

دنیای رمان
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه و جدید به صورت رایگان و آنلاین و تنها پلتفرم تخصصی نویسندگی و رمانخوانی در ایران
جدیدترین رمان ها مشاهده رمان های جدید
رمان های جذاب تخفیف دار
جدیدترین رمان های آفلاین

دلیما

مرجان دریایی

خیانتکار عاشق جلد سوم

مرد ممنوعه

به وقت مرگ - جلد دوم گرداب خونین

پیانولا - نسخه آفلاین
پرفروشترین رمان ها

به طعم خون - VIP

پیانولا

هارمونیکا

رعیت ارباب زاده

سلنوفیلیا (ندیمه قرتی)

قفس چکاوک












محبوبترین رمان های رایگان در 24 ساعت اخیر

لرد تاریکی

لالایی پاندورا

از خود رانده

توپاز آبی

پیانولا

تکنیک های مخ زنی 3 | نسل دوم












بیشترین مطالعه با سکه

به ژرفی اندوهت

جادوی کهن جلد دوم - سحرآمیز

خیال گلستان

هیچ کسان 4 (ریونیز)

هیچ کسان 5 (روح لکه دار)

حسرت با هم بودن
محبوبترین رمان های VIP در 24 ساعت اخیر

هارمونیکا

از عمق شب

مهمیزهای سیاه

رعیت ارباب زاده

ازدواج سیاه سفید

پیرانا












سریال یا مخلوط کن؟
آیناز تابش تلگرام : @Nimekhalii
دالان بهشت
فاطمه مددی
دیشب دلم گرفته بود
مینا محمدی
کوچه بن بست
مینا محمدی
در حال پارتگذاری...
-
سایه ی لیلا
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی -
(مجموعه داستان) زیبای لعنتی
ژانر : #اجتماعی #درام #داستان کوتاه -
افلاس
ژانر : #عاشقانه #انتقامی -
هیچ کسان 5 (روح لکه دار)
ژانر : #ترسناک #فانتزی -
یک غریبه
ژانر : #عاشقانه #معمایی #مافیایی -
حکومت زنان
ژانر : #معمایی #جنایی #جاسوسی -
نگاتیو
ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی -
اقیانوس سیاه
ژانر : #درام #هیجانی #معمایی -
وداد مذنب (دوست داشتن گناهکار)
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #درام -
چنگار
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #جنایی
آخرین نظرات کاربران
-
هستیدر لالایی پاندورا دیوا گفت که بعد از باز کردن اون در تسلیم شرارت شده پس یعنی خودش اونجا رو نساخته تا به اتاق خورشید نزدیک باشه و اینکه اون اصلا چرا باید قبل این ماجرا هاتوی عمارت باشه و همچین چیزی رو ساخته باشه پس نتیجه میگیریم کار دیوا نیست اما سوال اصلی اینجاست که کی اون رو ساخته؟۲ دقیقه پیش
-
.-.در طلایی تر از گندم عالی بود خسته نباشید ممنون👏👏👏🌹🌹🌹۲ دقیقه پیش
-
حمیدهدر تکنیک های مخ زنی 3 | نسل دوم عزیزم این فصل تموم شده اگر دقت کنی، کامله اینجا۲ دقیقه پیش
-
....در تکنیک های مخ زنی 4 | لیگ بازندگان هوووشه درست زر بزن وقتی دارم باهات مث آدم حرف میزنم۴ دقیقه پیش
-
هستیدر لالایی پاندورا سود دیوا از کشتن دخترا چیه؟ بر فرض که اون به خاطر آرامش ارواح میخواسته عروسی رو قربانیشون کنه اما چی به اون میرسه؟ آرامش روح خورشید؟۶ دقیقه پیش
-
محدثهدر مرد ممنوعه چرا وقتی بلد نیستین رمان مینویسین؟اصلا جالب نبود واسه اینکه رمان رو طولانی کنین هزار بار ی جمله رو تکرار میکنین هی چرا من هی این بازی از قبل شروع شده بود هی زنگ زد گفتم چرا من 🥲۷ دقیقه پیش
-
.در ازدواج سیاه سفید شروعش خوب بود۱۰ دقیقه پیش
-
اااددر تکنیک های مخ زنی 4 | لیگ بازندگان میگم میشه عک از سورن دانیال و یاسین و حامد و کلا بچه های رادیکال مثل جلد سوم عمسونو بزاری۱۲ دقیقه پیش
-
آینازدر تکنیک های مخ زنی 4 | لیگ بازندگان کمتر گوه بخوره و بچم آیوارو انقدر اذیت نکنه و سریعتر بهش بده۱۳ دقیقه پیش
-
هستیدر لالایی پاندورا دلم برای دیوا خون گرفت، عملا به آریل التماس کرد که نره اما اون بازم اون در و باز کرد. منظور دیوا از اینکه اون درو باز کرد و به شرارت تسلیم شد چی بود؟۱۵ دقیقه پیش
-
رهادر سایه ی لیلا نظری ندارم۱۶ دقیقه پیش
-
رهادر سایه ی لیلا نظری ندارم۱۶ دقیقه پیش
غم بار
به قلم فاطمه سیاوشی
ترس ....! ترس ......! همیشه ترس از چه باعث میشود زندگی نکنی ؟ داستان من در مورد دختریه که در خانواده ی مذهبی و با مادری وسواس بزرگ شده و زندگی الانشو به چالش کشیده ....دختری که رفتار های وسواس گونه داره که باعث شکست در زندگی شخصیش شده .... رمانی با شخصیت ها وکاراکترای واقعی!
آفند درد
به قلم معصومه علیایی
همتا در نقطهای از زندگی ایستاده بود که همه چیز درست بود و مرتب، بدون هیچ عیب و نقصی. خوشبخت بود، آنقدر خوشبخت که تنها اتفاقی کافی بود تا تعادل این خوشبختی بهم بخورد و آن اتفاق، در شبی بارانی از راه رسید. باران بارید، سیل شد و خوشبختی همتا را با خود برد. حالا همتا مانده بود و ویرانهای از زندگیاش. چه میکرد؟ سر پا میشد یا تسلیم میماند در برابر تقدیر؟
وداد مذنب (دوست داشتن گناهکار)
به قلم عاطفه میرزائی
قرعه بخت و اقبال زندگی این بار به نام او درآمده بود تا برگزیدهای باشد برای مشق کردن ورق زندگی دیگری، اما نجات خودش در منجلاب افتادهی آن سیاه چال سرنوشت چه میشد؟ در آن بیابان برهوت که سکوتش غرقاب دل و جانش شده بود تا چشم کار میکرد سراب بود و توهم عشق برای سیراب شدن عطش را در خودش بیشتر میکرد. کاش برسد پاییز و عاشقانههایش و رقص را در میان برگهای رنگارنگ به تصویر بکشد... !
(مجموعه داستان) زیبای لعنتی
به قلم سعیده براز
مجموعهٔ «زیبای لعنتی» پرترهای از انسانهایی است که در تقاطع عشق، آسیب، و جامعه گیر افتادهاند. شش داستان این کتاب، با نگاهی رئالیسم و گاه تلخ، زخمهای پنهان زندگی روزمره را میگشایند: از زنی که اسیر گذشته است (زیبای لعنتی) تا جوانی که اعتیادش واکنشی به ترومای کودکی است (مامان دیگه داد نزن). در این میان، رابطههای انسانی هم نجاتبخش هستند و هم ویرانگر—چه در دوستیهای خیانتکارانه (نیش دوستی)، چه در فرارهای نافرجام از واقعیت (اشتباه من). حتی امیدهای کوچک، مانند پیوند دو کودک طردشده (فلش) یا تلاش برای فرار از مسئولیتهای خانوادگی (کنکور با دوقلوها)، زیر سایهٔ سنگین شرایط اجتماعی کمرنگ میشوند. جوهرهٔ کتاب: این مجموعه نهتنها درامهای شخصی، بلکه نقدی نامرئی بر بستر جامعه است—جایی که فقر، سنتهای خفهگر، و تنهایی، نقش «لعنت» را بر زندگی شخصیتها حک میکنند.
زیرگذر سرمستی
به قلم مهشاد لسانی
لیما دختریست زیبا و تحصیلکرده با خانواده ای اصیل که با شوهرش برای ماه عسل امده اند به تفلیس گرجستان که شوهرش به یکباره ناپدید می شود.هر دو بعد از سالها به هم رسیده اند و دیوانه وار یکدیگر را از نوجوانی دوست داشته اند. نوجوانی لیما پر از شور است و روزهای نوجوانی بین دو برادر در تله ی بزرگ احساسی ای می افتد که لاینحل می شود و پیچیده و ناگهان جنجال به پا می شود.سرمستی پر از نوستالژی های دهه ۸۰ تهران است. داستان در محله ای با خانه های ویلایی و حیاطهای دلباز و تابستانهای پر از عطر گل یاس و طعم هندوانه ی خنک عجین شده و بین نوجوانی و جوانی لیما در رفت و آمد است و با فلاش بک پرده از رازهای دو خانواده و گذشته ی برادر شوهرش که زمانی به لیما توجه داشته بر می دارد.گذشته ای که سیاه و تاریک است و زندگی این دو را دست خوش فراز و نشیبهای فراوان می کند. زیرگذر سرمستی داستان عشقهای پاک و نوستالژیها و تابستانهای گرم و طولانی تهران دهه ی هفتاد و هشتاد است و زمستانهای پربرف و تاکسیهای زرد و سبز و فانتا و ساندویچهای پرو پیمان، فیلمهای عاشقانه بهرام رادان و دو زن تهمینه میلانی و رمان همسایه های احمد محمود.داستان پیچیدگیها،شکستها و رازهای تاریک و روزنه های عشق که کورسوی امیدند.
ازدواج سیاه سفید
به قلم مرضیه نعمتی
کیوان و مهدیس پسر دایی و دختر عمهای هستند که از کودکی به هم علاقهمند هستند و به دلیل قطع رابطه فامیلی سالهاست که از هم بی خبر ماندهاند. این بی خبری تا حدودی پیش رفته که کیوان پا به سن جوانی گذاشته و برای ادامه تحصیلاتش راهی آمریکا شده و مهدیس در ایران در رشته زبان خارجه به تحصیل پرداخته. حالا کیوان در حالی که فارغ التحصیل رشته کارگردانی است به وطن بازگشته و در همان ابتدای ورود متوجه ارتباط مجدد دو خانواده و تجرد مهدیس شده. دیدار با مهدیس موجب میشود عشق و علاقه کودکیاش با شدت و قوت بیشتری به قلبش بازگردد اما آیا مهدیس هم مانند کیوان در همان حس و حال باقی مانده یا فاصله ایجاد شده در این سالها مهر و علاقه دوران کودکیاش را در دل کمرنگ ساخته؟!...
هیچ کسان 5 (روح لکه دار)
به قلم sober
بهراد تصور میکرد گذشته را پشت سر گذاشته، اما با طلسمی که بیاجازه بر وجودش حک میشود، دوباره به دنیایی کشیده میشود که مدتها از آن گریخته بود. طلسمی با ماهیتی بیرحم و آشوبگر، که نهتنها او را در برابر تاریکترین موجودات آسیبپذیر میکند، بلکه لکهای بر روحش حک میزند،لکهای که آرامآرام راه سقوط به جهنم را برایش هموار میسازد. اما پشت این جادوی نفرینشده، نامی آشنا پنهان است؛ زنی از گذشتهی دور، با وعدهای که هیچگاه فراموش نشده: «اگه روزی عاشق بشی، برمیگردم...» روح لکهدار روایتی است از عشق، آشوب، و جدالی دوباره با سایههایی که هرگز از میان نرفتهاند.
نوازنده ی خاموش
به قلم علیرضا لرکی
من حمیدم. یه مرد عاشق... اما اون شب لعنتی، همه چی عوض شد. وقتی با زنی که عاشقشم دعوا کردم، انتظار نداشتم وقتی شب برگردم، جنازهی اون، وسط خونهم افتاده باشه... قتل؟ آره... یه قتل واقعی. و قاتل؟ درست کنارم نفس میکشید. یه زن بود. مرموز، فریبنده، و خطرناکتر از هر چیزی که فکرشو میکنی. من قراره طعمهی بعدی باشم؟ یا... بازی رو به نفع خودم برمیگردونم؟
خیال پرند
به قلم رویا ملکی نسب
افرا دچار مشکل بغرنجی شده است. مدتیست که نمیتواند بعضی چیزها را پیدا کند و بعضی وقایع را به خاطر آورد و وقتی با دستهای خونآلود هوشیار میشود آنگاه دیگر نمیتواند این بخشهای گنگ زندگیاش را سهلانگاری بداند.
افلاس
به قلم زهرا خزائی
بعد از تصادف پدرش، در سن ۱۸ سالگی سرپرستی سخت مادر ویلچر نشین و برادر ۱۰ ساله اش به گردنش می افتد دختری بی پروا و مغرور،سخت کوش و پرتلاش هرکاری از دستش بر می آید تا زندگی پر تنش خانواده اش را نجات دهد.. روزی از روز ها صاحب یک فروشگاه بزرگ گل فروشی مردی ۵۰ ساله است که مهوا در آنجا کار میکند..اورا خاستگاری میکند...اما نه برای خودش برای پسرش،شروین میثاقیان، صاحب هلدینگ واردات و صادرات گل های مصنوعی.. اما آیا این ازدواج صورت میگیرد؟؟ آیا این اتفاق میتواند به فقر زندگی مهوا و خانواده اش پایان دهد؟!
به وقت مرگ - جلد دوم گرداب خونین
به قلم آوا موسوی
بوی خون، بوی باروت، بوی مرگ... و او خون ندیده، باروت نمی شناسد، چیزی از قاعده مرگ نمی داند. یک شهر دود گرفته که نه، یک شهر خون گرفته، یک بازی خون گرفته... بر سردرش نوشته اند: «ورود ممنوع!» و او بی آن که توجه کند، پا به این شهر می گذارد. بوی خون تا کنون به مشامش نخورده. نمی تواند حقیقت را از دروغ تشخیص دهد. نمی تواند خلوص و ریا را از هم جدا کند. نمی تواند آدم خوب را از بد تمایز دهد، هر چند که حتی اگر بگردد، نمی تواند در این شهر آدم خوب پیدا کند. حالا می خواهد برگردد. او آدم این شهر نیست؛ اما راهی برای بازگشت نمانده. و او یک چیز را دیر فهمید: «زنده ماندن در این بازی مرگبار کار هر کس نخواهد بود، جز آن کس که بار ها مرده باشد!» دیگر چاره ای نمانده، او دیگر چه بخواهد چه نخواهد از اهالی این شهر است. برای این که متوجه گذر زمان باشد، ناچار است ساعتش را به وقت این شهر کوک کند. او باید عقربه های ساعتش را به وقت «مرگ» کوک کند!
هیچ کسان 4 (ریونیز)
به قلم sober
در جهانی که گذشته هیچگاه بهراستی دفن نمیشود، بهراد پس از کنارهگیری از زندگی ماورایی، تلاش میکند در کنار دوست قدیمیاش، سورن، مسیر تازهای را در دنیای وکالت آغاز کند. اما آرامش ظاهری او یک مراجع قدیمی در هم میشکند؛ اتفاقی که ردپای آن تا اعماق آینهها و سایههایی آشنا کشیده میشود. رابطهی پیچیدهی او با گذشته، طلسمی ناخواسته، و حضوری که نباید وجود داشته باشد، همهچیز را دگرگون میکنند. ریونیز داستان سقوط آرام در ورطهای تاریک است؛ جایی میان قانون و هرجومرج، میان حقیقت و توهّم.
کارناوال سرخ و سیاه
به قلم فاطمه غفوری
ریشههای سیاه که از کینه زاده میشوند تمام شهر لندن را فرا میگیرند و تکتک مردم را چه گناهکار چه بی گناه به یک کارناوال سیاه دعوت میکنند، به نوبت دور تا دور حاضران پیچیده میشوند و رنگ سرخ خون را در دل سیاهی پخش میکنند. به راستی گناهکاران حقیقیِ حاضر در کارناوال چه کسانی هستند؟! همان نابغههایی که دنبال ۲۵ مسئله ریاضی گمشده میگردند یا آنهایی که به بهانه نجات جان انسانها جلویشان را میگیرند؟! کسی نمیداند اما برعکس، خوب میدانند هدف لرد واتسون از راه اندازی این کارناوال سرخ و سیاه فقط پسگیری آن ۲۵ مسئله ریاضی گم شده نیست، اما به راستی... لرد قاتل به دنبال چه میگردد؟!
سایهی درخت سیب
به قلم آرزو رضایی انارستانی
دوشیزه امیر اختیار سه دفتر خاطرات به شهربانی میبرد و به دست نایب اردشیر جهانبخش میرساند. دفترها، خاطرات عاشقانهی دختری به نام مهدخت است که در زمان مشروطه زندگی میکند. حالا اردشیر باید گرهی زندگی مهدخت را باز کند در حالی که دلش برای دوشیزهی زیبا، لرزیده است.
در انتظار سرنوشت
به قلم یکتا ولی زاده
داستان، روایتگر فراز و نشیب زندگی دو دوست به نامهای مژگان و لیلاست که روزگارشان در سال سرنوشتساز کنکور، متلاطم میشود. در این بحبوحه هرکدام سعی دارند به شیوهی خود از دریای مواج مشکلات رهایی یابند، غافل از آنکه تقدیر طرح دیگری برایشان ریخته است. در این میان حضور یک مرد، سرنوشت هردویشان را دگرگون میکند.
جادوی کهن جلد دوم - سحرآمیز
به قلم فاطمه سادات هاشمی نسب
تمدن پنج هزار سالهی ایران سراسر از جادو نشات میگیرد. زمانی مردمان سرزمین جادو بودهایم اما چرا اکنون اثری از جادو نیست؟ به راستی دلیل سقوط جادو چه میتواند باشد؟ شاید نبرد های حماسی اهریمن و جادوگران دلیلش باشد. شاید جادوگران برخلاف داستان های خیالی اینبار قهرمان واقعیت ایران زمین نبودهاند. کسی چه میداند حقیقت چیست، شاید اهریمن هنوز هم در سایههای تاریکی بیانتها، درست کنار ما حضور دارد.
بهترین غریبه ات می مانم
به قلم محبوبه لطیفی
نگار متهم به قتلی میشه که مضنون شماره یک ماجرا معلم سابق نگارهست. معماهایی که طی داستان رد پای یک عشق قدیمی رو در دل خودشون جا دادن، باعث میشن دوباره این دونفر باهم ملاقات کنن. آیا نگار میتونه بی گناهی خودش رو ثابت کنه؟ یا...
ناجوری
به قلم مهدیه فیروزی
در ظاهر همهچیز بر وفق مراد بازیکنی است که با تقلبی به قدمت بیستسال تمام مهرههای جور را از هم جدا کرده و آنها را با قاعدهی ناجور خود جلو میبرد؛ اما درست لحظهای که یک قدم با برد فاصله دارد، حریفی مقابلش مینشیند که تنها با یک مهره توان بهم ریختن بازی و جور شدن با تمام مهرهها را دارد. در میان جدال پنهانی که بین چشمان دو حریف در جریان است، بهمریختگی مهرهها آنها را به ناجورترین شکل ممکن در زمین بازی میچیند. حال هریک از مهرهها برای فرار از این ناجوری دو راه بیشتر ندارند؛ تقدیم برد به متقلب بازی یا حریفی که علت این ناجوریست. این آوای قلب و منطق هریک از مهرههاست؛ دیگر راه بازگشتی نیست، جورِ خود را در این ناجوری پیدا کنید!
سرگیجهی مرگ
به قلم فاطمه مهدیان
در دلِ یک آپارتمان دانشجویی، دختری به طرز هولناکی به قتل میرسد. دو دوست صمیمیاش، در تصمیم شتابزده، جسد را پنهان میکنند تا از حقیقت بگریزند.اما آنچه پنهان میکنند، تنها یک جنازه نیست؛ کابوسیست که آرامآرام جانشان را میبلعد. با بازگشت مردی از گذشته، زخمهای قدیمی سرباز میکنند و رازها یکییکی رخ مینمایند. اکنون، باید با ترسی روبهرو شوند که نهتنها در تاریکی، که درون خودشان خانه کرده است.
پیانولا - نسخه آفلاین
به قلم مرجان فریدی
بگذار دستانت به آرامی نوازشم کنند. نُت به نُت تنم را در آغوش بگیرند و تمام مرا بنوازند. من برای تا ابد نوازش شدن به دست تو کلاویهات میشوم. به شرط آن که، تو نوازندهام باشی. مثل کلاویههای پیانو سیاه بود، سیاه. مثل کلاویههای پیانو، سفید بود، سفید. نُت به نُت، من او را از بر بودم و او مرا، من بدون او یک پیانوی بیصدا بودم و او بدون من، بدون من… او همیشه بود، حتی بدون من حتی بدون من. خزان، دختری که سالها روزگارش جنس پاییز بود، روحش زرد و مچاله و جسمش مانند برگهای زخمی و خش خورده. خو گرفته در عمارتی که سالهاست بویی از زندگی نبردهاست. فقط خودش بود و یک پیانو، تا این که او آمد، آمد تا بر خزان ببارد یا شاید هم بتازد! آمد تا خزانش را سبز کند و یا…
نسیم آرامش
به قلم سعیده براز