رمان سوگند به دست هایت ( جلد دوم آخرین بوسه )
- به قلم میم.الف (مهسا ٩٣)
- 55 پارت
- تمام شده
- 804.4K 👁
- 3.9K ❤️
- 2.6K 💬
داستان درمورد رها باستانی؛ دختر آروشا و اوستا هست که بخاطر شباهت زیاد به مادرش همه آروشا صداش میزنن. زندگی رها گره میخوره به گذشته مادرش و رها میره تا معماهای جلد اول رو حل کنه. عاشق میشه و به دست های عشقش سوگند میخوره که همیشه پاش بمونه.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه
در پارت 50چرا آروشا رو زنده نگه نداشتی
۲ ماه پیشفاطمه
در پارت 10تا اینجا که خوشم اومده امیدوارم مثل فصل اول خوب باشه
۲ ماه پیشواقعا رمان خوبیه
0عالیههههههههه
۳ ماه پیشمهسیما
در پارت 90عالی بود واقعا
۳ ماه پیشراهله
در پارت 70آروشا خیلی باحال بود
۳ ماه پیش..........
در پارت 220فک کنم اسم اون پسره دهنداد دهنباد بود چی بود از اون خوشم اومد
۳ ماه پیش..........
در پارت 220فک کنم اسم اون پسره دهنداد دهنباد بود چی بود از اون خوشم اومد
۳ ماه پیش..........
در پارت 190اوستا و آروشا یا همون رها
۳ ماه پیش..........
در پارت 150آخراش ک آروشا یا رها داشت یا تلفن با اوستا حرف میزدن دلم برای آروشا سوخت خودمم گریم گرفت
۳ ماه پیش..........
در پارت 100که بدونم داخل راند اول داخل نامه های آروشا چی بود و آرشام چرا رفته بود
۳ ماه پیشاسرا
در پارت 550عالی بود ولی اینکه در کل فامیل اروشا مادر نداشتن این دلستانو یه جوری میکرد اخر داستانم خوب بود در کل رمان عالی بود
۳ ماه پیش.اسرا
در پارت 380رمان عالیه کاش مثل جلد اول این رمان آبستا پایه باشه نه صد حال دوست داشتم موقعی که ابستا نذاشت رها با آراز بره اونجا بودم میگفتم تو چکار داری بزار بره آراز بد بخت به خاطر رها رفته بود فرود گاه با اون حالش
۴ ماه پیشاسرا
در پارت 230به نظر من آراز نباید اون موقع می گفت که رها رو دوست داره چون رها باور نداشت تو شرایطی نبود که باور کنه
۴ ماه پیشاسرا
در پارت 230به نظر من بهزاد باید بیشتر صبر میکرد تا حال رها بهتر بشه بعد بهش بگه چرا مادرت مرد و از این حرفا یهو اومد به رها گفت که مامانت چرا مرده و رها خودش حالش خوب نبود که با این حرف بدترم شد
۴ ماه پیش
فاطمه
در پارت 60میخوام ببینم چی پیش میاد