داستان دختری که وسط یک کابوس اسیر می‌شود. کابوسی که تکراروار در حال وقوع است. پسری که دل از او ربوده و هویتش مشخص نیست... . کابوس نقطه‌ی پایان ندارد و سوالِ هر شب راه رسیدن به جواب معما را نشان می‌دهد... .

میلاد بعد از سه سال که فکر میکرد همه ی تجربه های وحشتناکشو پشت سر گذاشته دوباره درگیر اتفاقاتی میشه که مجبور به تجربه ی دوباره ست... مجبور به اینکه دوباره با موجوداتی روبه‌رو بشه که هیچ رحمی از خودشون نشون نمیدن

ماجرا در مورد پسری به اسم امیر که با دوست هاش میرن به عروسیه پسر عموی یکی از دوستانش که تو روستا زندگی میکنند...و اونجا درباره یک روستایی میشنوند که بنظر متروکه میاد و شایعه شده که تو اون روستا اتفاقات عجیبی برای مردم اونجا اتفاق افتاده و اونجا موجودات ماورالطبیعه ای زندگی میکنند و امیر و دوستانش کنجکاو میشوند تا برن به اون روستا وببینند که آیا این شایعه ها واقعیت دارند یا نه.

ماجرا در مورد پسری به اسم امیر که با دوست هاش میرن به عروسیه پسر عموی یکی از دوستانش که تو روستا زندگی میکنند...و اونجا درباره یک روستایی میشنوند که بنظر متروکه میاد و شایعه شده که تو اون روستا اتفاقات عجیبی برای مردم اونجا اتفاق افتاده و اونجا موجودات ماورالطبیعه ای زندگی میکنند و امیر و دوستانش کنجکاو میشوند تا برن به اون روستا وببینند که آیا این شایعه ها واقعیت دارند یا نه.

گاهی تاریکی فقط ترس نیست! گاهی جستجو است،گاهی حل معما، گاهی پیدا کردن گمشده... .

گیلدا دختر زیبارو و جذابی که نگاه دلبرانه‌اش توجه هرکسی را سمتش جلب می‌کند، یک روز در دانشگاه حالش بد و به بیمارستان منتقل می‌شود. پلیس متوجه‌ی چیز عجیبی در بدن این دختر می‌شود. گیلدا طبق نتیجه‌ی پزشکی قانونی شب قبل تا سرحد مرگ کتک خورده. دستش شکسته، خونریزی داخلی دارد و طحالش به شدت آسیب دیده. پلیس وارد ماجرا می‌شود و در وهله‌ی اول برای همه این سوال است که این دختر چرا با این حالِ وخیم جای این‌که خود را به بیمارستان برساند، به دانشگاه رفته است؟ شروع تحقیقات پلیس، رازهای مخوفی را برملا می‌کند. اگر دوست دارید در این پرونده با پلیس‌ها همراه شوید و هیجان خالص را تجربه کنید، رمان گیلدا رو از دست ندین.

کلبه های نزدیک کوه آمین پر از رمز و رازه. از پشت پنجره هاش میشه چیزایی رو دید که تحملشون سخته! و ماجرا از دکتری شروع میشه که بعد از طلاق و وضعیت خانوادگی بدش برای دو ماه آرامش به یکی از اون کلبه ها پناه میبره و به زودی می‌فهمه رازی وجود داره. رازی که مردم ازش خبری ندارن و حتی اگر چیزی درباره اش بفهمن کاری نمیکنن. اونا به فکر سلامت خودشونن درحالی که امیرحسین چیزی برای از دست دادن نداره...

«آن‌سوے ترس و وهم، زنے با عشق ایستاده بود!» شهری که متعلق به «دنج‌ترین جای عاشقان» بود، حال در سیاهی محض غوطه‌ور است و بی‌گناهان را در خود می‌بلعد. آنیا، یکی از این افراد بی‌گناه است که به دام این تعویذ چندین‌ساله می‌افتد و پای خانواده‌اش هم به این ماجرای شوم باز می‌شود. در این شهرک خالی از سکنه، بوی خون خشک شده به مشام می‌رسد و دلیل اصلی این ماجرا، در دل شخص مجهول داستان خاک می‌خورد.

میلاد بعد از کمک گرفتن از معصومی به خیال تموم شدن اتفاقات ترسناک زندگیش، از دختر مورد علاقه اش خواستگاری و سعی می‌کنه به زندگی عادی برگرده، اما خیلی زود می‌فهمه چند ماهی که بدون دردسر گذرونده آرامش قبل از طوفانه و قراره اتفاقات بدتر و ناگوارتری توی زندگیش بیوفته...

داستان از جایی شروع میشه که مینا به بهانه ی تدریس، ناچار به اجاره ی خونه ای تو یک روستای تقریباً دورافتاده میشه! به محض ورود، توی خونه فعالیت های ماورایی شکل میگیره که باعث ترس و وحشتش میشه... در این بین، اون به خاطر تصمیمش برای استقلال و شجاعت بیشتر به جای ترک خونه، تصمیم به تماس با صاحب خونه میگیره تا با کمک اونا بتونه مشکل و حل، و به زندگیش توی روستا ادامه بده...



گلباش لحظاتی پیش

انی‌گرمله و بیاره دو روستای مرزی در اورامانات کردستان هستند. هانی‌گرمله در خاک ایران و بیاره در خاک عراق قرار گرفته است. جنگ ایران و عراق آغاز شده است و با توجه به این‌که این دو روستا رابطه‌ی خویشاوندی با یکدیگر دارند، دچار مشکلات فراوانی هستند. خانواده‌ی گلباش در روستای هانی‌گرمله ساکن هستند. سیروان پسر بگ‌زاده‌ی روستا دلباخته‌ی گلباش است ولی گلباش با لجبازی و شکی که نسبت به پذیرش این عشق دارد، سیروان را پس می‌زند. اهالی روستا مجبور به ترک روستا هستند و این مهاجرت و آوارگی هرچند سختی‌های زیادی را با خود به همراه دارد اما شروع تغییر حس گلباش را نیز به ارمغان می‌آورد و عاشقانه‌های آرام سیروان و گلباش در دل جنگ شروع می‌شود. عاشقانه‌ای پر فراز و نشیب همراه با جنگ، مرگ، اسارت، خانه‌خرابی و....

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.