دوست داشتی؟
رمان عاشقانه اشکهای ماه اثر حانیا باصری

رمان اشک های ماه

  • 80.9K 👁
  • 497 ❤️
  • 450 💬

ماه چهره برای فرار از سرنوشت سختش خودش رو به جای زن دیگه ای جا می‌زنه و وارد یک عمارت با شکوه می‌شه. اما حتی فکرش رو هم نمیکنه که قراره با چه چیزی روبه‌رو بشه! اون پرستار ارباب زاده ای میشه که خودشو درطبقه بالای عمارت حبس کرده. هیچکس تا به حال اون رو ندیده و خدمتکار ها بهش لقب دیو عمارت دادن. مردی که تمام پرستارهای قبلیش به طرز مشکوکی ناپدید شدن.

بیشتر...
هنوز عضو رمان نشدی؟

برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.

کد عضویت داری؟

کد و وارد کن

اطلاعیه ها :

حانیا بصیری : ۵ ماه پیش

سلام به همه
خوش اومدید به رمان جدید من🌙
اینبار من دیگه حرفی نمیزنم بیاید خودتون ببینید چــــه خَبــره🤭

92
۲ روز پیش

91
۴ روز پیش

90
۶ روز پیش

89
۶ روز پیش

2
۱۵۵ روز پیش

1
۱۵۵ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • پریا

    در پارت 910

    بعد از ۳ پارت که نخونده بودم،با لذت خوندم و الان باز هم باید منتظر بمونم😭😭.به هرحال خسته نباشی حانیا جونم💕

    ۲ روز پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    من میبینم نظرات کمه یهو غیب میشید نگو همه نگه میدارن یجا میخونن😒😂

    ۲ روز پیش
  • فاطی

    در پارت 911

    بنظر من اگه شاهرخ با نوشین ازدواج کنه امیرارسلان هم ک عاشق پرستارش شده خاتون رسمن سکته میکنه چون دخترا از خانواده بالایی نیسن وای چ شودددد خودش یجور چالشه مشتاقم کاش هر روز پارت میدادی بوخودا

    ۳ روز پیش
  • نگار

    در پارت 910

    حس میکنم پری قراره با ماه چهره دشمن شه سر عماد یا بیاد همه چیو بگه و ماه چهره از امیرارسلان فاصله بگیره و امیرارسلان حالش بدتر شه🥲🥲🥲

    ۴ روز پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    نگار نگار نگار اخرش میزنم بلاکت میکنم نگار

    ۴ روز پیش
  • Sedna

    در پارت 910

    مرسی حانیا جون هم خییلی قشنگ بود هم طولانی 💖💖💖

    ۴ روز پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    😘🩷

    ۴ روز پیش
  • فاطی

    در پارت 910

    همچیز اکلیلی بود بنازمت خیلی خوبه توروخدا روز پارت بده ومثل این طولانی دست مریزاد خسته نباشی عزیزم

    ۴ روز پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    😘😘

    ۴ روز پیش
  • نگار

    در پارت 880

    زود قضااوت کردممم🫠

    ۱ هفته پیش
  • نگار

    در پارت 872

    حانیا جان شوخیت گرفته سیسی؟؟؟دقیقاااا همیننن لحظه پارتو تموم کردی؟؟من ک میدوونمم پارت بعد هم یهو خاتون میاد داخل نمیزاره ما یه ماچ ببینیممم

    ۱ هفته پیش
  • پریا

    در پارت 880

    خب من مردم براشون که🫠حانیا جون خسته نباشی واقعا لذت برم💕

    ۱ هفته پیش
  • سحر

    در پارت 880

    آخی چه آرامش لذت بخشی ماه چهره نمیدونه بدون خودش بوی اونا تاثیری روی ارسلان نداره

    ۲ هفته پیش
  • مینو

    در پارت 880

    حانیا جان چقد قشنگ عشق امیر ارسلان و ماه چهره رو به تصویر میکشی،واقعا هنرمندی🤩🤩🤩👌👌👌

    ۲ هفته پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    😍💙نگاهت زیباست

    ۲ هفته پیش
  • حنانه

    در پارت 860

    وای این مردک خیلی گیر داده به ماه چهره 😭

    ۲ هفته پیش
  • عسل

    0

    واقعا این رمان محشره طوری آدم رو جذب می کنه که آدم تو جمع هم به فکر اتفاق های پیش رو افتاده است 🥰🥰♥️فقط بی زحمت یه سوال دارم نمیتونم تو خودم نگه دارم رمان نصفه شده یانه ؟😂

    ۲ هفته پیش
  • پریا

    در پارت 850

    مگه میشه یه آدم خشن انقدر کنار کسی که دوسش داره آروم باشه.وای واقعا هرچی بیشتر میگذره بیشتر برای ماه چهره و امیر ارسلان ضعف میرم🫠

    ۲ هفته پیش
  • مبینا

    در پارت 850

    رفته رفته جالب تر میشه 🤍✨ممنون از شما حانیا جان

    ۲ هفته پیش
  • فاطمه

    در پارت 850

    ممنون حانیا جان که برامون دو پارت میذاری🌹

    ۲ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.