه دختر که نه ، دو خواهر و دو برادر و رقم می زنه! اشتباه نکنید.شبیه اون رمانایی ک فکر می کنید نیست! رمانی که از همون اول ،اول با خون ریزی ای که تو گذشته اتفاق افتاده شروع می شه و کی می دونه با چی تموم می شه؟ دختری که درگیر مردی می شه که اسمش مخفی و لغبش رباته! چهار تا زندگی،چهار تا انسان،که یکی از این چهار تا، ربات داستانه و زنده ،زنده مرده! اخر قصه ی زندگی ربات وارانه ی این آدم ها چی می شه؟ خوش بختی،عشق،انتقام یا مرگ؟
۶ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رمانترسا در گیر رو دار جمع کردن مقداری پول برای اجاره ی خونه و ساختن یه زندگی ساده برای خواهر کوچک ترش که در پروشگاه زندگی می کنه است.اما تقدیر یه بازی سیاه راه می اندازه با گم شدن خواهر ترسا و وارد شدن ترسا به دنیای سیاهِ داستان و آشناییش با مهره های شطرنجمون زندگیِ ترسا دست خوش موج های طوفانی دریایی می شه که بوی خون می ده. این داستان اگر چه داستانه...اما موضوع سیاه داستان حقیقت داره. برگرفته از واقعیت ترسناکی که...اگر چه سوزناکه...اما می تونه عاشقانه باشه! شاید یکی از مهره های شطرنج داستان رو کیش و مات کنه... کی می دونه؟
۶ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رمانآوا دختری بیگناه که انگشتان اتهام سمت اوست، اما او برای حفظ عزیزترینش، مجبور به سکوت است. رازهایی که در پستوی دلش پنهان کرده را تا چه وقت میتواند حفظ کند؟ تا کی در برابر ظلم سکوت میکند؟ خاموشی آوا تا کجا ادامه دارد؟ چه کسی جانبهای پرده برداشتن از این راز میشود؟
تمام شده و ارسال برای چاپ کتاب
نویسنده : آمنه آبدار
خواندن رمانسِروه و عرشیا به درخواست دو خانواده با هم نامزد میکنند و با وجود حس عمیق سروه، عرشیا هیچ حس خاصی نسبت به او ندارد و با این نامزدی نه مخالف است و نه موافق! عرشیا خواننده سرشناس 29 سالهایست که اتفاقات پشت پرده زندگی و فشارهایی که متحمل شده، از او یک آدم خشک و بیتفاوت ساخته اند و او سالهاست که روز به روز دارد این شخصیت تاریک و بیتفاوت را رشد میدهد. پنج ماه از نامزدی میگذرد و بعد از این مدت که سروه وابستهتر شده است... عرشیا به طور ناگهانی نامزدی را به هم میزند و به فاصله یک هفته اتفاقی میفتد که همه را در شوک فرو میبرد و برای سروه این شوک بزرگتر از همه است. انگشت اتهام و تردید سروه را نشانه میگیرند، بی خبر از تمام رازهای سر به مهری که وجود داشته و هیچ کس جرعت فاش کردنشان را ندارد! *رکوئیم، موسیقی مردگان است که برای آرامششان نواخته میشود.
تمام شده
نویسنده : حانیا بصیری
خواندن رمانمن عاشق شکلاتم طوری که تو ضل هوای گرم تابستون زمانی که همه فکرشون دنبال اینکه یه لیوان آب میوه خنک بخورن تا حالشون جا بیاد من شیرشکلات به دست بهشون نگاه میکنم و توی ذهنم این فکر میچرخه که چطوری وقتی یه جا شیر کاکائو وجود داره اینا آب میوه میخورن؟ موقع هایی که گرسنه ام با یه تیکه بیسکوییت شکلاتی سیر میشم و وقتی میخوام با تمام احساسات صادقانه و عمیقم کسی رو خوشحال کنم براش شکلات میخرم. برای من آدمای خوب بوی خوش شکلات میدن. نمیدونم این علاقه افراطی و یالتناهی به یه چیز قهوه ای جامد گاها آب شونده از کجا میاد ، اما میدونم یه دوست داشتن طبیعی نیست ، این دنیای کوچیک شکلاتی که برای خودم ساختمو دوست دارم و باهاش خوشم. اگه شماهم از دنیای من خوشتون اومده وارد شدن بهش کار سختی نیست! فقط یه میم کوچولو از اول مشکلات تون بردارید ، دنیای شکلاتی شما آماده است ^_^
تمام شده
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رمانزندگی بازی های زیادی برای آدم های مختلف داره، مامان همیشه میگه سرنوشت دست خداست... به این باور دارم...اما به اینم باور دارم ک من نقش موثری رو سرنوشتم داشتم. این قصه فقط قصه من نیست... ما چهار نفریم...چهار تا منفی. هیچ احساس مثبتی بینمون وجود نداره و تا حدودی از هم متنفریم. اما منفی در منفی؟ بیاید از اولش شروع کنیم...از اول اول... چهار شخصیت.... غرق دنیای خودشون... غرق اهداف خودشون... متنفر از هم... چهار تا شخصیت متفاوت دو خواهر نا تنی از قضا خبر نگار که باید برای برگشت به شغل مورد علاقشون تلاش کنن... باید بهترین خبر شهر و پیدا کنن... اما ایا با وجود نفرت و لج بازی هاشون با وجود منفی ترین و لجوج ترین های سیاره در مقابلشون...این کار راحته؟
این رمان دیگر پارتگذاری نخواهد شد (نویسنده امکان ادامه رمان را ندارد)
نویسنده : نسترن قره داغی
خواندن رمانزری مادر جوان و دلسوزی که به تنهایی دو بچه را بزرگ کرده، اما مشکلات همیشه هست و او را وادار میکند دست به کاری بزند که اصلا خوشایند نیست. حاج احمد باقری که در ظاهر مردی معتقد و اهل دین هست در خفا پیشنهاد بی شرمانهای به زری میدهد که...
تمام شده
نویسنده : Fatemeh_destroyer
ژانر : عاشقانه، طنز، تخیلی، ماجراجویی
خواندن رمانآکرولیزیانا گرهٔ محکم و عجیبیِ که هفت تا زندگی مختلف رو به هم پیوند میزنه. زندگی پروای دیوونه و سرخوش رو که تموم زندگیش توی فسیلها و آرزوهای بزرگ و کارهای بیمحاباش در کنار خونوادهٔ پرجمعیتش خلاصه شده؛ زندگی مهرانا دختر ترسوی محافظه کاری که همیشه فرار رو برقرار ترجیح میده و دنبال راه فراری برای مشکلاتش از جنس شوهره؛ زندگی تاریک لاوینی که دنیاش رو توی آینهای میبینه که فقط چهرهٔ پر از نقاب خودش رو منعکس میکنه و توی اعماق قلبش فارغ از دوست داشتن بقیهست؛ زندگی پر از کینه و نفرت جاوید پسر زخمخوردهای از پایین شهر رو که دنبال پر کردن حفرههای خالی توی قلبشه؛ نیوان یه پسر متقلب و شیاد و در عین حال الکی خوش و بیهدفه که هیچ دستآویزی برای چسبیدن به زندگی نداره و عمرش رو صرف کارهای بیهوده میکنه و دایمون یه کرم کتاب خالی از انرژیِ که توی جمع و دور از کتابهاش لال و فلج میشه اما نفر هفتم کیه؟ یه پسر گمشده توی زمان که مدتهاست راهش به دنیای واقعی رو گم کرده و توی مختصات بی حد و مرزی از ناهنجاری آکرولیزیانا گیر افتاده. همهٔ این شخصیتها و احساسات مبهم و بیتعادل به واسطهٔ آکرولیزیانا دور
تمام شده
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رماندو داستان در یک رمان... جهانیار شکوهی فرزند ارشد خانواده که سرپرستی خواهران و برادرش را عهدهدار است و دغدغهی مشکلاتشان را دارد. عاشق دختری به نام شمیم میشود که نویسنده است و رمان « توپاز آبی» داستان دلدادگی جیران و اردشیر در سالهایی دور و دههی چهل خورشیدی را روایت کرده است. جهانیار برای رسیدن به شمیم، با مشکلاتی مواجه میشود که...
این رمان دیگر پارتگذاری نخواهد شد (نویسنده امکان ادامه رمان را ندارد)
نویسنده : مایا
خواندن رمانپروا دختری پر از عقده و کمبود و بزرگ شده در میان خانوادهای مذهبی نماست که بعد از آبرو ریزی که برای پدرش بار میاره از خونه فرار میکنه و به یکی از خطرناک ترین آدم های زندگیش پناه میاره...
این رمان دیگر پارتگذاری نخواهد شد (نویسنده امکان ادامه رمان را ندارد)
نویسنده : مایا
خواندن رمانآوید پسری که تازه از لندن به ایران آمده و یکی از خواننده های پر طرفدار سبک راک است در یکی از کنسرتهای زیرزمینی هوی متال با دیدن دختری زندگی تاریکش دستخوش تغییرات زیادی میشود...!
تمام شده
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رمانداستان فرهاد پژوهان مردی که در سن کم و اوایل دوران دانشجویی عاشق شده و ازدواج کرده است. همان سالهای اول ازدواج صاحب فرزند شدهاند و اما خیلی زود زندگی مشترکشان خاتمه یافته است. حالا فرهاد در سن چهل و پنج سالگی استاد دانشگاه هست، مجرد و صاحب دو دختر جوان با خلقیات کاملا متفاوت و مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند.
این رمان دیگر پارتگذاری نخواهد شد (نویسنده امکان ادامه رمان را ندارد)
نویسنده : مبینا حاج سعید
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
خواندن رماناین روز ها، زندگی همهی ما با پول سر و کار دارد. یکی خوب ازش استفاده میکند و دیگری، نه! داستان ما، داستان سرنوشت دو شخص است که هر کدام، به نحوی تقدیر آن ها را بازیچهی پول کرده. هردوی آنها تلاش میکنند تا از این منجلاب خلاصی یابند. دختری که فراری از مادیات است و پسری که آرام- آرام در دردهای خود غرق میشود. و پول؛ چه واژهی ترسناکی!
تمام شده
نویسنده : حانیا بصیری
خواندن رمانپشت قرمز داستان دختری که با کار کردن توی خیابون و دستفروشی اموراتش میگذره و با درد ها و کمبود های زندگی نه چندان معمولیش درحال سازشه. تا اینکه دست سرنوشت اون و توی شرایطی قرار میده که از شخصیت واقعی خودش فرسنگ ها فاصله میگیره و وارد زندگی جدیدی میشه
تمام شده
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رماناین رمان در ژانر عاشقانه و خوناشامی و تخیلی نوشته شده است. این قصه،قصه منِ منِ یتیمِ یتیم خانهِ فرشتگان زمینی! منِ عجیب و غریب و همیشه تنها. منِ متفاوت با همه. همیشه اونا رو میدیدم. چشمای قرمزشون و به یاد دارم. مگر میشه چشم ها قرمز باشند؟ پوست زیادی سفیدشون. خالکوبی یک شکل و ترسناکشون. اونا کین؟ من کیم؟ اینجا کجاست؟ چرا همه چیز قرمزه... از قرمز بدم میاد... از خون بدم میاد. اما از اون... بزارید بریم سراغ اول اولش... شایدم وسطاش! اینجا خوبه...از حوض آبی و ماهی قرمزم شروع میکنم...
پارت گذاری تا اطلاع ثانوی متوقف شده است
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رماناین رمان در ژانر عاشقانه و خوناشامی و تخیلی نوشته شده است. این قصه،قصه منِ منِ یتیمِ یتیم خانهِ فرشتگان زمینی! منِ عجیب و غریب و همیشه تنها. منِ متفاوت با همه. همیشه اونا رو میدیدم. چشمای قرمزشون و به یاد دارم. مگر میشه چشم ها قرمز باشند؟ پوست زیادی سفیدشون. خالکوبی یک شکل و ترسناکشون. اونا کین؟ من کیم؟ اینجا کجاست؟ چرا همه چیز قرمزه... از قرمز بدم میاد... از خون بدم میاد. اما از اون... بزارید بریم سراغ اول اولش... شایدم وسطاش! اینجا خوبه...از حوض آبی و ماهی قرمزم شروع میکنم...
تمام شده
نویسنده : نسترن قره داغی
خواندن رمانبه دنبالهی ماجرای مدیر و معاونهای مدرسهی نام آوران و بخیر گذشتن این اردوی پرخطر، حالا وقتشه که از یه سری رازها پرده برداریم و روند زندگی اونها رو دوباره به چالش بکشیم. هامین نظری، کارگردان تازهکار جوونمون که حالا با پسرخالهی ثمر شدن و دوستی قدیمیاش با میثم که دوباره جون میگیره، حسابی به رابطه نو پای نیاز و معراج نزدیک شده، نقشههایی توی سرش داره که مهم ترینشون بردن نیاز به آفریقاست. حالا به نظر شما موفق میشه؟ یا معراج میذاره که نیاز رو با خودش ببره؟ به نظر آوارگی دست از سر اونها بر میداره؟ یا این بار اونها رو به جزیرهی بزرگ ماداگاسکار میکشه؟
تمام شده و ارسال برای چاپ کتاب
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
ژانر : عاشقانه، اربابی، تاریخی
خواندن رماننینای... دختری از خطهی سرسبز گیلان، دختری که سوگولی ارباب روستا میشود و عروس عمارتش، اما... به دنبال یک اتفاق باید به سنتی کهنه و قدیمی عمل کند، سنتی که سالیان سال دردی بوده در قلب زنان جوان آن روستا! سنتی که قلبهای زیادی را شکسته و روحهای زیادی را کشته!
تمام شده و ارسال برای چاپ کتاب
نویسنده : نرگس نعمت زاده
ژانر : عاشقانه
خواندن رمانروایت دختری هفده ساله، مقید و زیبا به نام تمنا، که ساکن شهر همدان است. تمنا به همراه پدر و مادرش، بخاطر کار پدرش، مجبور به مهاجرت به تهران می شوند. تمنا قرار است تمام حواس و تمرکزش را روی درسش بگذارد تا در رشته ی مورد علاقه اش قبول شود، اما این سفر و جا به جایی، زندگی اش را وارد یک نمودار سینوسی می کند. تمنا با مردی آشنا می شود، که ناخواسته و از روی اجبار، او را به چالشی بزرگ می کشاند... چالشی که زندگی اش را دچار دگرگونی می کند.. اما در نهایت....
تمام شده
نویسنده : آمنه آبدار
خواندن رمانجلد دوم رمان عشق آمازونی، در ادامه ماجراهای طنز یزدان و هانا است و اما با حضور شخصیت های جدید که هر کدوم یه طنزی رو رقم می زنن. دلارام عشق یزدان و هانا که عجیب با یزدان سر لج افتاده... دریا دختری دیوونه تر از هانا، که دوست داره زود شوهر کنه و نیمه گمشده اش رو پیدا کنه، ولی از بخت بد روزگار، هر بار یه ضد حال می خوره! توجه: رمان فروشیست اما تا انتها به صورت رایگان پارتگذاری میشود.
تمام شده
نویسنده : نسترن قره داغی
خواندن رمانبه دنبالهی ماجرای مدیر و معاونهای مدرسهی نام آوران و بخیر گذشتن این اردوی پرخطر، حالا وقتشه که از یه سری رازها پرده برداریم و روند زندگی اونها رو دوباره به چالش بکشیم. هامین نظری، کارگردان تازهکار جوونمون که حالا با پسرخالهی ثمر شدن و دوستی قدیمیاش با میثم که دوباره جون میگیره، حسابی به رابطه نو پای نیاز و معراج نزدیک شده، نقشههایی توی سرش داره که مهم ترینشون بردن نیاز به آفریقاست. حالا به نظر شما موفق میشه؟ یا معراج میذاره که نیاز رو با خودش ببره؟ به نظر آوارگی دست از سر اونها بر میداره؟ یا این بار اونها رو به جزیرهی بزرگ ماداگاسکار میکشه؟
تمام شده و ارسال برای چاپ کتاب
نویسنده : فاطمه سیاوشی
خواندن رمانالمیرای قصه من بخاطر یک کلاهبرداری به دبی میره ازدواج میکنه و بچشو از دست میده .... موقعی که داره دزدی میکنه گیر میفته و به صورت خیلی بدی شکنجه میشه وقتی به ایران بر میگرده ....... المیرا اشتباه زیاد میکنه ،ادمای زیادی رو از دست میده .....اما باید دید که میشه کسی عاشق این دختر بشه؟
تمام شده
نویسنده : مبینا حاج سعید
خواندن رمانسرگرد ماهر سازمان نیروی انتظامی، با یک تصادف غیر عمد میمیرد؛ البته این چیزیست که بقیه از آن خبر دارند، در حالی که مسئله پیچیدهتر است! سرگرد مُردهی دیروز، تبدیل به رئیس باند امروز شده است که هدفی مهم دارد اما...
تمام شده
نویسنده : سعیده نعیمی
خواندن رماندر دورهی زمانی چند هزار سال پیش دختری به نام دِرمَنه در دورهی پادشاهی شاه هامین زندگی می کنه. خانوادهی اون جزو اشراف و طبقهی مرفه هستند. پدرش داروگر و جزو کاهنانی به نام «شِنایا»ست. یک روز درمنه به صورت اتفاقی متوجه میشه که پدرش جوانی رو برای مراسمی مخفی آماده میکنه. اون که تا به حال درمورد چنین مراسماتی نشنیده بوده کنجکاو میشه تا سر از کار پدرش دربیاره و به همراه دو تن از بردگان خانه زادشون، به معبد قدیمی میرند و متوجه حقیقتی پنهان میشند که از مردم مخفی شده...
تمام شده
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رماندختری به نام ستاره که در پی اتفاقی، از سمت خانوادهاش طرد شده و به خانهی مادربزرگش پناه میبرد. به خاطر شرایط روحی نابسامانی که دارد، به پیشنهاد عمویش حامد تصمیم میگیرد در شرکتی مشغول به کار شود تا از تنهایی و گوشهگیری فاصله بگیرد. آشناییاش با نیما شهسوار، سرآغاز ماجراهایی میشود...
تمام شده
نویسنده : آمنه آبدار
خواندن رمانیه مجله خبری معتبر داریم، یه دختر خبرنگار با بابای پر نفوذ که سر به هواست و یه پسر معمولی، از قشر ضعیف جامعه! ویانا توی این دفتر به عنوان خبرنگار شروع به کار می کنه و خرابکاریایی به بار میاره و به خاطر نفوذ باباش اونجا موندگار میشه... این وسط این آویز هست که از دستش کم مونده سر به بیابون بذاره! حالا همه چی از ورود شخصیت های جدید شروع میشه... دو خبرنگاری که قراره دردسر بزرگی ایجاد کنن.
مقدمه:
تا حالا شده فکر کنین زندگی ما یه کتابه که ما نقشای اصلیش هستیم؟ یه کتابی که خیلی وقته نوشته شده و یکی داره می خوندش و هر صفحه اش داره اتفاقای جدید میافته... یه چند صفحه روزمرگی هان، یه صفحه هایی نویسنده عجیب تلخ نوشته و یه صفحه هایی خواننده داره قهقهه می زنه. یه چند صفحه ام با عنوان مشکلات و تصمیمات توئه که تو به مشکل می خوری و تصمیم می گیری... ویانا نیوز قصه طنزی هست اما متفاوت... با چاشنی مشکلات و گاهی گریه... با تکیه بر شغل خبرنگاری، می زنیم تو دل دردای مردم و گاهی می خندیم و گاهی اشک می ریزیم.
تمام شده
نویسنده : Fatemeh_destroyer
ژانر : عاشقانه، طنز، معمایی، جنایی
خواندن رماننور خوشید فقط یه نقابه رو سیاهی آسمون... دنیا جای ترسناکیه که بستر پرورش روحهای تاریکه! بیمحابا داستان کسانیه که از عاقبت فرو رفتن در تاریکی نمیترسن و ترجیح میدن زندگیشون و بر پایهٔ ویرانی بسازن. گاهی زیباترین سینه تاریکترین قلب و در برمیگیره و زیباترین قلب اسیر تاریکترین سیاهی میشه. رها دکتر سرخوش و بیپرواییه که بر حسب اتفاق زندگی یه آدم خطرناک و نجات میده و برای زنده نگه داشتن احساسش، دنیا رو توی خطر وجود یه مرد بد میاندازه و تاوان این خطا رو با ویران شدن زندگی خودش و خیلیای دیگه پس میده... از زندگی سادهٔ خودش دست میکشه و وارد بازی خطرناکی میشه که نمیتونه پایانش و با روشنایی تضمین کنه...
تمام شده
نویسنده : مرجان فریدی
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، روانشناسی
خواندن رماندنیز روان پزشک موفق و سخت کوشی که... زندگی آروم و زیبایی داره اما با از دست دادن یکی از عزیزانش وارد برهه ای از زندگی میشه که حس می کنه طوفانی ترین لحظات زندگیش رو تجربه می کنه... اما اشتباه می کنه... طوفان واقعی زمانی زندگیش رو در معرض غرق شدن قرار می ده که اون میاد... موجی از سونامی با چشم های آبی... پسری که بیماری ای داره که راه حل درستی از لحاظ روانشناسی براش اراعه نشده... و آیا دنیز بیماری پسر رو راهی برای خوب شدن خودش می دونه و یا وظیفه؟ و آیا این احساس همین طور باقی می مونه یا فراتر میره؟ اصلا سونامی مگه برای نابودی نیومده!؟ پس ژانر این قصه رو چی بزاریم؟ کمیش رو میتونیم لو بدیم...مگه نه؟
تمام شده
نویسنده : نرگس نعمت زاده
خواندن رمانحامی پسری از مناطق محروم پایین شهره که بخاطر جور کردن پول دیه ی فردی که خواهرش باهاش تصادف کرده، پاش به خلاف و دزدی وا می شه. آرامش(ملقب به طوفان) دختری 19 سالس که از وقتی شروع به تاتی تاتی کرد، دور و برش فقط کیسه بوکس دیده و وسایل رزمی! روحیش با دخترای هم سن خودش زمین تا آسمون متفاوته! پدر و مادر آرامش که از ماموران اطلاعاتی و خبره ی کشورن، طی یه سانحه جونشون رو از دست می دن. اما کیارش، پدر آرامش، قبل از مرگش مسئولیتی رو به گردن آرامش می ذاره، که برای به ثمر رسیدن تلاش های پدر و مادرش،و نجات جون خودش باید حتما اون کار رو انجام بده. آرامش باید روز تولد 20 سالگیش، کاری رو انجام بده که ریسکش بسیار بالاست و حتی ممکنه جونش رو توی این راه از دست بده. و دقیقا توی همین زمان، آقا حامی، از لوله ی شومینه، می ره توی عمارت آرامش برای دزدی و گیر میفته! و همین میشه شروعی بر آشنایی این دو، و گره خوردن سرنوشتشون بهم. آرامش، یک پول قلمبه به حامی می ده و حامی باید در ازاش، بشه بادیگارد و همه کاره ی آرامش!!! اما این پایان ماجرا نیست...
تمام شده
نویسنده : مرجان فریدی
خواندن رماندیلان دختری اهلِ روستای دور افتاده ای به نام کوهپایه در خوزستانه... درگیر زندگی با طایفه و عشیره های عربیه که عده ای از اون متنفر و عده ای دوسش دارن. حکم که صادر میشه... دیلان باید انتخاب کنه... که درگیر زندگی جهنمی تو کور ترین نقطه دنیا بشه؟ یا قوانین بازی و به هم بریزه و از حاکم و بازیش فرار کنه! و راهی نداره جز... به زیر 15 سال توصیه نمیشه (مرتبط با رمان پانتومیم با موضوعی متفاوت ک بعدا هماهنگ میشه.) اما خوندن پانتومیم ضرورتی نداده.
تمام شده
نویسنده : میم.الف (مهسا ٩٣)
خواندن رمانداستان درمورد رها باستانی؛ دختر آروشا و اوستا هست که بخاطر شباهت زیاد به مادرش همه آروشا صداش میزنن. زندگی رها گره میخوره به گذشته مادرش و رها میره تا معماهای جلد اول رو حل کنه. عاشق میشه و به دست های عشقش سوگند میخوره که همیشه پاش بمونه.
تمام شده و ارسال برای چاپ کتاب
نویسنده : آمنه آبدار
خواندن رمانشده گاهی دلتنگ خواب هایت شوی؟ دلتنگ لحظه هایی که انگار وجود داشته اما هیچ وقت نبوده اند؟ وجود غریبهای آشنا در لا به لای ذهنی آشفته و خاطرات غریبه ای که وجودش پر از رمز و راز است. راز هایی از گذشته... راز هایی که بهای دانستنشان سنگین است. پریزاد، دختری که هر شب کابوس هایی نا آشنا می بیند، تصاویری غریبه از پسری که انگار نقش پررنگی در زندگی اش داشته است و اما او به یاد نمی آورد. یک بو، یک صحنه، یک خواب... او را به شدت آشفته و دلتنگ می کند تا جایی که این بار این صحنه ها با اتفاقاتی همراه می شوند... اتفاقاتی که او را به سمت دانستن دلایلشان می کشانند.
مقدمه:
تولد آغاز نیست... مرگ پایان نیست... وجود داشتن بدون محدودیت است... کسی چه می داند که ما کیستیم؟ جسممان تازه است روحمان چه؟ شاید روحی که در تنت است از آن تو نباشد...ما باید بهای این تناسخ را بپردازیم. احساساتی که تجربه کرده بودیم را از سر تجربه می کنیم. ما روی دور زندگی افتاده ایم و یک زندگی را صد باره زندگی می کنیم. این من هزارساله است... میلیون ساله است... سن من، سن جسمم است، روحم کهن سال است.
تمام شده
نویسنده : نسترن قره داغی
خواندن رمانیه مدیـــر! شر و شیطون و پایه... یه معـــاون! آروم و مظلوم و ساده... یه دبیرستان پسرونه و کلی خراب کاری، اما بعد از اومدن خانم معاون مستبد و سخت گیری هاش... همه چی به این جا ختم نمیشه تازه داستان از اون جایی شروع میشه که خانم ادیب بد عنق و دیکتاتور، برای آدم کردن پسرا یه اردو راهیان نور ترتیب میده ولی اونجا خودش و آقایون مدیر معاون به طور خیلی اتفاقی وسط میدون جنگ گم میشند و... مقدمه : «توجه توجه! صدایی که میشنوید آژیر خطر یا همان وضعیت قرمز است؛ لطفا همگی سر جای خود بنشینید تا درخواست کمک کنیم... . . . اِهم اِهم با سلام و عرض ادب خدمت آموزش و پرورش عزیزم. به این وسیله به اطلاع میرسانم که دبیرستان ما با کلیه اساتید و دانشآموزان و از جمله خود بدبختم مورد حمله تروریستی معاونی دیکتاتور قرار گرفتهایم؛ بعد دریافت این پیام لطفا با تمام نیرو به کمک ما بشتابید! با تشکر مدیریت مدرسه... »
تمام شده و ارسال برای چاپ کتاب
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
خواندن رماناین رمان روایتگر زندگی چهار دختر است؛ مهدخت، پریدخت، نسیم و عسل. هر کدام از دخترها درگیر مسائل و مشکلاتی هستند که در طول رمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. مهدخت که بنا بر اتفاقاتی آبرو و عفتش را از دست داده و مورد سرزنش همگان است،پریدخت برای رسیدن به آرزوهای بلند بالایش دست به هرکاری میزند، نسیم که درگیر یک رابطهی احساسی میشود و... پایان تلخ و شیرین... مقدمه: سنگینی وهم انگیز شب، بر وجود بی دفاعم چیره شده است. در رگ هایم، ناامیدی غلیان کرده. و در این مهلکه ماه، می خواهد با تمسخر به من بفهماند؛ که چقدر تنها شده ام. اما خود نمی داند چند ساعتی دیگر، وقتی آفتاب برآید؛ خود رو به زوال می رود. آری! همین است تا چند صباحی دگر خورشید امیدواری، بر من هم تابیده می شود. و تا آن زمان صبوری را در رگ هایم تزریق می کنم تا ناامیدی درون رگ هایم، تصفیه گردد.
تمام شده
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، همخونه ای
خواندن رماننیهان دختری ۱۷ساله، به خاطر اینکه ناپدریش میخواد اونو بفروشه، مجبور میشه از خونه فرار کنه... و در طی اتفاقاتی با حسام پسری تنها که خانوادهاش رو از دست داده و عشقی یکطرفه به خواهرخواندهاش هستی دارد, آشنا می شود. آشنایی حسام و نیهان سرآغاز ماجراهایی می شود که ... رمانی عاشقانه, جذاب و پرماجرا