رمان,دنیای رمان,رمان عاشقانه,برنامه دنیای رمان

دنیای رمان

بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه و جدید به صورت رایگان و آنلاین و تنها پلتفرم تخصصی نویسندگی و رمانخوانی در ایران

    جدیدترین رمان ها مشاهده رمان های جدید

    رمان های جذاب تخفیف دار



    رمان‌های داغ 🔥

    رمان پیانولا از مرجان فریدی در دنیای رمان 10.6K

    پیانولا

    رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان 9.2K

    مهمیزهای سیاه

    رمان طنز و عاشقانه تکنیک های مخزنی جلد چهارم به نویسندگی حمیده خوشبخت 8.6K

    تکنیک های مخ زنی 4 | لیگ بازندگان

    رمان آخرین گلوله از نیلوفر سامانی در دنیای رمان 7.9K

    آخرین گلوله

    رمان دانلود رمان عاشقانه و طنز ویانا نیوز از آمنه آبدار دنیای رمان 7.8K

    ویانا نیوز

    رمان پیرانا از مرجان فردیدی دنیای رمان 7.6K

    پیرانا

    رمان دانلود رمان عاشقانه مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان 7.5K
    رمان در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان 6.9K
    رمان دانلود رمان عاشقانه شومینه از نعمت زاده دنیای رمان 6.2K
    رمان مدیر معاون عشق سریالی از نسترن قره داغی دنیای رمان 5.3K
    رمان عاشقانه شکار او از حدیث افشارمهر در دنیای رمان 5.3K
    رمان دانلود رمان عاشقانه بازگشت گلوله جلد دوم آخرین گلوله از نیلوفر سامانی در دنیای رمان 4.6K
    رمان دانلود رمان عاشقانه مدیر معاون (آوارگان عشق) از نسترن قره داغی دنیای رمان 4.2K
    رمان خواهر خوانده از صدیقه سادات محمدی دنیای رمان 4K
    رمان عاشقانه آکرولیزیانا در دنیای رمان 3.6K
    رمان دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir 3.6K
    رمان چوخه بیوه ها از حدیث افشار مهر در دنیای رمان 3.4K
    رمان عاشقانه هارمونیکا, مرجان فریدی, دنیای رمان 3.3K

    سکه‌های طلایی

    کلید ورود به رمان‌های ویژه
    با جمع‌آوری سکه از طریق تماشای تبلیغات یا خرید مستقیم، به راحتی قفل رمان‌های اختصاصی را باز کن و تجربه‌ای متفاوت از مطالعه داشته باش.
    با جمع‌آوری سکه از طریق تماشای تبلیغات یا خرید مستقیم، به راحتی قفل رمان‌های اختصاصی را باز کن و تجربه‌ای متفاوت از مطالعه داشته باش.

    شب

    یگان

    سریال یا مخلوط‌ کن؟

    آیناز تابش تلگرام : @Nimekhalii

    دالان بهشت

    فاطمه مددی

    دیشب دلم گرفته بود

    مینا محمدی

    آخرین نظرات کاربران

    آینه ی سیاه

    به قلم ساناز لرکی

    من خبرنگاری شدم تا به دنبال حقیقت بگردم، اما دروغ شبیه سایه‌ای سیاه مرا تعقیب می‌کند. از نصف خبرگزاری‌ها اخراج شده‌ام و حتی یک قدم از خط قرمزهایم عقب‌نشینی نمی‌کنم. حتی اگر این حقیقت‌جویی مرا به سیاه‌رخ برساند؛ جایی در دل کویر که قبرستان زند‌ه‌هاست و آن‌جا مردی هست که کلید‌دار آینه است. کلید‌دار جهنمی که فکر می‌کند بهشت است؛ یا بهشتی که خود کابوس است.‌ این‌جا شبیه هیچ‌جا نیست، همه با اشاره حرف می‌زنند. اینجا خود برزخ است و تمام آینه‌ها سیاه هستند.

    به سیاهی سرمه چشمانت

    به قلم سعیده براز

    سرمه تو بیمارستان به هوش میاد در صورتی که چیزی به خاطر نداره. اون توسط زنی میانسال به ویلایی برده میشه ودر اونجا با حقیقت تلخی رو به رو میشه و اون اینکه خدمتکار اون خونه است اما سرمه با اینکه فراموشی داره با این واقعیت کنار نمیاد و مدام با آقای اون خونه بحثش میشه.

    دلیما

    به قلم نگین حلاف

    دلیما، داستان دختری به نام پیوند است که نسبت به حرکات کور و نابیناست. این بیماری که آکینتوپسیا نام دارد توان زندگی معمولی را از او گرفته است. روانشناسان و دانشمندان متعددی، با انجام آزمایش‌های دهشت‌انگیز و وحشتناک، پیوند را در موقعیت‌های خطرناک و دشواری قرار داده‌اند اما حالا، یک امید برای درمان او به وجود آمده و آن هم عمل جراحیِ خطرناک است که احتمال زنده ماندن او در این عمل، تنها یک درصد است. این رمان، شرح حال روزهای آخر عمر او، و آشنایی او با شخصی مبهم است که زندگی او را به شدت متحول می‌کند. اتفاقاتی برایش رخ می‌دهد که او را فرسنگ‌ها از مرگ برنامه‌ریزی شده‌اش دور می‌کند. اما چرا و چطور؟

    مرجان دریایی

    در کشاکش روزگار و تنگنای زندگی، مرجان، دختری از دل طبقات فرودست جامعه، در جستجوی کورسوی امیدی برای بقا، سرانجام در پناهگاه کودکان بی‌سرپرست، شغلی می‌یابد. با ورود به این دنیای تازه، فصل نوینی از زندگی‌اش آغاز می‌شود؛ فصلی که ناگهان با ورود عشق، رنگ و بویی دیگر می‌گیرد و دل دریایی‌اش را به طوفانی پیش‌بینی‌نشده می‌سپارد. مرجان، با قلبی به وسعت دریا، شجاعانه با پیچ و خم‌های سرنوشت و قضاوت‌های آدم‌ها روبرو می‌شود. او ضربه‌های بی‌شماری را تاب می‌آورد، اما دریای وجودش هرگز از تلاطم نمی‌ایستد. این رمان عاشقانه، حکایت از زنی دارد که در هر چالش، عمق بیشتری از روح بلند خود را آشکار می‌سازد و ثابت می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط، عشق و امید می‌توانند راهنمای راه باشند. سرنوشت برای مرجان دریایی چه در چنته دارد؟ آیا دلی به وسعت دریا تاب مقاومت در برابر موج‌های سهمگین زندگی را خواهد داشت؟

    خیانتکار عاشق جلد سوم

    پس از فروپاشی خانواده‌ام و رها کردن پدرم در تیمارستان، وارد سازمانی مخفی شدم و به جاسوسی بی‌رحم تبدیل گشتم. سال‌ها بعد، در اوج ماموریتی خطرناک، عاشق مردی شدم که وظیفه نابودی‌اش بر دوشم بود. با به پایان رساندن این ماموریت، در نهایت به خیانتکار عاشق مبدل شدم؛ کسی که قلبش اسیر عشق بود و دستانش آلوده به خیانت. طی اتفاقاتی مرموز و مبهم که ردپای داروها در آن‌ها هویداست، بار دیگر با او روبرو شدم. اما پیش از آنکه بتوانم طعم خوشبختی زودهنگام را بچشم، طوفانی از گذشته به سویم آمد و مرا هزاران قدم به عقب پرتاب کرد... درست به همان تیمارستانی که تمام عمرم از آن فرار می‌کردم! حالا آن‌ها می‌گویند تمام این وقایع، تنها یک رویاست؛ توهمی که در ذهن خیال‌پرداز من ریشه دوانده است. داستانی که یک قاتل ساخته تا با آن از واقعیت فرار کند و باورش شود بیرون از این زندان، خانه‌ای و خانواده‌ای منتظرش هستند. به تکه‌های آینه‌ای که درهم شکسته‌ام می‌نگرم و دختری را می‌بینم که غرق در خون، به من می‌خندد. لحظه‌ای بعد، پدرم را می‌بینم که لبخندی غریب بر لبانش دارد، لبخندی که می‌دانم با او ناآشناست. متقابلاً لبخند می‌زنم؛ شاید بالاخره بابا به من افتخار می‌کند، به منی که حالا مثل خودش یک دیوانه تنها شده‌ام... شاید هم آن‌ها راست می‌گویند و من تنها نویسنده محکوم به مرگ این رمان عاشقانه تاریک هستم، نه شخصیت اصلی آن.

    مرد ممنوعه

    در شهری که قوانین سفت و سخت بر همه چیز حاکم است و هر کس جای خود را می‌داند، سایه‌ای مرموز به نام «مرد ممنوعه» حضور دارد. کسی از گذشته‌اش خبر ندارد؛ نه می‌داند از کجا آمده، نه چرا همه از او دوری می‌کنند، و نه چرا هیچ چشمی یارای نگاه کردن به او را ندارد. برخی او را جنایتکار می‌دانند، عده‌ای قربانی، و برخی دیگر معتقدند او تنها یک افسانه است که وجود خارجی ندارد. اما زمانی که رها، خبرنگاری جسور و کنجکاو، تصمیم می‌گیرد پرده از این راز بردارد، ناخواسته قدم به دنیایی می‌گذارد که نباید. دنیایی که در آن، حقیقت به مراتب خطرناک‌تر از دروغ است، عشق پیچیدگی‌هایی فراتر از نفرت دارد، و نزدیک شدن به «مرد ممنوعه»، می‌تواند به بهای جان او تمام شود. این رمان عاشقانه و پر رمز و راز، شما را به سفری پرهیجان در دل ناشناخته‌ها دعوت می‌کند.

    از عمق شب

    در گذشته به افروز دست‌درازی شده. حالا پسرش، عطا برای انتقام گرفتن از کسانی که در گذشته به مادرش ظلم کردن، داره گذشته رو شخم میزنه و تک به تک همه رو محاکمه می‌کنه و از روی آدمای بد قصه‌ی مادرش رد میشه.

    خنا

    در دنیای پیچیده و در هم‌تنیده‌ای که مرز میان گذشته و حال تار می‌شود، زندگی دو عموزاده به یکدیگر گره می‌خورد؛ جایی که سایه‌های گذشته همچنان بر زندگی جاری مردمانش سنگینی می‌کند. کوهیار که هنوز در منجلاب انتخاب اشتباه گذشته‌اش مانده، دل به دختری دیگر می‌بندد. غافل از اینکه داستان عشق کوهیار و رخشا به پسرعمویش که سال‌هاست از وطن دورمانده، پیوند می‌خورد. بازگشت دامون به زادگاهش، رودبار، درست نقطۀ شوم و سیاه این خانواده است و دامی ننگین برای هر دو خانواده پهن می‌کند. دامی که نه تنها مرزهای دوستی و نفرت را در هم می‌نوردد، بلکه آن‌ها را به مرزهای غریبی از رقابت عشق می‌کشاند.

    سایه ی لیلا

    به قلم سعیده براز

    لیلا زن بیوه‌ای که با نگاه بد مردم محله‌اش روبرو هست و از قضاوت های مردم در عذابه. با ورود غریبه ای مرموز به زندگی‌اش داستان زندگی‌اش تغییر میکند غریبه‌ای که همیشه هواشو داره و اونو به زندگی امیدوار میکنه ولی خودشو نشون نمیده و از طریق مجازی با لیلا در ارتباطه.

    غم بار

    ترس ....! ترس ......! همیشه ترس از چه باعث میشود زندگی نکنی ؟ داستان من در مورد دختریه که در خانواده ی مذهبی و با مادری وسواس بزرگ شده و زندگی الانشو به چالش کشیده ....دختری که رفتار های وسواس گونه داره که باعث شکست در زندگی شخصیش شده .... رمانی با شخصیت ها وکاراکترای واقعی!

    آفند درد

    همتا در نقطه‌ای از زندگی ایستاده بود که همه چیز درست بود و مرتب، بدون هیچ عیب و نقصی. خوشبخت بود، آنقدر خوشبخت که تنها اتفاقی کافی بود تا تعادل این خوشبختی بهم بخورد و آن اتفاق، در شبی بارانی از راه رسید. باران بارید، سیل شد و خوشبختی همتا را با خود برد. حالا همتا مانده بود و ویرانه‌ای از زندگی‌اش. چه میکرد؟ سر پا میشد یا تسلیم می‌ماند در برابر تقدیر؟

    وداد مذنب (دوست داشتن گناهکار)

    قرعه بخت و اقبال زندگی این بار به نام او درآمده بود تا برگزیده‌ای باشد برای مشق کردن ورق زندگی دیگری، اما نجات خودش در منجلاب افتاده‌ی آن سیاه چال سرنوشت چه می‌شد؟ در آن بیابان برهوت که سکوتش غرقاب دل و جانش شده بود تا چشم کار می‌کرد سراب بود و توهم عشق برای سیراب شدن عطش را در خودش بیشتر می‌کرد. کاش برسد پاییز و عاشقانه‌هایش و رقص را در میان برگ‌های رنگارنگ به تصویر بکشد... !

    (مجموعه داستان) زیبای لعنتی

    به قلم سعیده براز

    مجموعهٔ «زیبای لعنتی» پرترهای از انسانهایی است که در تقاطع عشق، آسیب، و جامعه گیر افتاده‌اند. شش داستان این کتاب، با نگاهی رئالیسم و گاه تلخ، زخم‌های پنهان زندگی روزمره را میگشایند: از زنی که اسیر گذشته است (زیبای لعنتی) تا جوانی که اعتیادش واکنشی به ترومای کودکی است (مامان دیگه داد نزن). در این میان، رابطه‌های انسانی هم نجات‌بخش هستند و هم ویرانگر—چه در دوستی‌های خیانتکارانه (نیش دوستی)، چه در فرارهای نافرجام از واقعیت (اشتباه من). حتی امیدهای کوچک، مانند پیوند دو کودک طردشده (فلش) یا تلاش برای فرار از مسئولیتهای خانوادگی (کنکور با دوقلوها)، زیر سایهٔ سنگین شرایط اجتماعی کمرنگ میشوند. جوهرهٔ کتاب: این مجموعه نه‌تنها درام‌های شخصی، بلکه نقدی نامرئی بر بستر جامعه است—جایی که فقر، سنتهای خفه‌گر، و تنهایی، نقش «لعنت» را بر زندگی شخصیتها حک میکنند.

    زیرگذر سرمستی

    لیما دختریست زیبا و تحصیلکرده با خانواده ای اصیل که با شوهرش برای ماه عسل امده اند به تفلیس گرجستان که شوهرش به یکباره ناپدید می شود.هر دو بعد از سالها به هم رسیده اند و دیوانه وار یکدیگر را از نوجوانی دوست داشته اند. نوجوانی لیما پر از شور است و روزهای نوجوانی بین دو برادر در تله ی بزرگ احساسی ای می افتد که لاینحل می شود و پیچیده و ناگهان جنجال به پا می شود.سرمستی پر از نوستالژی های دهه ۸۰ تهران است. داستان در محله ای با خانه های ویلایی و حیاطهای دلباز و تابستانهای پر از عطر گل یاس و طعم هندوانه ی خنک عجین شده و بین نوجوانی و جوانی لیما در رفت و آمد است و با فلاش بک پرده از رازهای دو خانواده و گذشته ی برادر شوهرش که زمانی به لیما توجه داشته بر می دارد.گذشته ای که سیاه و تاریک است و زندگی این دو را دست خوش فراز و نشیبهای فراوان می کند. زیرگذر سرمستی داستان عشقهای پاک و نوستالژیها و تابستانهای گرم و طولانی تهران دهه ی هفتاد و هشتاد است و زمستانهای پربرف و تاکسیهای زرد و سبز و فانتا و ساندویچهای پرو پیمان، فیلمهای عاشقانه بهرام رادان و دو زن تهمینه میلانی و رمان همسایه های احمد محمود.داستان پیچیدگیها،شکستها و رازهای تاریک و روزنه های عشق که کورسوی امیدند.

    ازدواج سیاه سفید

    کیوان و مهدیس پسر دایی و دختر عمه‌ای هستند که از کودکی به هم علاقه‌مند هستند و به دلیل قطع رابطه فامیلی سال‌هاست که از هم بی خبر مانده‌اند. این بی خبری تا حدودی پیش رفته که کیوان پا به سن جوانی گذاشته و برای ادامه تحصیلاتش راهی آمریکا شده و مهدیس در ایران در رشته زبان خارجه به تحصیل پرداخته. حالا کیوان در حالی که فارغ التحصیل رشته کارگردانی است به وطن بازگشته و در همان ابتدای ورود متوجه ارتباط مجدد دو خانواده و تجرد مهدیس شده. دیدار با مهدیس موجب می‌شود عشق و علاقه کودکی‌اش با شدت و قوت بیشتری به قلبش بازگردد اما آیا مهدیس هم مانند کیوان در همان حس و حال باقی مانده یا فاصله ایجاد شده در این سال‌ها مهر و علاقه دوران کودکی‌اش را در دل کمرنگ ساخته؟!...

    هیچ کسان 5 (روح لکه دار)

    به قلم sober

    بهراد تصور می‌کرد گذشته را پشت سر گذاشته، اما با طلسمی که بی‌اجازه بر وجودش حک می‌شود، دوباره به دنیایی کشیده می‌شود که مدت‌ها از آن گریخته بود. طلسمی با ماهیتی بی‌رحم و آشوب‌گر، که نه‌تنها او را در برابر تاریک‌ترین موجودات آسیب‌پذیر می‌کند، بلکه لکه‌ای بر روحش حک می‌زند،لکه‌ای که آرام‌آرام راه سقوط به جهنم را برایش هموار می‌سازد. اما پشت این جادوی نفرین‌شده، نامی آشنا پنهان است؛ زنی از گذشته‌ی دور، با وعده‌ای که هیچ‌گاه فراموش نشده: «اگه روزی عاشق بشی، برمی‌گردم...» روح لکه‌دار روایتی است از عشق، آشوب، و جدالی دوباره با سایه‌هایی که هرگز از میان نرفته‌اند.

    نوازنده ی خاموش

    من حمیدم. یه مرد عاشق... اما اون شب لعنتی، همه چی عوض شد. وقتی با زنی که عاشقشم دعوا کردم، انتظار نداشتم وقتی شب برگردم، جنازه‌ی اون، وسط خونه‌م افتاده باشه... قتل؟ آره... یه قتل واقعی. و قاتل؟ درست کنارم نفس می‌کشید. یه زن بود. مرموز، فریبنده، و خطرناک‌تر از هر چیزی که فکرشو می‌کنی. من قراره طعمه‌ی بعدی باشم؟ یا... بازی رو به نفع خودم برمی‌گردونم؟

    خیال پرند

    افرا دچار مشکل بغرنجی شده است. مدتی‌ست که نمی‌تواند بعضی چیزها را پیدا کند و بعضی وقایع را به خاطر آورد و وقتی با دست‌های خون‌آلود هوشیار می‌شود آن‌گاه دیگر نمی‌تواند این بخش‌های گنگ زندگی‌اش را سهل‌انگاری بداند.

    افلاس

    به قلم زهرا خزائی

    بعد از تصادف پدرش، در سن ۱۸ سالگی سرپرستی سخت مادر ویلچر نشین و برادر ۱۰ ساله اش به گردنش می افتد دختری بی پروا و مغرور،سخت کوش و پرتلاش هرکاری از دستش بر می آید تا زندگی پر تنش خانواده اش را نجات دهد.. روزی از روز ها صاحب یک فروشگاه بزرگ گل فروشی مردی ۵۰ ساله است که مهوا در آنجا کار میکند..اورا خاستگاری می‌کند...اما نه برای خودش برای پسرش،شروین میثاقیان، صاحب هلدینگ واردات و صادرات گل های مصنوعی.. اما آیا این ازدواج صورت میگیرد؟؟ آیا این اتفاق می‌تواند به فقر زندگی مهوا و خانواده اش پایان دهد؟!

    به وقت مرگ - جلد دوم گرداب خونین

    به قلم آوا موسوی

    بوی خون، بوی باروت، بوی مرگ... و او خون ندیده، باروت نمی شناسد، چیزی از قاعده مرگ نمی داند. یک شهر دود گرفته که نه، یک شهر خون گرفته، یک بازی خون گرفته... بر سردرش نوشته اند: «ورود ممنوع!» و او بی آن که توجه کند، پا به این شهر می گذارد. بوی خون تا کنون به مشامش نخورده. نمی تواند حقیقت را از دروغ تشخیص دهد. نمی تواند خلوص و ریا را از هم جدا کند. نمی تواند آدم خوب را از بد تمایز دهد، هر چند که حتی اگر بگردد، نمی تواند در این شهر آدم خوب پیدا کند. حالا می خواهد برگردد. او آدم این شهر نیست؛ اما راهی برای بازگشت نمانده. و او یک چیز را دیر فهمید: «زنده ماندن در این بازی مرگبار کار هر کس نخواهد بود، جز آن کس که بار ها مرده باشد!» دیگر چاره ای نمانده، او دیگر چه بخواهد چه نخواهد از اهالی این شهر است. برای این که متوجه گذر زمان باشد، ناچار است ساعتش را به وقت این شهر کوک کند. او باید عقربه های ساعتش را به وقت «مرگ» کوک کند!

    هیچ کسان 4 (ریونیز)

    به قلم sober

    در جهانی که گذشته هیچ‌گاه به‌راستی دفن نمی‌شود، بهراد پس از کناره‌گیری از زندگی ماورایی، تلاش می‌کند در کنار دوست قدیمی‌اش، سورن، مسیر تازه‌ای را در دنیای وکالت آغاز کند. اما آرامش ظاهری او یک مراجع قدیمی در هم می‌شکند؛ اتفاقی که ردپای آن تا اعماق آینه‌ها و سایه‌هایی آشنا کشیده می‌شود. رابطه‌ی پیچیده‌ی او با گذشته، طلسمی ناخواسته، و حضوری که نباید وجود داشته باشد، همه‌چیز را دگرگون می‌کنند. ریونیز داستان سقوط آرام در ورطه‌ای تاریک است؛ جایی میان قانون و هرج‌ومرج، میان حقیقت و توهّم.

    نحوه جستجو :

    جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.