آکرولیزیانا به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت دوم :
بلافاصله یه تشبیه زیبا به ذهنم رسید.
خواستم یکی از اعمال احتمالی داداشهاش رو یادآور بشم که صدای حاجی تو گوشم پیچید.
- بیاید جلو خانم سوییت.
نیش در راستای جر خوردنم و به روی مهرانا باز کردم و ابروهام رو بالا انداختم.
- از فردا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
روژا
00عالیی