رمان خنا
- به قلم حنانه بامیری
- 81 پارت
- در حال نگارش
- 35.8K 👁
- 294 ❤️
- 212 💬
در دنیای پیچیده و در همتنیدهای که مرز میان گذشته و حال تار میشود، زندگی دو عموزاده به یکدیگر گره میخورد؛ جایی که سایههای گذشته همچنان بر زندگی جاری مردمانش سنگینی میکند. کوهیار که هنوز در منجلاب انتخاب اشتباه گذشتهاش مانده، دل به دختری دیگر میبندد. غافل از اینکه داستان عشق کوهیار و رخشا به پسرعمویش که سالهاست از وطن دورمانده، پیوند میخورد. بازگشت دامون به زادگاهش، رودبار، درست نقطۀ شوم و سیاه این خانواده است و دامی ننگین برای هر دو خانواده پهن میکند. دامی که نه تنها مرزهای دوستی و نفرت را در هم مینوردد، بلکه آنها را به مرزهای غریبی از رقابت عشق میکشاند.
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
۳ روز ۶ ساعت ۳۷ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.

حنانه بامیری | نویسنده رمان
💔💔
۲ هفته پیشمحیا
در پارت 371چقدر غصه م شد برای دامون. خیلی گناه داره
۲ هفته پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
):
۲ هفته پیشمحیا
در پارت 360وای چقدر دلم سوخت برای دامون وقتی اسم رخشا رو فهمید
۲ هفته پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
بله خیلی گناه داشت
۲ هفته پیشSky
در پارت 350زیبا بود.. خسته نباشی عزیزم 🌼
۳ هفته پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
ممنون از نگاه گرم شما
۳ هفته پیشاکرم بانو
در پارت 610قلمتون مانا،خسته نباشید،خیلی جذاب وخوندنی مینویسید،توصیف جزئیات هم عالیه،ولی متأسفانه نمیتونم باشخصیت دامون ارتباط بگیرم،ممتظر رمان های جذاب شماخواهم بود🙏🙏🌹🌹🌹💐💐💐💐
۱ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
ممنونم از نظرتون. امیدوارم در آینده دامون هم به نگاهتون خوش بشینه
۱ ماه پیشفاطیما
در پارت 590من فکر کردم دامون میخواد بیاد صحرا محشر به پا کنه ولی اینکه فقط کتک خورد!!!😕
۱ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
نه فعلاً فقط قراره سیلی بخوره تا به حرف بیاد ):
۱ ماه پیشاکرم بانو
در پارت 600رخشا منظورشو از این نامه میفهمه؟
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
مخصوصاً غیرمستقیم بهش گفت
۲ ماه پیشاکرم بانو
در پارت 591خب حرف میزدی،اومدی فقط کتک بخوری
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
والا
۲ ماه پیشاکرم بانو
در پارت 580نمیدونم،شاید همیشه خوندم شخصیت های اول داستان،قهرمان اون داستانن،این رفتارو از دامون توقع ندارم...
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
اینجا شخصیت اصلی خاکستریه و خواننده قضاوتش میکنه.
۲ ماه پیشاکرم بانو
در پارت 570باورم نمیشه ولش کرد تو شهر غریب...
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
آره ):
۲ ماه پیشاکرم بانو
در پارت 560یهو ورناچقد پرروشد...
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
رگ خانزاده بودنش زد بیرون
۲ ماه پیشاکرم بانو
در پارت 550من هنوز به مرگ شمشاد مشکوکم... کسی نکشتتش؟
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
در آینده مشخص میشه
۲ ماه پیشMrn
در پارت 350چقدر عالی که کوهیار سکوت نکرد و چه حرف های بجایی زد
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
بله دفاع کرد
۲ ماه پیشMrn
در پارت 330من کوهیار و رخشا بیشتر میپسندم کوهیار سختی های زیادی کشیده
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
ممنونم از نظرتون عزیزم
۲ ماه پیشفاطیما
در پارت 560درود بر شما خداقوت عزیزم رمان کلا چندپارت؟
۲ ماه پیش
حنانه بامیری | نویسنده رمان
درود عزیزم هنوز رمان به پایان نرسیده. در حال تایپ هست
۲ ماه پیش
Sky
در پارت 360در آن لحظه نامش به زشتی دزدیدن *** بود💔