رمان شاهدخت دو رگه به قلم غزل روزبهانی
این رمان اولین اثر نویسنده است .
در صورتی که این اثر توسط 40 نفر پسندیده شود(اختلاف بین رای های مثبت و منفی)، رمان به صورت کامل در بخش آفلاین برنامه قرار خواهد گرفت. پس لطفا بعد از خواندن تمام متن رمان، نظر خود را ارسال کنید و نخوانده رای ندهید.
از اینکه ما را در انتخاب رمان های خوب و مناسب همیاری میکنید متشکریم.
اِدا دختر دورگه ایه که وقتی بچه بود پدر و مادرش از هم جدا میشن ، وقتی ۱۶ سالش بود پدرش بدون توجه به علایق دخترش قلب اونو ازش گرفت و از اون یه مافیا قدرتمند ساخت تا اونو جانشین خودش کنه ، حالا ادا تو یه باند مافیاست و باید برای خودش و زندگیش تلاش کنه تا بتونه قلب سنگیشو از بین ببره
تخمین مدت زمان مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
اِدا طبق معمول با سر و صورت عرق کرده با وحشت از
خواب بلند شد ، این کابوس ها که سالها بود امانش و
بریده بود اجازه نمیداد که حتی برای یک شب راحت
بخوابه و مدام و توی خواب حرف میزد و مقصر تمام اینا پدرش بود .
ساعت و چک کرد ، ساعت ۵ صبح بود . خواب از
سرش پریده بود .
رمانی که شب قبل داشت میخوند رو برداشت تا ادامه
اش رو بخونه ، حس خیلی خوبی نسبت به اون رمان
داشت چون یجورایی داستان زندگی پسر نقش اصلی
داستان با داستان زندگی اِدا همخونی خاصی داشت .
بدون توجه به گذشت زمان با صدای آیسل به خودش
اومد که برای صبحانه صداش میکرد .
از جاش بلند شد رفت و دوشی گرفت و بعد برای
صبحانه به طبقه پایین رفت .
- چرا انقدر دیر کردی ؟
- همینطور که میبینی کاملا سر موقع اومدم بابا ، لطفا سعی نکن امروزم و مثل بقیه روز ها از الان خراب کنی همینجوریش به اندازه کافی خسته هستم .
- این چه طرز صحبت با پدرته اِدا ، البته از تربیت اون زنه هم انتظار بیشتر از این نمیشه داشت
- من و ببین یلدا ، یه بار دیگه نمیخوام اسم مادرم و به زبون کثیفت بیاری ، فهمیدی ؟ جوری صحبت میکنه انگار تربیت بچه ی خودش خیلی خوبه که معلوم نیست با کیا شبا ول میگرده
- هارون ، نمیخوای به دختر گستاخت یه چیزی بگی ؟
- اِدا لطفا تمومش کنید
- هارون همین ؟
- تو هم دیگه ادامه نده یلدا
اِدا از سر میز صبحونه بلند شد .
- کجا میری ؟
- کجا میتونم برم ؟
اِدا این و گفت و از خونه خارج شد . توی راه مادر انگلیسیش بهش زنگ زد .
Hello mom, how are you?
( سلام مامان حالت چطوره )
I'm fine, my daughter, don't worry about me, I miss you so much, I wish I could see
you
( من خوبم دخترم نگران من نباش ، دلم برات خیلی تنگ شده کاشکی الان میتونستم ببینمت )
I miss you too, but you know that mom can't come with the conditions that dad made for me
( منم دلم برات تنگ شده اما میدونی که با شرایطی که بابا برام درست کرده نمیتونم )
I know, my daughter, I will do my best to come there myself because I have to talk to you about something important
( میدونم دخترم ، منم دارم همه ی تلاشم و میکنم تا بیام اونجا چون باید چیز مهمی رو بهت بگم )
what about ?
( چی رو )
I came there to tell you
( وقتی اومدم اونجا بهت میگم )
OK, but when are you coming?
( باشی ولی کی قراره بیای )
Tomorrow
( فردا )
Really?
( واقعا )
Yeah
( اره )
Wow, mom, I was so happy, so I'm waiting
( وای مامان خیلی خوشحال شدم ، پس منتظرتم )
OK, my daughter , i love you
( باشه دخترم دوست دارم )
I love you to mom
( منم دوست دارم مامان )
فکر اِدا درگیر شده که چه چیز مهمی هست که مادرش باید رو در رو بهش میگفت .
امشب ماهگردش با یکی از دوست پسر های اجباریش بود که باباش برای منفعت خودش اون و مجبور به این کار کرده بود . قرار بود که دو تایی به کنسرت خواننده مورده علاقه اِدا یعنی اِرَن برن اونم در حالی که بلیط کل سالن و امیر براش خریده بود تا فقط خودشون دو تا باشن .
.......
کنسرت شروع شد
اِرَن در حال خواندن بود و امیر در حال ابراز احساسات به اِدا و مشروب خوردن .
اِدا هم بی تفاوت به امیر فقط به ارن چشم دوخته بود و لذت میبرد .
کنسرت تمام شد و امیر از شدت مشروبی که خورده بود حالش بد میشه و به سرویس بهداشتی میره در همین حین که اِدا منتظر امیر بود یدفعه پاش به یه سیم گیر میکنه .
سیم مخصوص یه پرژوکتور بود . ارن کهمتوجه افتادن پرزوکتور شد سریع اِدا و به اونطرف حل داد تا پروژکتور روی سرش نیوفته .
.......
- ارن حالت خوبه ؟
بقیه اعضای گروه سریع به کمک اومدن .
به ارن فشار زیادی اومده بود و دستش شکسته بود . همه به ارن کمک کردن تا از اونجا بلند بشه .
- خانوم حالتون خوبه ؟
اِدا با لحن خشکی گفت
- من خوبم اما شما داره از سرتون خون میاد
همه از این مقدار از خونسردیه اِدا تعجب کرده بودن اما نمیدونستن که اِدا چیزای بدتر از اینم دیده
- مهم نیست
- یعنی چی مهم نیست یکی سریع به اورژانس خبر بده ، ممکنه گردنتون اسیب دیده باشه اصلا تکون نخورید باشه الان برمیگردم .
امیر از سرویس بهداشتی با حال بدی داشت به سمت اِدا میومد . رزانم سریع یه راننده خبر کرد و امیر و به خونه فرستاد و دوباره پیش ارن برگشت و باهاش تا بیمارستان رفت .
..........
- خانم دکتر حالش چطوره ؟
- خوبه خداروشکر پرژوکتور با جای بدی برخورد نکرده واگرنه ممکن بود حتی فلج بشه ، به هر حال بلا به دور باشه
- ممنون ، الان میشه ببینمش ؟
- بله حتما
اِدا به اتاق اِرَن رفت .
- حالت خوبه ؟
اِرَن با لحن تمسخر امیزی گفت
- تو رو خدا انقدر نگران نباش یه وقت حالت بد میشه
رزان کلافه دست تو موهاش کرد و گفت
- الان چیکار باید بکنم ؟
ذاتا خودت پریدی زیر پرژوکتور
اِرَن نیشخندی زد
- به جای تشکر کردنته میتونستم بزارم بمیری
- مگه من ازت خواستم ؟ بعدشم الان تو اینجا زنده ای
اِدا زیر لب گفت کاش میزاشتی بمیرم
اونشب اِدا پیش اِرَن موند تا فرداش که مرخص بشه . فرداش اِدا تمام کارای ترخیص اِرَن و انجام داد و اون و به خونش رسوند .
- اون اقایی که دیشب همراهت بود ی بود ؟
- نامزدم
- نامزدت ؟
- اره ، فکر نمیکنم چیز عجیبی باشه
- نه اخه دیشب نامزدت خیلی سعی میکرد که نزدیکت باشه اما تو خیلی خشک برخورد میکردی
اِرَن زیر لب گفت البته همین الانشم خشکی
- هر ادمی یجوری منم این مدلیم
در همین حین گوشی اِدا شروع به زنگ زدن میکنه . مادرش بود .
- mom?
- الو خانم
صدای غریبه بود
- ببخشید گوشی مادر من دست شما چیکار میکنه ؟
- خانم ما از بیمارستان تماس میگیریم متاسفانه مادرتون تصادف کردن و ما ایشون و از دست دادیم
محدثه
00به نظر قلش خوب بود هنوز جا داشت تا عالی بشه اما خیلی رمان جالبی بود و من از شما خواهش میکنم مثل بقیه ی رمان ها صحنه های حساس و عاشقانه شو سانسور نکنید با تشکر
۲ ماه پیشمعصومه
۴۷ ساله 10خوبه ادامه بدید
۳ ماه پیشمهسان
۱۵ ساله 00خوبه ادامش بده
۴ ماه پیشد
00سلام خوب بود
۴ ماه پیشنرگس جونی
10خوبه ادامه بده عزیزم امیدوارم موفق باشی
۵ ماه پیشفاطمه
۱۴ ساله 00خوب بود
۵ ماه پیشمنم
10خیلی خوب بود مثل رمانهای دیگه زیاد تکراری نبود بیشتر پارت گذاری کنید خیلی ازش خوشم اومده
۶ ماه پیشماهور امیری نسب
۲۰ ساله 10عالییییی فقط هر بار که اسم این رمان رو می بینم یاد هری پاتر و شاهزاده ی دورگه می افتم😆
۶ ماه پیشSANA
۲۶ ساله 00تا اینجا خوب بود امیدوارم بقیه اشم خوب باشه کلا رمان آبکی نباشه
۷ ماه پیشساجی
00عالیییی
۷ ماه پیشSana
00رمان کلیشه ای در حین حال خوب بود
۸ ماه پیشسوده
10من تازه میخوام بخونم بنظرتون خوبه ؟
۸ ماه پیشمهتا
00خوبه
۸ ماه پیشمنم دیگهههه
00عالی امید وارم هرچه سریع تر رمانش گزاشته بشه
۸ ماه پیش
آنی
۱۳ ساله 00تا اینجا که خوندم واقا عالی و متفاوت با هر رمان دیگه بود که من خوندم امیدوارم ادامه اش هم مثل اولاش خوب باشه بدرود