دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی
رمان در مورد حورا دلاویز دانشجوی ارشد برق هست که علاقه زیادی به درس خواندن و ادامهی تحصیل دارد اما مادرش برخلاف او موافق رها کردن تحصیل و ازدواج اوست. در یکی از همین روزها حورا با مرتضی شکیبا استاد باتجربه و محبوب همان دانشگاه آشنا شده حس میکند او تنها کسی است که افکار و روحیاتش را به خوبی درک میکند. کم کم حس خاصی بین آندو شکل میگیرد که در ادامهی داستان منجر به اتفاقات پر رمز و رازی میشود.
-
در رویای دژاوو ژانر : #عاشقانه
-
قلمرو رز ژانر : #عاشقانه #هیجانی #مافیایی
-
پیرانا ژانر : #عاشقانه #هیجانی #مافیایی
-
سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) ژانر : #عاشقانه #طنز #هیجانی
-
آخرین گلوله ژانر : #پلیسی #عاشقانه #درام
-
تو را در خواب هایم دیدم ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #درام
-
من و یک دنیا دروغ ژانر : #اجتماعی #خانوادگی
-
رویای مهتاب ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
سایه ی من ژانر : #عاشقانه #ترسناک #معمایی
-
آقای سر دبیر ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
مدیر معاون (عشق سریالی) ژانر : #عاشقانه #طنز
-
شروانو (شَروانو) ژانر : #عاشقانه #درام
-
راز شبانه ژانر : #عاشقانه #معمایی
-
جوخه بیوه ها ژانر : #عاشقانه #هیجانی #اکشن
-
بازگشت عاشقانه ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
دانلود
دانلود اپلیکیشن دنیای رمانژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
قوانین سرد
این داستان پیرامون سرگردی جوان شکل میگیره که برای به سرانجام رسوندن یه پروندهی امنیتی، پاش به خونهی یه دختر زیبا و مرموز باز میشه.
اقبال
دریا به اصرار هوشنگ پدر خواندهی خود و به قصد جاسوسی وارد عمارتی میشود که دو پزشک جوان و یک پیرزن اسراآمیز به نام صنم در آن زندگی میکند. و این میشود آغازی دوباره برای دریا. پیرزن شروع به گفتن خاطراتش میکند و رازی نهان آشکار میگردد.
دادگاه مردگان
هرج و مرج سراسر مریخ را فرا گرفته است و خاروس پادشاه جدید این سیاره سرخ، برای تصاحب گرین هارت و رسیدن به مرحله شکست ناپذیری به دنبال الکساندر که اصیلزادهای مریخیست به زمین میآید. الکس که تازه طعم خوش خوشبختی را در کنار همسر و دو دختر کوچکش چشیده است با قتل عام شدن خانواده عزیزش دچار شوک بزرگی میشود. او با انگیزه انتقام، دوباره برمیخیزد غافل از این که عمل کردن به این انتقام نابخشودنی، درد و رنج زیادی به همراه دارد...
قاب عکس کهنه
طوبا، دخترک زیبای روستایی، به اجبار خانوادهاش، همسر دوم عزت الله خان ژاندارم میشود و به شهر میرود. کشکمش و دعوا میان او و نازخاتون، همسر اول عزت الله خان، جریان دارد. نازخاتون، باردار نمیشود. حوادث رمان، به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گره میخورد و نازخاتون، از طرفداران سرسخت مصدق است...
حامی
نیکی دختری شاد و سرزنده از خانوادهای آسیبدیده بیخبر از بازیهای عجیب و غریب روزگار عاشق میشود... عاشق مردی محکم و خود ساخته و قابل اعتماد که برخلاف ظاهر بیتفاوت و نامهربانش چتر حمایت خود را بر روح نیازمند او میگسترد و در تلاطم اتفاقات تلخ و شیرین روزگار، نیکی بزرگ شده به درک واقعی معنا و مفهوم زندگی میرسد...
پرونده ی ناتمام
گرشا شجاعی پلیس جوانیست که پروندهای به او محول میشود. برای بررسی پرونده به راهی میزند که از کار تعلیقش میکنند. برای کمک به همکارش که پرونده را به او میسپارند، با دختر جوانی به نام دلوین که منشی شرکت مربوط به پرونده است، وارد رابطه میشود که بتواند از او اطلاعات بگیرد. دلوین رفتهرفته به گرشا علاقهمند میشود و برخلاف تعهدی که میانشان گذاشته شده، خودش را به او نزدیک میکند. گرشا دوست ندارد درگیر روابط عاطفی شود. او خودش را متعهد زندگی شخصی و همسرش الیسا میداند. با الیسا ۱۰ سال پیش ازدواج کرده و همسرش به خاطر علاقه به رشتهی کینگبوکسینگ که در ایران ممنوعه است، از حدود ۵ سال پیش در آمریکا اقامت دارد و به خاطر این مهاجرت بگومگوهایی بینشان وجود دارد. با ورود این پرونده، زندگی گرشا به سمت و سویی غیر کشیده میشود...
من و یک دنیا دروغ
داستان روایتگر زندگی دختری به نام نغمه است که بدور از خانواده اش و همسرش که برای ماموریت کاری به سوئد رفته است در تهران زندگی میکند. او باید تصمیم بزرگی که برای زندگیاش گرفته است را به خانوادهاش بگوید ولی درست در بدترین شرایط میفهمد که حامله است. حالا او باید بین نگه داشتن و سقط کردن که برایش خطرناک است تصمیم بگیرد.
تو نشانم بده راه
دختری به نام آوا بعد از خیانت همسرش سعی در دوباره ساختن زندگیش داره. بدون اینکه سایهی زندگی قبلی رهاش کنه. دیوار شکستهی اعتماد و غروری که میخواد آوا رو سرپا نگهداره داره درهای عشق رو به روش میبنده.
تاریکترین سایه
داستان، روایتگر فراز و نشیب زندگی سایه بعد از خیانت همسرش ایمان است. زندگیش به دنبال این اتفاق متلاطم میشود . او در بحبوحه رهایی از مشکلات طلاق، متهم به قتل ایمان میشود. او در تلاش برای اثبات بیگناهیش سعی در فرار از مشکل واقعیش دارد. غافل از آنکه تقدیر طرح دیگری برایش ریخته است. در این میان حضور یک مرد، سرنوشت هردویشان را دگرگون میکند.
نام او، اویی که دیگر او نبود
یاشار و نازگل زمانی دلدادهی یکدیگر بودند و دست تقدیر باعث برهمخوردن نامزدیشان شد. حالا برای هردو بعد از پانزده سال چه اتفاقاتی افتاده که یکدیگر را دوباره میبینند؟ و دیدارشان چه اتفاقاتی را رقم خواهد زد آنهم درست وقتی که نازگل در لبهی پرتگاه مرگ است و یاشار در شرف شروع زندگی جدیدش....
نفس در قفس
هدیه دختری ۱۸ ساله هستش که سال کنکورشه و همزمان با این کنکور و استرس کنکورش، زمزمههای کرونا هم شنیده میشه و وضعیت جامعه و شرایط بیمارستانها و سختی زندگی توی سه سال کرونا رو شرح میده تا روزی که فوتی میشه صفر در ایران
جوخه بیوه ها
آوازه ی مخوف ترین دزد قرن توی کوچه پس کوچه های نیویورک پیچیده. شاه دزدی که هیچکس نه اسمی ازش میدونه و نه چهرشو میشناسه...مثل ذاتش چهرش هم توی تاریکی غرقه و هرکسی قیافشو ببینه میمیره. اون کسیه که لقبش رعشه به تن خیلی ها انداخته. جز یک نفر! اریکا عضو شماره یک جوخه ی بیوه هاست، جوخه ای که تمام اعضاش گرد هم اومدن تا با هر ماموریت خطرناکی که بهشون میدن وارد میدون شن. اما ماموریت خطرناک اریکا، نزدیک شدن به شاه دزده تا ارزشمندترین الماس رو ازش بدزده...و اولین ماموریت اون شناسایی کردن شاه دزده!
فاضلاب شیرین
شاید من نتونم خودم رو به اون بالا برسونم، اما قطعا اونا رو تا فاضلاب پایین میکشونم! میگن خوشبختی یه چیز ارثی نیست و باید دنبالش بگردی، اما تو زندگی ما که شبیه فاضلاب بود، هر چقدرم که میگشتی چیزی جز گوه پیدا نمیکردی؛ حالا فرقی هم نداشت اون گوه شیرین میبود یا تلخ... در هر صورت همیشه باید ازش فرار میکردی. منم همین کار رو کردم و از اون زندگی گند و کثافتی که داشتم در رفتم، بیخبر از اینکه برای یه موش، هیچ جایی اون بالا نیست و ته تهاش یا باید طعمه گربهها بشه، یا باید برگرده تو فاضلاب خودش و... یا شایدم باید شکارچی گربهها بشه و زندگیشون رو مثل شیرینی فاضلاب خودش به گوه بکشه!
سبوی شکسته
سوگل دختر یتیمی که رتبه ی دانشگاهی خوبی دارد ،انتخاب رشته را بعهده پسر عمویش محمد می گذارد ،محمد که به سوگل علاقه دارد ،بدون اطلاع سوگل اولین رشته ی انتخابیش را دانشگاه همدان ،شهری که خودش در آنجا سکونت دارد می زند،سوگل اولین انتخاب رشته اش پذیرفته می شود و حالا مشکلاتی که در سر راه سوگل قرار دارد
حافظه ی روشن آب
وصال دختریست جسور از خانوادهای مرفه. او به رغم رفاه فراوان، از ازادی عمل و خق انتخاب محروم گشته و از کودکی و به اجبار و انتخاب پدربزرگش، به نامزدی پسرعمهاش در امده. حالا او بعد از سالها تصمیم دارد که دیگر کوتاه نیاید. او از خط قرمزهای مردان خانوادهاش پا فراتر میگذارد و همپای خود، دیگر اعضای خانواده هم به تمرد میکنند. او به کسی دل میبندد که پدرش پیش از آن از تبار پردبدبهشان طرد شده. وصال با وجود موانع و احتمالات پیش رویش، از عشق ممنوعشده دست نمیکشد و زندگی خود و اطرافیانش را گرفتار کشمکش و مشکلاتی سخت میکند.
و زندگی همیشه جاری ست ...
انسان در طول زندگی با بحران های متعددی روبه رو میشود؛ بعضی ها در این بحرانها غرق میشوند و بعضی ها آنقدر تلاش میکنند تا نجات یابند... سارا تقلا میکند؛ اما آیا تلاشهایش مفید خواهد بود؟ او هنوز راه زندگیاش را پیدا نکرده و با رود روان زندگی هم مسیر شده و گویی که تمام زندگیاش را به سرنوشتی سپرده که هیچ چیزش معلوم نیست... آیا سرنوشت با او مهربان خواهد بود؟ نکته: این رمان واقعی نیست؛ اما جمله به جملهی آن واقعیت دارد. این داستان بر اساس دیده ها، شنیده ها و تجربیات افراد مختلف نوشته شده است.
می زده
«شاید همان تحولی که همیشه آن را از خدا میخواهی، اختتام یک ماجرا و آغازی برای رخدادی جالبتر باشد!» رامش دختری که در نژنگ سادگیاش، تمام خود را از دست میدهد. با دسیسهچینیِ مشئومِ رفیق و آشنا، دخترک از مرز ایران خارج میشود و حیات او در حوالی آرکانِ قصه، رقم میخورد. گاهی باید ضربه خورد، باید جان و تنت خراشیده شود تا بالاخره به آرامش ابدی برسی. رامش، دختری تک و تنها که از همه ضربه میخورد، اما بالاخره در مابین تمامی اتفاقات شوم، آرامش خود را در آغوش یک شخصِ مرموز مییابد.
یادم نمیکنی
پریا دختر قصه ی ما دختری مهربان اما مغرور که در 13 سالگی اش عاشق میشه، ولی نه جرات گفتنش رو داره ،نه میتونه بپذیره این عشق رو.پریا برای اینکه از شر این عشق خلاص شه ،پا به دیار غربت میزاره ولی اون نمیدونه که هیچکس نمیتونه از دست سرنوشت و تقدیر فرار کنه یا تغییرش بده.بعد از مدتی آرمان کسی که پریا عاشقش شده،وارد زندگی پریا میشه و زندگیش رو تغییر میده.پریا به ناچار بخاطر عشقی که تو وجودش نسبت به آرمان داره اونومیپذیره،غافل از اینکه آرمان یه گذشته ی تاریکی داره. آیا پریا بعد از فهمیدن این گذشته ی تاریک آرمان بازم میتونه باهاش ادامه بده یا نه؟پریا بین دوراهی زندگی مونده و این هردوتا راه شاید آغاز گر تباهی اون باشه!!
باغ خون آشام
باغ متروکهی نزدیک کلبه.... مدت هاست کسی به اونجا سر نمی زنه. هرچی زمان بیشتری می گذره سارینا درباره اون باغ و افرادش کنجکاو تر می شه. تا اینکه بالاخره از بین حصار های اونجا عبور می کنه، ولی چی در پشت حصار های خار دار انتظارش و می کشه...؟
پرواز پروانه ها
مهدیار پسری جوان و عاشق تحصیل در رشته مکانیک است. او در خانواده ای مذهبی زندگی می کند که طبق سنت باید با یکی از دخترهای خانواده ازدواج کند اما بخاطر علاقه شدید به درس نمی خواهد زیر باز ازدواج برود. به خواست پدرش، نورا دختر عمویش انتخاب می شود که او هم دقیقن عاشق تحصیل است. مهدیار مجبور می شود او را تحت فشار بگذارد و با تهدید او را بترساند اما زور خانواده اش بیشتر است اما او نمی داند نورا از او سخت تر و در لجبازی قهارتر است...
بێ بەڵێن ( عهدشکن )
داستان زندگی دیلانِ که با یه پسری آشنا میشه و از هم خوششون میاد اما اون پسر یه مشکلی داره که خانوادهاش رضایت به ازدواجشون نمیدن ... یه روز دیلان دفترچهای پیدا میکنه از زندگی مادرش و اون باعث میشه که از اون طریق پدرش رو راضی به ازدواج با یزدان بکنه.
اسفند
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
بهمن
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
دی
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آذر
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آبان
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
-
سهمی از عشق ژانر : #عاشقانه #خانوادگی
-
در رویای دژاوو ژانر : #عاشقانه
-
آقای سر دبیر ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
بازگشت عاشقانه ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
پرونده ی ناتمام ژانر : #پلیسی #عاشقانه #اجتماعی #خانوادگی
-
سبوی شکسته ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
دادگاه مردگان ژانر : #عاشقانه #تخیلی #جنایی
-
پیرانا ژانر : #عاشقانه #هیجانی #مافیایی
-
نام او، اویی که دیگر او نبود ژانر : #عاشقانه #درام
-
ماه و پناه ژانر : #اجتماعی #جنایی #واقعی
-
نرگسدر چشمان آتش کشیده کاش مدیر اینو مد نظر بگیره که رمان چند جلدی رو کامل بذهر. اینجوری خواننده های اپش کم میشن. این چندمین رمانیه که جلد بعدیش نیست.۸ دقیقه پیش
-
ایلمادر در رویای دژاوو 1سوم😍😂2مرتضی البته بجز فرهاد3عالیی حرف نداره4 راستش دلم واسه پیمان سوخت🥺ولی خوب شد فرهاد وبغل کردگلشن وگرنه😜خب معلومه الان خوندم ای بابا۱۰ دقیقه پیش
-
آرزودر عملیات با چاشنی شیطنت چرا خیلی خلاصه بود الان آخرش چی شد ارشیدا مرد دیگه ادامه چی داره۱۲ دقیقه پیش
-
.در در رویای دژاوو حالا دستتت دستتتت🕺🕺 چه پارتی،چه شروعی عالی بود😍 درمورد شخصیت مورد علاقه م باید بگم اول فرهاد دوم فرهاد سوم فرهاد کلا فرهاد😂😂 یه مشت فرهاد فن ریختیم اینجا 😂۱۲ دقیقه پیش
-
ایلمادر در رویای دژاوو عالییییی 😍عجب صحنه ای بود همه وبغل کردن 😜بوی چوب وسرویس. عروسی .رستوران. مرتضی سیگاری .آتیش بازی .خونه فروختن بابای گلشن۱۶ دقیقه پیش
-
یاسدر در رویای دژاوو ❤️❤️۲۲ دقیقه پیش
-
منیردر در رویای دژاوو عالی💐۲۵ دقیقه پیش
-
زهرلدر دختر خون بس (جلد دوم - پایانی) سلام رمان خیلی قشنگی بودفقط اخرش خیلی بدتموم شدحداقل بایدشقایق روحذف میکردین اینطوری خیلی خوب میشددلم خیلی برافاطمه سوخت۳۶ دقیقه پیش
-
مریمدر سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) تا اینجا که خوب بود۳۶ دقیقه پیش
-
زینب حسینیدر رمان یک قدم تا یاد تو رمان ها تون عالیه اما بعضی ناقص هست مثل همین رمان یه قدم تا یاد تو۴۶ دقیقه پیش
-
دلنیادر بێ بەڵێن ( عهدشکن ) عزیزم من خودم کوردم بلین در زبان کوردی یعنی سخن ،حرف ...ولی ما به عهد شکن میگیم (پیمان شکین)۴۶ دقیقه پیش
-
دلنیادر در رویای دژاوو 😍ویییی من غششش کردم واسه پارت جدید عالی بود مرسی ❤۵۵ دقیقه پیش