رمان تراشه مرگ
- به قلم نیلوفر سامانی
- 72 پارت
- در حال نگارش
- 46.5K 👁
- 792 ❤️
- 4K 💬
پس از یک سانحه رانندگی،اگر خوش شانس باشی و به آغوش مرگ نروی،احتمالش هست که از تخت بیمارستان سر در بیاوری. شاید هم سُر و مُر و گُنده از جایت بلند شوی و ادامه مسیرت را طی کنی. اما چه میشود اگر چشمانت را باز کنی و خود را در یک آزمایشگاهِ فوقِ محرمانه ببینی؟ آن هم درست در زمانیکه نمیدانی پا به دنیایِ خیال گذاشتی یا در حال روبهرو شدن با واقعیتی سهمیگن هستی! یاسمین آریانفر،دانشجویِ سالِ آخر رشته داروسازی در دانشگاه شهید بهشتی است که همراه با پدربزرگش در یکی از محلههای قدیمی تهران زندگی میکند. طی حادثهای هوشیاری خود را از دست میدهد و پس از آن، در آزمایشگاهی عجیب و ناشناس از خواب بیدار میشود.باید دید یاسمین قصه راهی برای برگشت به خانه پیدا میکند یا قرار است در هزارتوی آزمایشگاه گم شود!
اگه دلت یه رمان متفاوت میخواد، حتما از تخفیف استفاده کن و اشتراک رمان رو بگیر♡♡
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
اطلاعیه ها :
رمان تراشه مرگ تا دوشنبه ۲۶ آبانماه شامل ۴۰ درصد تخفیف شد😍❤️
با خرید اشتراک، به تمامی پارتهای قرمز رنگ دسترسی پیدا میکنید
عزیزانی که اشتراک هدیه رمان رو دریافت کردن، لطفا توجه فرمایید که چنانچه در مدت زمان ده روز کامنتی از جانب شما عزیزان دریافت نشه، به منزلهی عدم حضور و یا مخاطب خاموش بودن حساب میشه و با کمال احترام بنده مجبور میشم اشتراکتون رو لغو کنم.
چون اینجوری حق افرادی که اشتراک تهیه کردن ضایعه میشه و من برای حفظ حقوق این عزیزان مجبور به باطل کردن اشتراکها میشم🩵✨
پس اگه رمان رو میخونید، حتما کامنت خودتون روثبت کنید و اگه تا ده روز بیشتر نمیتونید به رمان سربزنید، به من اطلاع بدید لطفا🩵
برای قدردانی از همراهی شما، هر هفته 1 پارت از رمان شنبهها به صورت رایگان منتشر میشود. از مطالعهی آنها لذت ببرید!
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
تارا آرام
در پارت 720هومم، پس خدمتکار میشه گفت بود که در رو باز کرد و این داستانا.... عاشق این قدیمیام گ، داستان سرایی که می کنن، این نگاهی که به افراد دارند خیلی بامزه است... آخی ایشالا شوهر ملیحه بانو شفا پیدا کنه... واقعا چرا شاهین در هر موقعیتی بیشعوره؟؟؟ قلب گنجشک وای جای یاسمین من از خنده پوکیدم، خیلی خنده دار
۲۹ دقیقه پیشسهیل۲۹
در پارت 701این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
😂😂😂😂
۵۸ دقیقه پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
خودشو خیلی تحویل گرفته😂
۵۸ دقیقه پیشآوا
در پارت 700یکم احساس میکنم یاسمین بعد این سفر روانی میشه واقعا من که جاش بودم همونجا با کفش میومدم تو دهنش مرتیکه رو حاجی تا تهران گیس گیو کشون نشه صلوات نیلوفر جونم عالیییییییییییی بود
۷ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
😂😂😂😂
۲ ساعت پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
قربون تو قشنگم❤️✨️💙
۲ ساعت پیشآوا
در پارت 712یا من خیلی عصبیم یا یاسی خیلی آروم و مظلوم بابا بزن مرتیکه رو تا میخوره بی تربیتو نیلوفر جونم عالیییییییییییی بود
۷ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
یاسمین در کل شخصیت آرومی داره...و متاسفانه هرچهقدر تلاش میکنه،حریف زبون موحد نمیشه😂🥺
۲ ساعت پیشساناز
در پارت 711💙🩶🧡🩵❤️🤎💜💛🤍💚
۷ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
💙✨️💙✨️
۵ ساعت پیشاکرم بانو
در پارت 711این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
احتمالش هست👌🏻 اما باید دید زمانی که با دانیال صحبت کرده، دانیال به هویت اصلی و نقشهاش فکر کرده یا نه...البته خود شاهین به دانیال شک داشت و گفت یهجای کار می لنگه💙
۵ ساعت پیشاکرم بانو
در پارت 712ولی خیلی بده یکی ذهنتو بخونه... مثلافک کن یاسمین به مسائل خاک برسری فک کنه😂😂😂
۶ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
وای🤣🤣🤣
۵ ساعت پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
فعلا که این مسائل فکر نمیکنه🤣🤣 ببینیم تا بعد چی میشه
۵ ساعت پیشعاطی
در پارت 711این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
شاهین نمیتونه همهچیز رو از طریق یاسی متوجه شده باشه...چون یاسی فقط با دانیال حرف زد و خب اون زمان شاهین پیششون نبود...اما اگه در طول سفر یاسی به نقشهای که دارن فکر کنه، قطعا شاهین یهچیزایی دستش میاد💙
۵ ساعت پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
البته ناگفته نماند که وقتی دانیال پیش ارجمند بود، شاهین به یه چیزایی شک کرد و به عموش گفت یا تو دروغ میگی یا دانیال💙 اما خیلی مطمئن نیست...و این عدم اطمینانش هم بعدا بهش پرداخته میشه که چرا اینجوریه💙 الان بگم یکم اسپویل میشه
۵ ساعت پیشترنم
در پارت 711این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
شاید...😁😁
۵ ساعت پیشترنم
در پارت 711آخه ایکس ی مرد اخمو و بداخلاقه یاسیمین جون ولی شاهین..میتونی پز بدی وقتی کنارشی انقد جنتلمنه
۶ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
عالی بود🤣👌🏻 حالا درسته شاهین هم اخلاق نداره ولی خوشگله🤣
۵ ساعت پیشترنم
در پارت 712شرم بر تو شاهین بی تربیت..حالا این دختر ی چیزی گف چرا رم و مستقیم به روش میاری
۶ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
این بشر زیادی رکه👌🏻😁
۵ ساعت پیشترنم
در پارت 711پس تنها نیستن بنظرم..یا خدمتکار یا هم مادرش اونی ک درو باز کرد
۶ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
👌🏻💙
۵ ساعت پیشثریا
در پارت 711دقیقا سوال یاسی سوال منم بود که با هواپیمای شخصی میاد ولی با سمند اومدن استقبالش هواپیما برای ارجمنده؟؟
۶ روز پیش
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ارجمند قبلاً گفته بود که یه سری افراد والامقام تو این کار دست داشتن..شاید هواپیما رو اونا در خدمتشون گذاشتن💙
۵ ساعت پیشثریا
در پارت 710این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
احتمالش هست👌🏻
۵ ساعت پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده Niloofar_.samani -
آیدی تلگرامی نویسنده niloofar_samani@ -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
تارا آرام
در پارت 720حالا یامور واقعا بدعنقه؟؟🤔 بهش نمی اومد اتفاقاً خیلی شبیه شاهینه...🫤😉 وای همین الان یه شعر داخل ذهنم بازسازی شد: به من میگن کرکسی، دل نمی دم سرسری... 😋😁😆 برای بقیه چیزی در نظر ندارم اما یه لحظه به ذهنم اومد. خودم واقعاً خنده ام گرفت 😅