رمان روح جنگل
- به قلم فاطمه مهدیان
- 13 پارت
- در حال نگارش
- 7.7K 👁
- 55 ❤️
- 55 💬
لیلی در کلبهای دورافتاده در دل جنگل ممنوعه زندگی میکند، جایی که حتی سربازها تنها از مسیرهای مشخص عبور میکنند و هیچکس جرئت نزدیک شدن ندارد. سالهاست لی لی با سکوت و تنهایی کنار آمده و هر صدا و سایهای در میان درختان تاریک، قلبش را به تپش میاندازد، اما روزی که مردی زخمی وارد جنگل میشود و لیلی، بیآنکه بداند چه خطراتی در کمینش است، دست یاری به سوی او دراز میکند. همه چیز تغییر میکند این تصمیم ساده سکوت مرگبار جنگل را میشکند؛ جنازههایی از دریاچه سر برمیآورند . اماتهدید تنها از غریبه نیست؛ فردی از گذشتهٔ لیلی، کسی که او فکر میکرد هرگز دوباره او را نخواهد دید، اکنون به دنبال اوست. میان حضور این دو و راز مخفیای که لیلی در دل دارد، زندگیاش در توازن شکنندهای میان ترس و واقعیت گرفتار می شود.هر حرکت و هر تصمیم او میتواند جانش را تهدید کند و شاید خودش هم به یکی از جنازههای دریاچه بدل شود.
اطلاعیه ها :
سلام دوستان چنذتا پیام مبنی بر تخیلی و غیرواقعی بودند رمانم گرفتم دوستان هیچ جای رمان گفته نشده که رمان بر اساس واقعیت است و کلا پایه و اساس رمان هم تخیل است ممنون که درک میکنید
سلام به همراهای عزیزم🌸
خوشحال میشم نظرتان را تا اینجای رمان در مورد رمان و شخصیت لی لی بنویسید؟
پیشاپیش از تمام دوستانی که زمان گذاشتند و نظر نوشتند ممنونم😘😘
۸ ساعت ۷ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.

فاطمه مهدیان | نویسنده رمان
تشکر🙏🏻🌹
۶ ساعت پیشرانا
در پارت 130اوممم تا اینجا که جالب و جدیده رمانت پرفکت
۶ ساعت پیشزهرا
در پارت 130ممنون عزیزم بابت داستان هیجان انگیز تون. به نظر من این گودال جاییه که اون گروه، افرادی رو که روشون آزمایش میکنند و میمیرند رو توش می اندازند
۱۵ ساعت پیشرستا
در پارت 130یعنی اون فردی که نجاتش میخواست بده، مُرد ب همین راحتی، این همه تلاش برای هیچ... وقتی لیز خوردن و افتادن دونفر از لبه صخره داخل گودال افتادن، این همون گودال هست که بعد از اینکه بیهوش شد و بهوش اومد، حالا شده بود پر از جنازه ؟ درست متوجه شدیم تا اینجا؟ یجورایی گنگ هست ۱۲پارت گذشته و همه چی نامعلوم
۲۳ ساعت پیشارمیتا
در پارت 130اینجوری که من فهمیدم پسره مرد تیر خورد.اره دیگه افتادن توی گودال و گودال پر جنازه بود
۲۲ ساعت پیش
فاطمه مهدیان | نویسنده رمان
تا جای که شما مطالعه کردید بله هومان و لی لی داخل گودال افتادن .لی لی چند لحظه بیهوش میشه وقتی بهوش میشه میبینه اطرافش پر از جناست
۲۲ ساعت پیشرستا
در پارت 130بنظر من که نباید مرده باشع ،ولی خو چرا لی لی اصلا دنبال اون یا جنازه اش نمیگرده ما بین اون همه جنازه ک معلوم نیست از کجا یهو پیدا شدن تعجبی هنگی شوکی چیزی لی لی نکرد ک چرا اینجوری شد سوالی چیزی نپرسید ،،البته از خودش، حالا ببینیم در ادامه چی میشه مطمئنن جواب سوالات ما پاسخ داده میشه در روند ادامه
۱۹ ساعت پیشالی
در پارت 131داستان جالب و هیجانی انگیزه ولی کلمه (انگار ) رو خیلی نوشتی که جذابیتش رو کم میکنه
۲۴ ساعت پیش
فاطمه مهدیان | نویسنده رمان
ممنون که بهم گفتی عزیزم بیشتر توجه میکنم🌸اصلا متوجه نشده بودم
۲۲ ساعت پیشمبینا
در پارت 120لی لی تیر خورد؟🥲🥲 کی بودن اونا 😑 راستی اون چیزی ک هومان پارت اول از جیبش انداخت چی بود؟🤔
۲ روز پیشسارا
در پارت 121انگار زخمی شد.نگفت چی از جیبش افتاد
۲ روز پیشرزیتا
در پارت 120نه نشد کجا گفته زخمی شده؟
۲ روز پیشمبینا
در پارت 120اوایل همین پارت: صدای خشک و تیز شلیکی نزدیک ، گوش هایم را کیپ کرد. سوزشی تند در بازویم پیچید.و .....
۲ روز پیشرزیتا
در پارت 120اره راست میگی با دقت نخونده بودم
دیروزرانا
در پارت 120جالب و قشنگه ادامه بده عزیزم
۲ روز پیشفرناز
0بیچاره هومان گناه داشت
۲ روز پیشثریا
0لی لی رو با تمام کم و کاستی هاش دوست دارم
۲ روز پیشزهرا
0عالی شما همین جور ادامه بده اصلانم این حرف که میگن غیرواقعیه درست نیست
۲ روز پیشسوگند
در پارت 121شخصیت لی لی یه کم پیچیده هست رازهای زیادی تو خودش داره در کل رومان زیبای نوشتید بانو جان
۲ روز پیش??آنیل
0عالی بود دستت دردنکنه نویسنده خدا قوت ممنون♥️🥰
۲ روز پیشمبینا
در پارت 110قصد زدن وی ای پی ندارین؟ هفته ای یک پارت دق آوره برای این رمان که پر از هیجان و رازه منم که عاشق و بی طاقتم برای این رمان نمیتونم به هفته ای یکبار قانع بشم🥲
۳ روز پیش
فاطمه مهدیان | نویسنده رمان
سلام عزیزم خوشحالم رمانم دوست داشتید🌸فعلا که روزی یک پارت داریم تا چهار روز اینده برای بعد هم استقبالی برای وی ای پی نشده که رمان را به دو حالته تغییر بدهم
۳ روز پیشمبینا
در پارت 110یعنی چی استقبال نشده🤧🤧 یکم جلوتر که بریم قطعا درخواست ها بیشتر میشه.
۲ روز پیشهدیه
0رمان زیبای بود ممنون ازنویسنده بانو
۲ روز پیشمبینا
در پارت 110از اون نویسنده هایی هستی که عاشق قلمشونم
۳ روز پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده Deardiaryt11 -
آیدی تلگرامی نویسنده ثبت نشده است -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
سهیل۲۹
در پارت 101عالی و هیجانی دمتون گرم