ژینا دختری از جنس درد و حسرت، پس از فرار از رنج و سختی ها، سرانجام طعم آرامش و خوشی را می چشد. اما آیا این خوشبختی دائمی است؟ چه چیزی و چه کسی ژینا را به زنی انتقام جو و کینه ای تبدیل می کند؟

پریا دختر قصه ی ما دختری مهربان اما مغرور که در 13 سالگی اش عاشق میشه، ولی نه جرات گفتنش رو داره ،نه میتونه بپذیره این عشق رو.پریا برای اینکه از شر این عشق خلاص شه ،پا به دیار غربت میزاره ولی اون نمیدونه که هیچکس نمیتونه از دست سرنوشت و تقدیر فرار کنه یا تغییرش بده.بعد از مدتی‌ آرمان کسی که پریا عاشقش شده،وارد زندگی پریا میشه و زندگیش رو تغییر میده.پریا به ناچار بخاطر عشقی که تو وجودش نسبت به آرمان داره اونومیپذیره،غافل از اینکه آرمان یه گذشته ی تاریکی داره. آیا پریا بعد از فهمیدن این گذشته ی تاریک آرمان بازم میتونه باهاش ادامه بده یا نه؟پریا بین دوراهی زندگی مونده و این هردوتا راه شاید آغاز گر تباهی اون باشه!!

پریا دختر قصه ی ما دختری مهربان اما مغرور که در 13 سالگی اش عاشق میشه، ولی نه جرات گفتنش رو داره ،نه میتونه بپذیره این عشق رو.پریا برای اینکه از شر این عشق خلاص شه ،پا به دیار غربت میزاره ولی اون نمیدونه که هیچکس نمیتونه از دست سرنوشت و تقدیر فرار کنه یا تغییرش بده.بعد از مدتی‌ آرمان کسی که پریا عاشقش شده،وارد زندگی پریا میشه و زندگیش رو تغییر میده.پریا به ناچار بخاطر عشقی که تو وجودش نسبت به آرمان داره اونومیپذیره،غافل از اینکه آرمان یه گذشته ی تاریکی داره. آیا پریا بعد از فهمیدن این گذشته ی تاریک آرمان بازم میتونه باهاش ادامه بده یا نه؟پریا بین دوراهی زندگی مونده و این هردوتا راه شاید آغاز گر تباهی اون باشه!!

سر دو راهی عشق و نفرت.. در جستجوی چشمانی عاشق و بارانی درمانده تر از گذشته.. تنها گذر نامه ی جاده ای به اسم انتقام را در دستانم گذاردند.. بر خلاف مسیر عاشقی ظاهرش زیبا بود .. خوش میدرخشید در آن قیامت سرای انتقام جویان.. هر چه جلوتر میرفتم اشک و آه را پشت چشمان به خون نشسته از انتقامم پنهان میکردم.. قلبم ندای"بی پروایش را با نفرت میخواند".. و عقلم"فریاد حواست نیست هایش..را برایم نوار میکرد.. گذشت, تا زمانی که تنها فریاد عقلم را می شنیدم.. درست مقابل پرتگاه خونین و سرخی همچو برزخ در حالی که صدای رعب انگیز لاشخورهایی که بالای تپه به انتظار سقوطم بودند بدنم را به لرزه می انداخت,.. و تنها همین را میگفت: "در فکر انتقام بودی ولی حواست نبود سر دور برگردان داشت صدایت میکرد"

در مورد دختر و پسری هست که به خاطر اختلاف پدرها دچار کینه میشن پسری که زمان عقد به جای جواب دادن بله جواب نه را به صورت بلند میگه و دختر مورد علاقش را رد میکنه اونم به خاطر کینه ای که از پدر دختره داشته و این شروع انتقام دختر داستان از پسر میشه.

سام و خونوادش به دلیل مشکلاتی راهی کرمان ، خونه پدربزرگه سام میشن. خانواده ۴ نفره ای برای تنها نبودن و کمک حاله مادر بزرگ و پدر بزرگه سام خونه آنها زندگی میکردند و دختری زیبا روی و زیبا خویی دارند و طی اتفاقاتی این دو نفر مجبور میشن...

خورشید به عرش می برد دادم را مهتاب نشسته سوگ فریادم را ای تف به عدالتت فلک من بدهم ؟؟؟؟ تاوان گناه اولین آدم را ...

خشم ، نفرت و سیاهی یاوران زندگی من هستند چقدر معصوم و پاک بودم وزندگی ساده ای داشتم ولی در پی یک حادثه تلخ همه ی سادگی و مظلومیتم به باد رفت و جای خود را به ظلم ، نفرت و سیاهی داد و قلب معصومم را به رنگ سیاه در اورد دیگر مهربانی برایم معنایی نداشت و دروغی بیش نبودو اگر در درونم جستجو می کردی میدیدی که دیگر نه عشقی وجود داردنه آن خوشحالیه گذشته هاچقدر دردناک است که...

نیهان دختری ۱۷ساله، به خاطر اینکه ناپدریش می‌خواد اونو بفروشه، مجبور می‌شه از خونه فرار کنه... و در طی اتفاقاتی با حسام پسری تنها که خانواده‌اش رو از دست داده و عشقی یکطرفه به خواهرخوانده‌اش هستی دارد, آشنا می شود. آشنایی حسام و نیهان سرآغاز ماجراهایی می شود که ...

یه دختر... از جنس شیطنت...! که بقول پسر از جنس زندگی...! یه پسر... از جنس سنگ...! که بقول دختر از جنس اورانگوتان...! حالا...! این دختر زندگی بخش و این پسر اورانگوتانی! باهم چی میسازن؟! خب معلومه!



هارمونیکا لحظاتی پیش

_بابابزرگم یه کتاب فروشی قدیمی داشت، عادت داشتم هر روز بعد از مدرسه برم اونجا و به قفسه های کهنه و چوبی مغازه اش تکیه بدم و دیو و دلبر و بخونم. همیشه برام سوال بود،که چه طور بل عاشق دیو شد…مگه دیو زندانیش نکرده بود؟ مگه،ترسناک نبود؟ نیشخندی زد و زمزمه کرد: _هنوزم برات سواله؟ مستقیم به چشمانی زل زدم که قرار بود تا ابد همچون دیدن تصویر خودم در آینه برایم تکرار شوند: _نه…چون فهمیدم بل عاشق زندانش شده بود. سرش را کمی کج کرد: _تو ام زندانت و دوست داری پرنیان؟ لبخند عمیقی زدم،خیره سیاهی عمیق زیر چشمانش زمزمه کردم: _من زندان بانم و دوست دارم!

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.