رمان تنیده به درد
- به قلم آوا موسوی
- 29 پارت
- در حال نگارش
- 65.5K 👁
- 585 ❤️
- 1.9K 💬
همگی در تکاپوی جشن عروسی آیه، دختر محبوب خانواده هستند. همه چیز به ظاهر بینقص مهیا شده؛ اما من اینطور فکر نمیکنم، نه تا وقتی که آیه دقیقاً در آستانهٔ مراسم عروسی، تصمیم گرفته همه چیز را به تعویق بیندازد. تمام سؤال من همین است... چرا به ناگاه خواهرم از مردی که عاشقانه دوستش دارد، فرار میکند؟ در لابهلای این روزهای پرشور، رازی پنهان شده که کلیدش در دستان آیه است. و این وظیفه من است، یافتن این کلید شوم! کلیدی که اگر آن را پیدا کنم، زندگی همه ما به هم گره میخورد!
اطلاعیه ها :
سلام دوستان عزیزم، به دنیای جدید من خوش اومدید🥹
این رمان تا انتها رایگان خواهد بود
🔻روزهای پارت گذاری: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه
🔻حتما رمان رو به کتابخونه تون اضافه کنید تا رمان رو گم نکنید و اطلاعیه های رمان براتون ارسال بشه.
لطفاً من رو با نظرات و کامنت های ارزشمندتون همراهی کنید💕✨
اخبار بیشتر، تیزر و ویدئو های رمان رو می تونید از پیج اینستاگرامم ببینید🦋
آدرس پیج:
ava_mousavi_2004@
کانال تلگرام من:
ava_mousavi@
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مینو
در پارت 290سرگرد صالحی کجایی؟آیه زنگ بزن حامی بیاد
۱۷ دقیقه پیشالی
0ولی من سآیه خیلی زیاد درک میکنم این که پدر آدم براش امنیت نباشه خیلی دردناکه واقعا سخته که نزدیک ترین آدم یک نفر براش انقدر غریبه باشه اونم پدر آدم برای سایه هم که حالا مادر کنارش نیست تنها کسی که در شرایط سخت باید بهش پناه ببره پدرش هست ولی متاسفانه پدرش آدمی نیست که سایه بتونه بهش تکیه کنه💔
۵۴ دقیقه پیشندا
در پارت 290😱😱😱😱😱😱😮😮😮😮
۱ ساعت پیشثریا
در پارت 291نترس عزیزم شاید اصلا ربطی به اون ماجرا نداره 🤗💖
۱ ساعت پیشالی
در پارت 291آیه جان تبریک میگم بدبخت شدی😐 طفلی کم شانس😕
۲ ساعت پیشگلی
در پارت 291وای دختر کلا کاش پاتو از پرونده میکشیدی بیرون بدیش میدونید اینجاست که حتی با باباشم راجب این پرونده صحبت نکرده که اگه اینا گرفتنش حالا هرچی بفهمن زیر سر همیناست😕کاش باباش یه ادم امنی بود براش
۳ ساعت پیشم.ر
در پارت 291چه قدر پیچیده میشه ماجرا عجب کاری کردش😅
۳ ساعت پیشزهرا
0دوستان حمایت کنیددددددد لطفاً
۳ ساعت پیشزهرا
0لطفاً در روز برامون پارت هدیه هم بزارید خیلی خوب میشه
۵ ساعت پیش
آوا موسوی | نویسنده رمان
پارت هدیه این مدت خیلی داشتیم ولی متاسفانه دوستان خیلی توی کامنتا حمایت نکردن و یه مقداری دلسرد شدم. 🥲بازم تا شب اگه که ببینم دوستان همراهی میکنند و خاموش نیستند امشب هدیه میدم♥️
۳ ساعت پیشزهرا
در پارت 291آره واقعا 🤣🤣
۳ ساعت پیشزهرا
در پارت 291آخی بگردم برای سایه چقدر این دختر باید استرس بکشه چرا سایهههه آخه ببینم ماشینه کیه دنبالشه شاید پلیسه باشه
۵ ساعت پیش
آوا موسوی | نویسنده رمان
خودش استعداد استرس کشیدن داره تازه براش مدام زمینه اش پیش میاد🥲😅
۴ ساعت پیشمحرابی
در پارت 280ممنونم. واقعا دوست داشتنی
۲۱ ساعت پیش
آوا موسوی | نویسنده رمان
🙏🏻🌸
۴ ساعت پیشنفس
در پارت 291وای خدا کنه بخیر بگذره استرس گرفتم پارت دلنشینی بود
۴ ساعت پیشنیاز
در پارت 291وای نکنه حالا بگیرنش و اذیتش کنند؟ آمادگی این یکیو ندارم اصلا.. شاید واسه همینه که الان خیلی افسردس
۵ ساعت پیش
-
آدرس وبسایت شخصی https://t.me/+iinE89QVRrowYzJk -
صفحه اینستاگرام نویسنده AVA_MOUSAVI_2004 -
آیدی تلگرامی نویسنده Ava_mousavi@ -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
سعادت
در پارت 291کی میتونه باش کاش یه پارت هدیه بزارید آخ تا فردا ما از دل شوره و استرس خواب خوراک نداریم لطفاً 🌸🌸🙏🙏