رمان بادکنک قرمز
- به قلم هلن ابراهیمی آذر
- ⏱️کمتر از 5 دقیقه
- 2.8K 👁
- 68 ❤️
- 13 💬
اِما دختر موقرمز داستانه که سرگرم پرداخت بدهی های پدر بزرگشه... با شروع به کار کردنش تو یه کافه در وسط پارک، کم کم با یه بادکنک فروش مرموز رو به رو میشه بادکنک فروشی که کسی زیاد باهاش همکلام نمیشه و شایعه های خوبی درموردش پخش نشده و رویارویی عجیب اِما با بادکنک فروش مرموز، شروع داستان اونها رو رقم میزنه
فاطمه ❤️
1خیلی خوبه 🌟🌟🌟🌟
۱ سال پیشپرب
0وای این خیلی خوب بود🥲
۱ سال پیشغریبه
0وای خیلی قشنگ بود احسنت ب نویسنده با این که کار اولشه عالی بود و اشک منو در اورد مطمئنم اینده روشنی داری
۲ سال پیشعاطفه
0موضوعش معمولی است اما آدمو ترغیب می کنه به خواندن و برای رمان اولی واقعا تحسین برانگیزه..لطفا ادامشو بذارید زیرلفظی میخواهید آیا؟
۲ سال پیشعاطفه
0آدمو ترغیب می کنه که بخونیش وادامه بدی
۲ سال پیشمونا
1عالیه
۲ سال پیشسها
1خیلی قشنگ بود لطفا هرچه سریعتر پارت بعدی رو بزارید
۲ سال پیشلیلی
1۳۲ نفر لایک کردننن توروخدااا ادامشو بزااار:)))
۲ سال پیشبیتا
1خیلی قشنگه لطفا زودتر ادامشم بزارید
۲ سال پیشملیکا
1فوق العاده بود
۲ سال پیشعالییییییی
1خیلی خوبب بوددد
۲ سال پیشپروانه
1خوبه لطفا ادامشم بزارید
۲ سال پیش
زهرا
1این رمان واقعا عالی بود ولی ادامش؟؟؟؟🥲