
رمان حسرت با هم بودن
- به قلم مرضیه نعمتی
- 134 پارت
- تمام شده
- 356.7K 👁
- 1.5K ❤️
- 1.2K 💬
عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتلهای مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش میریخت اما مجید عشق ممنوعهی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو همشان خانوادهاش نمیدونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی میافته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباختهی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقهاش به من؟...
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
توجه کنید :
سلام به همه خوانندگان عزیز
رمان "حسرت با هم بودن" با اجازه نویسنده و ناشر در این برنامه در حال پارتگذاری است.
این کتاب توسط انتشارات پیکان به چاپ رسیده و میتونید نسخه چاپی این کتاب رو هم از انتشارات ذکر شده خریداری کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مرضیه نعمتی | نویسنده رمان
♥️
۷ روز پیشگندم
در پارت 200فعلا که دوستش داشتم
۱ هفته پیشزینب
در پارت 500کلا من آدم احساساتی هستم این نوشته هم دیدم بغضم گرفت رمان هم کم تاثیر نذاشت
۲ هفته پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
♥️♥️♥️
۲ هفته پیشزینب
در پارت 800رمان عالی موفق باشین🤍
۲ هفته پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
ممنون عزیزم♥️
۲ هفته پیشafsoon
در پارت 500خودت گل،هر خطی که مینویسی گل تر بانوی گل،عمرت مانند گل همیشه بهار و بدور از خشکی ریشه و زردی برگات عزیز من
۱۲ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
عزیز دلم ممنونم از محبتتون❤خوانندههای خوبی مثل شما به ما نویسندهها انگیزه و انرژی نوشتن میدن. امیدوارم دوستدار همه نوشتههام باشید و همواره در بین خوانندگان علاقهمندم ببینمتون🌹🌹💝💝
۱۲ ماه پیشزینب
در پارت 500حالا چرا من بغضم گرفت🙂
۲ هفته پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
چرا؟🙂
۲ هفته پیشانیدا
در پارت 100عالی خیلی خوبه
۱ ماه پیشطاهره
در پارت 100قشنگه
۱ ماه پیششبنم
در پارت 1510نگرانم آیا این دو بهم میرسن ای کاش عشق مجید از دلش بیرون بره و مامانش اذیت نشه
۱ ماه پیششبنم
در پارت 1310نمی دونم چرا منم راضی نیستم الهام با مجید ازدواج کنه فکرکنم تو زندگی خیلی سرکوفت بخوره وکوچیک بشه
۱ ماه پیششبنم
در پارت 1000عالی با متنی روان و ساده
۱ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
تشکر عزیزم
۱ ماه پیششبنم
در پارت 710خداروشکر کاربراش پیدا شد تا از فکر مجید بیرون بیاد خداکنه همونجا با یک***آشنا بشه زندگیش تغییرکنه
۱ ماه پیششبنم
در پارت 500دستت درد نکنه نویسنده عزیز
۱ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
♥️
۱ ماه پیششبنم
در پارت 400آخه چرا باید عاشق این پسر شد هرچی هم خوب واقعا عاقل باشد ولی حکم عقل است تا کجا می خوان خوار کوچک شوند دلم برای مادر الهام میسوزه بچه هایش به حرفش گوش نمیدن واینجوری آزار میدن
۱ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
♥️
۱ ماه پیششبنم
در پارت 200تا اینجا عالی بود ممنون
۱ ماه پیشلیلا
در پارت 400عالیه
۲ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده Marziyehnemati.98
-
آیدی تلگرامی نویسنده Marziyeh_nemati
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
گندم
در پارت 100عالی بود ،🥰😘🤩