رمان آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
آکرولیزیانا گرهٔ محکم و عجیبیِ که هفت تا زندگی مختلف رو به هم پیوند میزنه.
زندگی پروای دیوونه و سرخوش رو که تموم زندگیش توی فسیلها و آرزوهای بزرگ و کارهای بیمحاباش در کنار خونوادهٔ پرجمعیتش خلاصه شده؛ زندگی مهرانا دختر ترسوی محافظه کاری که همیشه فرار رو برقرار ترجیح میده و دنبال راه فراری برای مشکلاتش از جنس شوهره؛ زندگی تاریک لاوینی که دنیاش رو توی آینهای میبینه که فقط چهرهٔ پر از نقاب خودش رو منعکس میکنه و توی اعماق قلبش فارغ از دوست داشتن بقیهست؛ زندگی پر از کینه و نفرت جاوید پسر زخمخوردهای از پایین شهر رو که دنبال پر کردن حفرههای خالی توی قلبشه؛ نیوان یه پسر متقلب و شیاد و در عین حال الکی خوش و بیهدفه که هیچ دستآویزی برای چسبیدن به زندگی نداره و عمرش رو صرف کارهای بیهوده میکنه و دایمون یه کرم کتاب خالی از انرژیِ که توی جمع و دور از کتابهاش لال و فلج میشه اما نفر هفتم کیه؟ یه پسر گمشده توی زمان که مدتهاست راهش به دنیای واقعی رو گم کرده و توی مختصات بی حد و مرزی از ناهنجاری آکرولیزیانا گیر افتاده.
همهٔ این شخصیتها و احساسات مبهم و بیتعادل به واسطهٔ آکرولیزیانا دور
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آ
در پارت 200سلام خوب بود یعنی واقعا عالی بود این قسمت خیلی خندیدم ولی یک خواهش نذارید رمان طوری بره که همه دنبال رمال برن یا از شما آدرس رمان بخوان
۱ ماه پیشکیانام
00فوق العاده بود طوریکه به بهترین نحو از همه ی ژانر ها استفاده کرده بود از طنزو عاشقانه گرفته تا هیجانی و تخیلی کاراکترهاش هم با وجود زیادی همه ملموس و دوس داشتنی بودن پایانشم قشنگ بود مرسی از نویسنده❤
۲ ماه پیشNajme
در پارت 26210و اینکه راستش منم اشکم در اومد کلا دل سنگ رو آب میکرد این پارت آخرش(نویسنده جان اشک و ناله و دل شکستگیمون گردن تو)شاید حافظه از دست دادن لاوین و جاوید بهتر بودبرای اون سختی گذشته شون ولی باز عاشق شدن
۳ ماه پیشNajme
در پارت 26210هرچند بعضیاتون این پیامم بهتون نمیرسه و خیلی وقته رمان رو تموم کردین ولی بازم دوست داشتم بگم که اخرش اون دریچه ایهام و پروارو برد زندگی خودشون ندیدین کادوهابراچی بود؟و اینکه لاوین دوباره به عشقش رسید
۳ ماه پیشNajme
در پارت 11112موافقم..هرکی دوس دارع نظر خودشو بگه بعدشم هلن فقط گفت اگ به جاش بودم...تصور بود خواهرا🙄اینقد پاچه همدیگ رو نگیرین و نرین رو مخ که با این نظر قبلی موافقم و داره حالم از خوندن نظراتتون به هم میخوره🤨😄
۳ ماه پیشساتیا
در پارت 10930شهاب مرد؟ فک نکنم عاقا حیفه ولی خب بخوایم نگا کنیم سه به سه شدن و برای تولید مثل حله فقط تنها مشکل این بود یه پسر اضافیه ک خب شهاب مرد:/
۳ سال پیشNajme
در پارت 10911خیلی بی رحمین😐درسته شهاب رومخ بود ولی اونم آدم بود و بخاطر اینکه اینا نمیرن اومده بود تازه حتی یا مرده باشه به خاطر اونا مرد چ طرز حرف زدنه؟درسته رمانه ولی تو دنیای واقعی هم میگین اضافی بود بره بدرک؟
۳ ماه پیشNajme
در پارت 2810مامانش چه مهلبونههه🥺حق با الما هست بچه ها خودمم اصلا ساقدوش پروا جونم🤣فقط اینکه با شاپرک اینکارو کرد جدی دلم نیومد همش آب خواست😕درکش میکنم پروا رو خداییش خودمم بچه اول خانواده ام خیلی سخته بخدا😂
۳ ماه پیشNajme
10واییی اینم از دایمون جونمون😍مونده فقط اون گمشده..دمت گدم نویسنده خیلی قلمتو دوست دارم
۳ ماه پیشNajme
در پارت 1410یعنی جوری دلمو گرفته بودم و به هر جمله هاشون میخندیدممم🤣این مهرانا هم فرقی با پروا نداره هااا ابن کجاش ترسوئه اخه افتاده دنبال حاجی برا اصغر وایی ولی به پروا نمیرسه با اون مشت و حرفی ک اخرش درست بود
۳ ماه پیشNajme
در پارت 1010بابا حالا ظالم و اینا هیچ مامانم و بعضی وقتا هم بابام بهم میکن کافر و یهودی اصلا نمیدونم چرا برا داد زدن سرشدن یا غیر ازعمدی افتادنشون رو میریزن سر من😂ولی خداییش صد رحمت ب اینا داداش های من مگه آدمنن
۳ ماه پیشNajme
در پارت 710بابا یکی از شخصیت های اصلی که همون حاجی هست😂😂اول از صداش وقتی پروا گف که یهو عوض شد دوم از حلقه سوم از ساعت مارکش چهارم از طرز حرف زدنش پنجم از عصبانیتش ششم از مخفی کردن خودش..دلیل بیشتر؟ایول عالی😍
۳ ماه پیشNajme
در پارت 110وااایییی من دیگه هیچچ🤣🤣🤣اینقد خندیدمممم کل پادت طنز بود وای دمتون گرم
۳ ماه پیشمهدیه
10یه رمان هست درمورد خواهر برادر دوقولو که هر اتفاقی برای یکیشون میفته اون یکی هم صدمه میبینه و از چشم هم دیگه میتونن ببینن وفکر هم رو میشنون بعد معلوم میشه یه نیمه خونآشام هستن کسی سمش رو میدونه خارجی
۸ ماه پیشدلنیا26
در پارت 910میدونستم بازم واسمون خواب های خوبی دیدی😂😂😂😂😂😂
۷ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
ماهی
در پارت 100عالی بود