رمان راجب سه تا دختر که یازده ساله باهم رفیقن و میان به شیراز که برای خودشون خانم دکتری بشن اما متوجه میشن که کنار خوابگاهشون ی خوابگاه پسرونه هم وجود داره ... طی اتفاقاتی با سه تا پسر برخورد میکنن که تو خوابگاه بغلی ساکنن ... حالا هر کدوم از این اکیپا سر مسایلی کنجکاو میشن برنو به پشت خوابگاه نگاهی بندازن .. اما همین کنجکاوی کاری میکنه که اینا پاشون به ی تونل باز بشه ... تونلی که تو ی سرش این شش نفر قرار دارن و تو سر دیگش ... خوشبختی

ی دختر و ی پسر ... با دنیای متفاوت.. یکی سردو مغرور.. یکی شوخ و شیطون.. یکی بی تفاوت .. یکی فضول.. یکی پایبند به تمام اصولات خانواده.. یکی بی غید و بند و بیتوجه.. یکی محدود .. یکی ازاد.. اما ی چیزی این وسط هست به نام زور.. یک اجبار که این دو تا رو به هم وصل میکنه.. یک اجبار که بر میگرده به چیزای پوچ.. مثل تعصب قومی قبیله ای.. اجباری که از سه نفر سر چشمه میگیره.. سه تا خان..

درباره دختری به نام ماریان، که از پسری به نام آلبرت خوشش میاد، بهتره که بگم عاشق اونه ولی سرنوشت ماریان، به طور ناگهانی عوض میشه

پسری که به دلیل ه*ر*ز*ه بودن مادرش و دردهایی که پدرش کشیده از همه زنها متنفر.. اما دل میبازه به دختری که دختر نیست و بادیگارد ریزه میزه ای که خودش مجبور کرده برای یکی دو هفته جلوی مادر بزرگش نقش دختر بودن و نامزد اون بودن و بازی کنه چیکار میکنه ارباب با این عشق ممنوعه؟!؟ میتونه بدست بیاره پسری و که شاید ریزه میزه باشه اما مرد بودنش سر زبون خاص و عامه؟

تانیا راستاد، دختر بیست و پنج ساله ای که بعد کشته شدن پدر و مادرش، در بیست سالگی قید زندگی را می زند؛ بعد پنج سال به خود می آید و آتش انتقام در دلش شعله ور می شود و تصمیم به گرفتن انتقام می گیرد. او برای گرفتن انتقام نیازمند یک باند قوی است؛ پس طی یک نقشه وارد زندگی سامان موحد، سرگرد دایره مواد مخدر می شود تا بدون اینکه پلیس کوچکترین شکی به او بکند و با اطلاعاتی که از او می گیرد، باندش را قوی کند.

دنیا یکتا؛ دختر مغرور بیست و شش ساله ی جذاب و فوق العاده زیبا، که با همین جذابیتش چندین نفر رو جذب خودش می کنه و با بی رحمی ولشون می کنه. کسی که بویی از عشق نبرده و هیچ وقت طعم عاشقی رو نچشیده! اما دست سرنوشت یک نفر رو که دقیقا نقطه ی مقابلش هست رو؛ روبه روش قرار می ده و اون فرد خواسته ای از دنیا داره که" ثابت کنه زن ها خیانت کار نیستن"!. ولی نمی دونه ( دنیای خیانت) لقب مشهور دنیاس!. خودم رو می بینم، دارم آتش می زنم به موجود این نامرد های دنیا.اسیرشون می کنم با جذابیت و زیباییم. به پاهام چنگ می زنن و التماسم می کنن، ولی من با بی رحمی تمام با کفش های پاشنه بلندم روی قلبشون قدم می زنم. می رم و فقط صدای تق تق کفش هام توی گوششون می مونه. من همینم که توی این جهان فساد پا گذاشت و به نام" دنیای خیانت" شهرت یافت.

رمان دختر نقاب دار، روایتگر زندگی آنالیا محبی خلافکار و رئیس بزرگترین باند قاچاق مواد. زندگی این دختر سراسر رازه! با نفوذ سه پلیس به باند، متوجه چیز های عجیبی در مورد زندگی این دختر میشن و جالبترینش هویتشه چون هیچ کسی به اسم آنالیا محبی در هیچ کشوری نیست و هنوز هم اونا در تلاش برای شناختن این دخترن. خواندن این رمان که سراسر راز و هیجانه خالی از لطف نیست.

نیاز دختری که با ابراز علاقه به تیلاو، ورق جدیدی از زندگیش باز میشه و اتفاقاتی که براش می افته، اونو مجبور به ترک شهر خودش می کنه! اما نیاز به یه ناجی نیاز داره تا اونو از پیله تنهایی و غم دربیاره، ولی کی می تونه این کارو بکنه؟ تیلاو یا… (پایان خوش)



زندگی را نمی بازم لحظاتی پیش

مهوا به‌خاطر حل مشکلی که هیچکس از آن خبر ندارد، ناخواسته وارد یک بازی می‌شود که هرچه می‌گذرد بر نقش‌های کذایی‌اش در این بازی اضافه می‌شود. او می‌خواهد تا آن‌جا ادامه دهد که بانی این اتفاقات را پیدا کند و انتقام بگیرد اما...

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.