دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی
روستای وحشت
ماجرا در مورد پسری به اسم امیر که با دوست هاش میرن به عروسیه پسر عموی یکی از دوستانش که تو روستا زندگی میکنند...و اونجا درباره یک روستایی میشنوند که بنظر متروکه میاد و شایعه شده که تو اون روستا اتفاقات عجیبی برای مردم اونجا اتفاق افتاده و اونجا موجودات ماورالطبیعه ای زندگی میکنند و امیر و دوستانش کنجکاو میشوند تا برن به اون روستا وببینند که آیا این شایعه ها واقعیت دارند یا نه.
آنها کنار من هستند
گاهی تاریکی فقط ترس نیست! گاهی جستجو است،گاهی حل معما، گاهی پیدا کردن گمشده... .
گیلدا
گیلدا دختر زیبارو و جذابی که نگاه دلبرانهاش توجه هرکسی را سمتش جلب میکند، یک روز در دانشگاه حالش بد و به بیمارستان منتقل میشود. پلیس متوجهی چیز عجیبی در بدن این دختر میشود. گیلدا طبق نتیجهی پزشکی قانونی شب قبل تا سرحد مرگ کتک خورده. دستش شکسته، خونریزی داخلی دارد و طحالش به شدت آسیب دیده. پلیس وارد ماجرا میشود و در وهلهی اول برای همه این سوال است که این دختر چرا با این حالِ وخیم جای اینکه خود را به بیمارستان برساند، به دانشگاه رفته است؟ شروع تحقیقات پلیس، رازهای مخوفی را برملا میکند. اگر دوست دارید در این پرونده با پلیسها همراه شوید و هیجان خالص را تجربه کنید، رمان گیلدا رو از دست ندین.
کوه آمین
کلبه های نزدیک کوه آمین پر از رمز و رازه. از پشت پنجره هاش میشه چیزایی رو دید که تحملشون سخته! و ماجرا از دکتری شروع میشه که بعد از طلاق و وضعیت خانوادگی بدش برای دو ماه آرامش به یکی از اون کلبه ها پناه میبره و به زودی میفهمه رازی وجود داره. رازی که مردم ازش خبری ندارن و حتی اگر چیزی درباره اش بفهمن کاری نمیکنن. اونا به فکر سلامت خودشونن درحالی که امیرحسین چیزی برای از دست دادن نداره...
میانبر به تباهی
«آنسوے ترس و وهم، زنے با عشق ایستاده بود!» شهری که متعلق به «دنجترین جای عاشقان» بود، حال در سیاهی محض غوطهور است و بیگناهان را در خود میبلعد. آنیا، یکی از این افراد بیگناه است که به دام این تعویذ چندینساله میافتد و پای خانوادهاش هم به این ماجرای شوم باز میشود. در این شهرک خالی از سکنه، بوی خون خشک شده به مشام میرسد و دلیل اصلی این ماجرا، در دل شخص مجهول داستان خاک میخورد.
سایه ی من (جلد دوم)
میلاد بعد از کمک گرفتن از معصومی به خیال تموم شدن اتفاقات ترسناک زندگیش، از دختر مورد علاقه اش خواستگاری و سعی میکنه به زندگی عادی برگرده، اما خیلی زود میفهمه چند ماهی که بدون دردسر گذرونده آرامش قبل از طوفانه و قراره اتفاقات بدتر و ناگوارتری توی زندگیش بیوفته...
سایه ی من
داستان از جایی شروع میشه که مینا به بهانه ی تدریس، ناچار به اجاره ی خونه ای تو یک روستای تقریباً دورافتاده میشه! به محض ورود، توی خونه فعالیت های ماورایی شکل میگیره که باعث ترس و وحشتش میشه... در این بین، اون به خاطر تصمیمش برای استقلال و شجاعت بیشتر به جای ترک خونه، تصمیم به تماس با صاحب خونه میگیره تا با کمک اونا بتونه مشکل و حل، و به زندگیش توی روستا ادامه بده...
خاطرات یک خون آشام جلد دوم (کشمکش)
داستان دختری به نام النا گیلبرت که عاشق پسری به نام استفان شده است . این پسر که در گذشته های خیلی دور عاشق دختری به نام کاترین بوده که هنوز هم خاطره ی این دختر در ذهنش هست . این دختر به خاطر مریضی اش مجبور شده خون آشام بشه تا نمیره و استفان هم به خاطر کاترین خون آشام میشه .استفان یک برادر به اسم دیمن داره و ... الناکه با جاذبه ی بسیاری به سمت استفن کشیده می شود به مرور پی به راز هولناک او می برد که نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی اطرافیانش را نیز به شدت تحت شعاع قرار می دهد.داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن بهم بوجود می آید و به مرور کلا از کنترل آن ها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگیشان می کشاند.
خاطرات یک خون آشام جلد اول (بیداری)
داستان دختری به نام النا گیلبرت که عاشق پسری به نام استفان شده است . این پسر که در گذشته های خیلی دور عاشق دختری به نام کاترین بوده که هنوز هم خاطره ی این دختر در ذهنش هست . این دختر به خاطر مریضی اش مجبور شده خون آشام بشه تا نمیره و استفان هم به خاطر کاترین خون آشام میشه .استفان یک برادر به اسم دیمن داره و ... الناکه با جاذبه ی بسیاری به سمت استفن کشیده می شود به مرور پی به راز هولناک او می برد که نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی اطرافیانش را نیز به شدت تحت شعاع قرار می دهد.داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن بهم بوجود می آید و به مرور کلا از کنترل آن ها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگیشان می کشاند
سیگنال مرگ
من ماندلا کروز هستم! دختری که دیوانه شناخته شده است! مردم شهر با انگشت مرا نشان می دهند! می گویند صداهایی که می شنوم همه از سر توهم است، حتی در چشمانم زل می زنند و می گویند تو احمقی بیش نیستی! اما من دیوانه نشده ام... من تکه تکه شدن خانواده ام را به چشم دیدم و فقط در سکوت تماشا کردم، دیدم که چگونه تنها دوستانم را در مقابل دیدگانم به آتش می کشند... بوی گزنده و فلزی خون را از گوشه و کنار خانه ام احساس می کردم، جام های خون تنها نوشیدنی بود که می توانستند با آن از من پذیرایی کنند.... در نهایت کنجکاوی و جست و جو با شخصیتی سر کش و خودخواه، من! ماندلا کروز به دنبال قاتلین خانواده ام و باعث و بانی دیوانگی خودم می گردم...
شادی و آرزو دو دوست صمیمیاند که از دوران دبستان با هم بودهاند و بعدها امیر، برادر آرزو، عاشق شادی شده و با هم نامزد میشوند. موضوع از جایی شروع میشود که آرزو به طرز مشکوکی کشته میشود و این وسط همه چیز بر علیه شادیست. ولی این ظاهر ماجراست و در پس پرده رازهای شومی وجود دارد که با برملا شدنشان زندگی را بیشتر از قبل برای شادی جهنم میکنند. رازهایی که ریشه در کینهای کودکانه دارد و نفر سومی که جایش در ذهن شادی خیلی وقت است که کمرنگ شده و به فراموشی سپرده شده است.
راه های دانلود اپلیکیشن