رمان جمجمه ی شیطان
- به قلم معصومه علیایی
- 43 پارت
- در حال نگارش
- 25.5K 👁
- 144 ❤️
- 647 💬
پس از هجده سال دوری، میثاق صدیق، مردی که زمان نتوانست زخمهایش را التیام بخشد، برگشته است تا انتقام گذشته را بگیرد. انتقام از پاشا بهاور، مردی که سالها پیش، زندگیاش را به ویرانی کشاند. اما میثاق مستقیماً سراغ دشمن نمیرود. او نقطهضعف پاشا را یافته است، دختر او همان کلید انتقامی که سالها در سکوت برایش نقشه کشیده است.
اطلاعیه ها :
مخاطبای قشنگم من همیشه ازتون ممنونم که رمان رو میخونین ولی یه نویسنده از مخاطباش چی میخواد جز اینکه براش کامنت بذارن و نظرشونو بگن؟هر نظر شما حتی اگه یه خط هم باشه برای من کلی باارزشه و باعث میشه انرژی بگیرم و بفهمم رمان رو چقدر دوست دارین، پس لطفا نظراتتون رو از من و رمان دریغ نکنین، مرسی🥰
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه
"جمجمه ی شیطان" رمان جدید بنده هستش که پارتگذاریش از امروز شروع شده و هر هفته پنجشنبه و جمعه پارت جدید رو براتون میفرستم.
امیدوارم مثل " آفند درد" اینجا هم همراهم باشین و با نظرات تون همراهیم کنین🥰
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.

معصومه علیایی | نویسنده رمان
فقط اون پسر بی ادبی که گفتی😂😂😂😂 میخواد از پاشا انتقام بگیره ولی خب آخه گناه شادی چیه این وسط🥲
دیروزدلارام
در پارت 370عزیزم واقعا خسته نباشی بهترینی بالاخره اشکمونو در اوردی دیگه
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
ای وای بگردم🥲
دیروزفاطمه
در پارت 371وااای خدایا خیلی پارت احساسی بود نویسنده گریم گرفت دلم برا میثاق میسوزه تو دوران کودکی باید اینهمه سختی بکشه
۲ هفته پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
بگردم براش خیلی سختی کشیده تو بچگی، اتفاقای بیشتریم براش افتاده که کم کم می خونیمشون
۲ هفته پیشدلارام
در پارت 370نه تو رو خدا بدترش نکن خیلی غمیگنه واقعا من اشکم در اومد واسه میثاق
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
یه سری اتفاقای دیگه هم هست که میثاق از سر گذرونده و رسیده به اینجا🥲
دیروزدلارام
در پارت 360نمیدونم چرا منم از سیگار بدم اومد واقعا بعضی قسمتاش خیلی غمگینه و ادم عصبی میشه بهترین رمانی ک تا الان خوندم قطعا همینه انقدر قشنگ واقعی نوشتی ک گاهی ادم خودشو کناره اونا حس میکنه
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
بچه بیچاره رو با سیگار تنبیه میکرد🥲 حق داره انقدر از سیگار متنفر باشه، خیلیییییی ممنون عزیزم، ذوق کردم🥺
دیروزدلارام
در پارت 350فک میکنم واسه میثاقم یه اتفاقی شبیه به اتفاق اون ده نفر افتاده باشه و تونسته فرار کنه الانم میخواد انتقام بگیره
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
شاید!
دیروزدلارام
در پارت 340افرین ب میثاق هرچی پارتای قبل غمگین بود این جبران کرد خوشبحالت صحرا خانوم ولی کاش صحرا هم زودتر یه حسی پیدا کنه ب میثاق
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
با وجود شادی، صحرا بخوادم به میثاق حس پیدا نمیکنه، اصلا به خودش اجازه همچین چیزی رو نمیده
دیروزدلارام
در پارت 330راستین خیلی گناه داره خدا کنه اخرش واسه راستین بدتموم. نشه پسرمون دلش بشکنه نفهمیدم یزدان خوبه یا بد
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
بگردم براش🥲 یزدان که خب بله ایشان کاراکتر منفی میباشند😁
دیروزدلارام
در پارت 330بیچاره راستین اصلا حسه حوبی ندارم ب کمک میثاق با همه خوب بودن میثاق ولی بخاطر انتقام داره خیلی ها رو قربانی میکنه
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
حست درسته، قصدش اصلا کمک نیست فقط میخواد راستین درگیر خودش بشه و سمت شادی نیاد
دیروزدلارام
در پارت 310جمال مواظب چش و چالت باش ک با بد کسی طرفی خوشم میاد شفیع خوب شناخته صحرا رو
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
جمال یه قدم اشتباه برداره صحرا به حسابش میرسه😂
دیروزدلارام
در پارت 300وای عزیزم میثاق چقدر 😍😍 چقدر کنار هم با مزن کلکل کردنشون جالبه صحرا با همه بداخلاقیش کم میاره و اینکه خسته نباشی نویسنده جان حرف نداری
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
آره کلکل کردنشون شیرینه😂 ممنون عزیزم🥺
دیروزدلارام
در پارت 290این وسط فقط راستین پاکه فعلا
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
بچهام انقدر مظلومه که حد نداره🥲
دیروزدلارام
در پارت 290تو این واقعا عصبی شدم لحظه جدا کردن اون بچه از بغل باباش بغض کردم خیر نبینن واقعا اینجور ادما معین انتر سگ
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
معین از گل نازکتر به زن و بچهی خودش نمیگه ولی ببین چه بلایی سر بقیه میاره
دیروزدلارام
در پارت 280چقدر از پاشا بدم اومد و دلم واسه اون ادما سوخت
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
بیچارهها میخواستن خودشونو نجات بدن و بدتر تو دام افتادن
دیروزفاطیما
در پارت 430عجب دردی کشیده این پسر عالی بود خسته نباشی عزیزم🎀✨️
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
و حتی بیشتر از اینا هم اذیت شده🥲 ممنون عزیزم
۲ روز پیشدلارام
در پارت 411انتظار این همه بی رحمی نداشتم از یزدان و مخصوصا میثاق ولی خوشم میاد اخرش پلیس دربیاد سرگرد میثاق صدیق چ شود
۲ روز پیش
معصومه علیایی | نویسنده رمان
بی رحم اصلی رئیسشونه که بعدا باهاش آشنا میشیم، فک کن میثاق پلیس باشه😂
۲ روز پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده masoomeh.ol -
آیدی تلگرامی نویسنده ثبت نشده است -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
محرابی
در پارت 421ممنونم زیبا واقعا. ای میثاق بد آخه چرا میخوای این دخترو عاشق کنی بعد ضربه بزنی بهش گناه داره حیف این دختر خوشگل برای تو پسر بی ادب