داستان از جایی شروع میشه که مینا به بهانه ی تدریس، ناچار به اجاره ی خونه ای تو یک روستای تقریباً دورافتاده میشه! به محض ورود، توی خونه فعالیت های ماورایی شکل میگیره که باعث ترس و وحشتش میشه... در این بین، اون به خاطر تصمیمش برای استقلال و شجاعت بیشتر به جای ترک خونه، تصمیم به تماس با صاحب خونه میگیره تا با کمک اونا بتونه مشکل و حل، و به زندگیش توی روستا ادامه بده...


924
158,343 تعداد بازدید
1,226 تعداد نظر
61 تعداد پارت

1
۴۷۵ روز پیش

2
۴۷۴ روز پیش

3
۴۷۳ روز پیش

4
۴۷۲ روز پیش

60
۴۰۰ روز پیش

61
۳۹۹ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمولای

    در پارت 400

    کم کم دیگه داره ترسناک میشه

    ۱ هفته پیش
  • خواننده

    در پارت 400

    رمان خوبیه

    ۲ هفته پیش
  • نورای

    در پارت 6100

    جلد دوم در کجا قرار میگیرع؟؟؟؟ و اسم جلد دومش چیعع؟🦥🙌🏽

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    تو همین سایت و اپلیکیشن هست اسمش همون سایه ی من هستش و فقط جلوش نوشته جلد دوم

    ۱ ماه پیش
  • نفس

    در پارت 200

    عالییییییییییییییییییییی

    ۱ ماه پیش
  • نفس

    در پارت 100

    عالی هرچی بگم کمه

    ۱ ماه پیش
  • ارمیتا

    در پارت 3500

    ی سوال ! خودت نمیترسیدی زمانی ک اینو نوشتی ؟ 🥺🥺🥺 من خیلی خیلی ترسیدم ولی خو کرم دارم😁

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    نه راستش چون می‌دونم میشه خیلی ترسناک تر از این نوشت و مال من الان یه چیز خیلی نرمالیه 😂😂😂😂

    ۱ ماه پیش
  • ارمیتا

    در پارت 3500

    بابا چی چی و نرماله 😐من تا الان بیشتر ده بار ب مامانم حتی خودمم شک کردم ک یک وقت مثل علی نباشیم😁

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    😂😂😂🤣🤣🤣

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    البته یکی دوبار پیش اومد آخر شب داشتم می‌نوشتم از ترس اینکه بترسم ول کردم ننوشتم😂

    ۱ ماه پیش
  • ارمیتا

    در پارت 3510

    خیلیم عالی😂😂

    ۱ ماه پیش
  • آرمیتا

    در پارت 4100

    همه چطوری تو ی ماشین جا شدن؟

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    نه عزیزم همه رو باهم نبرد. نوشتم تا بتونم بابایی و کمال و ترانه رو برسونم، یعنی اول اونا رو رسوند بقیه منتظر موندن تا برگرده✨❤️

    ۱ ماه پیش
  • ارمیتا

    در پارت 100

    واییی خیلی خوب بود ❤️❤️

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم ❤️✨

    ۱ ماه پیش
  • ثنا

    در پارت 4300

    سلام خانم باقری میخواستم بگم داستان شما خیلی خوب هست من رمان ترسناک زیاد میخونم ولی این رمان ترسناک خیلی هیجان انگیز بود

    ۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم خیلی ممنونم از لطفت. امیدوارم از خوندن جلد سومم لذت ببری✨❤️

    ۱ ماه پیش
  • ثنا

    در پارت 5100

    شخصیت مینا و مهرداد خیلی راحت هست میلاد داره رعایت میکنه مهدی اعصاب نداره ترانه بلند پرواز هست مهتاب هم ریلکس کمال هم چشم گشاد نوید هم شکم گنده

    ۱ ماه پیش
  • کلم

    در پارت 890

    ی حسی بهم میگه ترانه جنه 😱

    ۱ سال پیش
  • هیفاء

    در پارت 840

    منم همین حسو دارم

    ۱ سال پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    دیگه کم کم دلم داره واسه ترانه می‌سوزه 🤣

    ۱ سال پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    😈😈😈

    ۱ سال پیش
  • تارا

    ۱۹ ساله در پارت 1400

    واقعا رمان خوبیه ولی نمی دونم چرا انقدر از این سینا بدم میاد

    ۲ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    حق داری😂😂

    ۲ ماه پیش
  • ..K..

    00

    چرا باید همون موقعی که آدم قصد داره بره دسشویی رمان جای ترسناکش به دسشویی میکشه؟؟😂🤦🏻 ♀️

    ۲ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    😂😂😂 به کجاش رسیده بودی؟

    ۲ ماه پیش
  • ....

    10

    میشه بگین چطوری باید دانلود کنیم؟؟چون هی گمش میکنم و از اول میاد

    ۲ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    از اینجا میشه پارت به پارت خوند فقط عزیزم، به نظرم شماره پارت هارو یه جا داشته باش دفعه ی بعد از جایی که مونده شروع کنی✨🥰🌹

    ۲ ماه پیش
  • ★★

    00

    من وقتی به ساعت نگاه کردم فهمیدم دقیقا ۵ ساعته دارم اینو میخونم و از ترس هی با خودم حرف میزنم

    ۲ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    وای😂😂😂

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.