رمان زمزمه در شب (جلد دوم)
- به قلم زهرا باقری
- 58 پارت
- در حال نگارش
- 17.9K 👁
- 78 ❤️
- 163 💬
همهچیز با ناپدید شدنش شروع شد. کسی نگفت کجا رفت... فقط گفتن «گم شد». اما حقیقت، چیزی ورای گم شدن بود. قدم گذاشتن تو دل تاریکی، برای نجات، یا شاید... برای گم شدن دوباره. چیزی که تو سایهها زندگی میکنه، حالا بیداره...
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.

زهرا باقری | نویسنده رمان
خیلی خیلی ممنونم 🥹🙏♥️
۲ روز پیشمیم
در پارت 581اول سیاوشو پیدا کن بعد فکر خسارت باش،فعلا گوجه ونوشابتو بخور 🤣
۲ روز پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
بدبخت داره گوجه پلاسیده میخوره 🤣😭
۲ روز پیشمیم
در پارت 581چه عجب بعد چندین روز که اینجان تازه می خوان یه فاتحه ای برای این مرحوم بفرستن😮خیلی عالی زهراخانم،تشکر🙏🏻👏👏👏❤️
۲ روز پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
تشکر از حمایت و توجه شما 🥰🙏♥️
۲ روز پیشمرضیه
در پارت 572چه جالب مگه جن ازآدمیزادمیترسه اونم ازکی ازمهرداد🤣🤣
۱ هفته پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
بچه ها بابت تاخیر در پارت گذاری متاسفم، یه چند روزه به خاطر تشدید شدن آلرژیم حالم زیاد خوب نیست🙏❤️
۴ روز پیشمرضیه
در پارت 571ان شاءالله هرچه زودترحالت خوب بشه عزیزم
۴ روز پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
خیلی ممنونم عزیزم 🥺🥹♥️🙏
۳ روز پیشمیم
در پارت 571شایدم تو نگاه اونا چهره مهرداد و امین وحستناک باشه،همون قدر که چهره اونا برای اینا وحشتناکه 😮🤔🙏🏻🌹
۱ هفته پیشمیم
در پارت 571این بارو با مهرداد موافقم،مگه ایناهم از چیزی می ترسن؟خیلی مزخرف بود😅😅
۱ هفته پیشمرضیه
در پارت 560ببین بدبختاچی کشیدن این چندروزکه الان خودشون دارن دنبال جنامیکنن
۱ هفته پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
وای 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
۱ هفته پیشمیم
در پارت 561همین الان گفتن کاش هیچ وقت زاریم رو ندیده بودیم حالا از دیدن بچش بال در آوردن از خوشحالی 🤣🤣
۱ هفته پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
بستگی به شرایط داره حرفاشون، هر جا به ضررشونه زاریم بده، هر جا منفعته خوبه😂
۱ هفته پیشمیم
در پارت 561همیشه فکر می کردم مهدی خودش نمی ذاره بابا صداش کنن میلاد و مهرداد 😮😮🙏🏻🌹💚
۱ هفته پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
نه میلاد که همیشه بهش میگه بابا، فقط مهرداد که یکم متفاوت بود اسمشو میگفت. مهدی فقط کلمه ی آقاجون و دوست نداره از مینا بشنوه🥹😂
۱ هفته پیشمیم
در پارت 551وای مهرداد بی فکر،باز ندونسته وارد خونه کی شدن،چقدرم جا خورد وعصبانی شد؟؟؟ 😮😮😮
۲ هفته پیشمیم
در پارت 551که جنا آهنگ گوش نمی دن،پس این چی بود،این دیگه کی بود؟؟؟
۲ هفته پیشمیم
در پارت 541شاید از محدوده جنا و اون روستا خارج شدن،صدای آهنگ مال آدما باشه🤔🙏🏻🙏🏻🙏🏻❤️🌹
۲ هفته پیشمیم
در پارت 541نمی دونم این نای یه قدم دیگه راه رفتن نداره از خستگی وگرسنگی این همه انرژی از کجا میاره داستان وچرت و پرت میگه و انرژی منفی می ده 😮😮😮
۲ هفته پیشمیم
در پارت 541دلت خوشه ها این بین این همه داد و بیداد و چرت و پرت گفتن،صدای آهنگ از کجا می شنوه این ترسوخان 😮😁
۲ هفته پیشمیم
در پارت 531وای مردم از خنده، مهرداد باز داستان سراییش شروع شدهمه مردن و سکته کردن و روانی شدن و نسلشون منقرض شد🤣🤣🤣🙏🏻🌹💚
۳ هفته پیش
زهرا باقری | نویسنده رمان
😂😂😂
۲ هفته پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده roman_zahrabagher77i -
آیدی تلگرامی نویسنده @Zryzryzryzry -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
-
زمزمه در شب (جلد دوم) ژانر : #ترسناک #معمایی
-
زمزمه در شب ژانر : #رازآلود #ترسناک
-
شب های دریا ژانر : #عاشقانه #معمایی #جنایی
-
سایه ی من جلد سوم ژانر : #ترسناک
-
کوه آمین ژانر : #ترسناک #معمایی
-
سایه ی من (جلد دوم) ژانر : #عاشقانه #ترسناک
-
سایه ی من ژانر : #عاشقانه #ترسناک #معمایی
-
یابنده الماس (diamond finder) ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
-
جدال نهایی(جلد پایانی رمان لیانا) ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
-
کلبه ای میان جنگل (جلد سوم لیانا) ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
-
بازگشتی برای پایان (جلد دوم لیانا) ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
-
لیانا ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
مرضیه
در پارت 581خداقوت زهرابانو❤️