رمان تاریخی دانلود رمان
جدیدترین رمان های تاریخی در دنیای رمان
قدمت ایران به پنج هزار سال پیش باز میگردد، تئوریهایی باب وجود جادو، اهرمن، موجودات جادویی همچون سیمرغ وجود دارد که اگر واقعی باشند دنیا دگرگون خواهد شد، و اما چطور باید فهمید؟ این رمان دقیقا قصد دارد این تئوری را برای شما اثبات کند، البته با چاشنی عشق و حقیقت ولی لطفا هیچچیز را باور نکنید زیرا یکهو همهچیز تمام میشود.
نبات بنت علی نگارگر دختریست در دل تاریخ؛ دخترکی اهل نیشابور که رویای طبابت در سر میپروراند و هزاران مانع بر سر راه دارد. در همان زمان در دل بخارا، پسرکی زندگی میکند که رویایش نبودن تبعیض است و اختلاف طبقاتی. پسری اشرافزاده که رویای همسفرگی با رعایا را دارد. آیا قرار است این دو به رویاهایشان برسند؟ چه میشود اگر تحولات سیاسی چون مرگ منصورابننوح سامانی درست در همین خلال باشد؟
سالهای 1296 تا 1298 ایران در فقر و قحطی حاصل از جنگ جهانی اول دست و پا میزد؛ روستازادۀ اردبیلی که از عشق مستخدم مطبخ خواب و خوراک ندارد، پس از ماهها فراق، به وصال یار میرسد اما بیماری و قحطی برای او چارهای نمیگذارد جز سفر به مقصد نجات مردمش. این سفر پر خطر آغاز چالش معشوقۀ نوجوانیست که در آستانۀ مادر شدن است. دختر سیزده ساله باید بجنگد؛ با دوری همسر... با گرگان درندّه که نیش هوس در تنش فرو میبرند... با بیماری... با جنگ... .
یهنامعادلهای وسطهست، یهطرف ایننامعادله سرگردی هست که تمامتوانش برای حلمشکلات خونوادهاش گذاشته و باعشق بهشاگرد هاشدرس میده. طرف دیگه اینمعادله عجیب خواهرزاده وزیر، دختر تیمسار شیراز هست که کارشزیر پاگذاشتن انسانهاست بهخودش میباله دامعشوهپهن میکنه و به شکارشده ریشخند میزنه اینداستان که بخشیاز اون واقعی هستبهکجا ختممیشه
من تاباندختم، دختری از یک خانوادهی روشنفکر در دههی 30 شمسی. زندگی قشنگم، عشق شمس که از کودکی با من همراه بوده و بهش امید داشتم، یکدفعه دود میشه و همهچی به هم میریزه. اختیارم میافته دست عموم که به زور میخواد منو به عقد پسرش دربیاره. دلو میزنم به دریا و از خونه فرار میکنم، به این امید که دوست مامانم در شمال پناهم بده، اما پیداش نمیکنم. وسط این همه بدبختی گیر مردی میافتم که اون هم ارتشی فراریه و هیچکدوم به هم اعتماد نداریم اما اجباراً همراه میشیم تا از خطراتی که احاطهمون کرده جون سالم به در ببریم... غافل از اینکه... چه ماجراهایی در انتظارمونه... زندگی من یه داستان پرفرازونشیبه که از خوندنش سیر نمیشید.
گلبهار خانزاده خانمی مقتدر است. او و فرهاد، پسر نمایندهی شهر در آستانهی ازدواجند که تودهایها مزارع خانِ همسایه را به آتش میکشند. خواهر گلبهار، جز تودهایهاست. از همینجا پای فرخ، پسر کینهتوز خانِ همسایه به زندگی گلبهار باز میشود...
دریا به اصرار هوشنگ پدر خواندهی خود و به قصد جاسوسی وارد عمارتی میشود که دو پزشک جوان و یک پیرزن اسراآمیز به نام صنم در آن زندگی میکند. و این میشود آغازی دوباره برای دریا. پیرزن شروع به گفتن خاطراتش میکند و رازی نهان آشکار میگردد.
طوبا، دخترک زیبای روستایی، به اجبار خانوادهاش، همسر دوم عزت الله خان ژاندارم میشود و به شهر میرود. کشکمش و دعوا میان او و نازخاتون، همسر اول عزت الله خان، جریان دارد. نازخاتون، باردار نمیشود. حوادث رمان، به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گره میخورد و نازخاتون، از طرفداران سرسخت مصدق است...
نینای... دختری از خطهی سرسبز گیلان، دختری که سوگولی ارباب روستا میشود و عروس عمارتش، اما... به دنبال یک اتفاق باید به سنتی کهنه و قدیمی عمل کند، سنتی که سالیان سال دردی بوده در قلب زنان جوان آن روستا! سنتی که قلبهای زیادی را شکسته و روحهای زیادی را کشته!
داستان از عشق و اسارات از بردگی تا اوج آزادی. داستان درباره دختری به اسم عاصیه است که به بردگی گرفته شده , شاهزاده ایرانی که به صورت ناشناس در اون شهر سکونت داره ، عاصیه رو میخره و زندگی جدیدی بهش میده. عاصیه آزادی رو در فرار و رهایی میبینه غافل از اینکه عشق بزرگترین اسارت رو با خودش به همراه داره...
وصال دختریست جسور از خانوادهای مرفه. او به رغم رفاه فراوان، از ازادی عمل و خق انتخاب محروم گشته و از کودکی و به اجبار و انتخاب پدربزرگش، به نامزدی پسرعمهاش در امده. حالا او بعد از سالها تصمیم دارد که دیگر کوتاه نیاید. او از خط قرمزهای مردان خانوادهاش پا فراتر میگذارد و همپای خود، دیگر اعضای خانواده هم به تمرد میکنند. او به کسی دل میبندد که پدرش پیش از آن از تبار پردبدبهشان طرد شده. وصال با وجود موانع و احتمالات پیش رویش، از عشق ممنوعشده دست نمیکشد و زندگی خود و اطرافیانش را گرفتار کشمکش و مشکلاتی سخت میکند.
راه های دانلود اپلیکیشن