رمان تونل خوشبختی فصل اول
- به قلم نسترن قره داغی
- ⏱️۶ ساعت و ۴۷ دقیقه
- 71.9K 👁
- 203 ❤️
- 91 💬
رمان راجب سه تا دختر که یازده ساله باهم رفیقن و میان به شیراز که برای خودشون خانم دکتری بشن اما متوجه میشن که کنار خوابگاهشون ی خوابگاه پسرونه هم وجود داره ... طی اتفاقاتی با سه تا پسر برخورد میکنن که تو خوابگاه بغلی ساکنن ... حالا هر کدوم از این اکیپا سر مسایلی کنجکاو میشن برنو به پشت خوابگاه نگاهی بندازن .. اما همین کنجکاوی کاری میکنه که اینا پاشون به ی تونل باز بشه ... تونلی که تو ی سرش این شش نفر قرار دارن و تو سر دیگش ... خوشبختی
+بله..
بعد از من اسم چند نفر دیگه رو هم خوند و بعد رفت سر اون سه تا پسر...
استاد:حسان محمدی..
محمدی:جانم استاد منم
مهراب پوراسد..
پور اسد:بله استاد
استاد:رادوین خداداد
خداداد:منم استاد ...
رو به بچه ها اروم گفتم :خوب شد خدا اینو به ما داد مگرنه میخواستیم چی کار کنیم ...
اروم گفتما ....
اما نمیدونم این پسر، از کجا شنید...
***
#part_4
بعد از تموم شدن کلاس با بچه ها وارد کافه دانشگاه شدیم که متوجه اون سه تا منگول شدیم...
خداداد:به به خانومای خوشمزه ،خوش اومدید بفرماید ،بفرماید تو رو خدا...
این الان به من تیکه انداخت ؟گفتم که حرف سر کلاسم و شنید ...
پگاه:عععععه رونی سه تفنگدارم که اینجان..
ارام:نه بابا شنگول و منگول و حبه ی انگولن ..
+چی میگید شما یعنی تا حالا نفهمیدید سه کله پوکن ،
خوش به سعادتشون ماشالله خیلیم معروفن
بعدم خودمون به چرت و پرتای که گفته بودی خندیدیم
صورتاشون به کبودی میزد با دیدن این صحنه خندمون شدت گرفت.
محمدی :خیلی بیش از حدتون دارید پیش میرید کوچولوها ....
پور اسد :اره ترم اولی بودید دیگه...
خداداد :ما وقت با ارزشمونو صرف کل کل با چند تا جوجه ترم اولی حدر نمیدیم..
+بچه ها به نظر شما این دیالوگ برای اینا هم پیش اومده یا نه ؟اخه من فکر میکنم اینا هم ی زمان ترم اولی بودن
بعد همونجوری که میخندیدیم به سمت دومین کلاس رفتیم ...
رفتیمو ته کلاس نشستیم ،از شانس بدی که ما داشتیم اون سه تا احمقم با ما کلاس داشتن ،من نمیدونم اخه چرا دقیقم اومدنو کنار ما نشستن...
+اخه مگه جا قعطی این همه جا ای خدا.
فکنم صدام بیش از حد بلند بود که کل کلاس ترکید .
منم خودمو به کابل زدم و به در و دیوار نگاه کردم ..
+آه هوا چقدر گرمه..
ارام :نه بابا کجا گرمه ،به نظرم تو لباس زیاد پوشید وگرنه هوا خوبه..
+میشه تو اصلا نظر ندی ؟بعد بهت میگیم خنگ ناراحت میشی
پگاه رو کرد به ارام گفت:تو حرف نزنی نمیگن لالی ،این کابل و گرفته داره مستقیم میره
بعد رو کرد به منو گفت :شما نمیخوای دست از سر این پایتخت ورداری ؟بابا میترسم بشی یکی از اونا پس فردا تو سوریه پیدات کنیم
این هم دانشگاهی های ما هم خوب حال میکننا ،زرت و زرت میپاچن از خنده ...
هر هر بسته دیگه نیشارو جمع کنید
با اومدن استاد سر و صدا ها خوابید و ماهم دیگه چیزی نگفتیم ...
اینم یه پسر تقریبا 30_35 ساله بود...
استاد :سلام بچه ها من سپهریم..
+ماشالله همه استادای ما هم که شاعر از اب درمیان شنیده بودم شیراز شهر هنرو ادب ها باور نکردم
استاد :مثل اینکه خیلی شوخ طبع تشریف دارید نامتون؟
منم با ی لحن پر از عشوه گفتم :آقایی هستم ،رونیکا آقایی و شما؟
اونم با ی تک خنده و به تبعید از من گفت:سپهری هستم ، متین سپهری ..
+واقعا خوشبختم اقای سپهری
سپهری فقط به ی لبخند اکتفا کرد وشروع به خوندن اسم بچه ها کرد .اسم هر کی رو که می خوند ازش میپرسید که از کجااومده...
سپهری:حسان محمدی
حسان :بله استاد
سپهری:شما از کجا اومدی ؟
حسان :تهران
استاد :اوکی ،پگاه رعوفی
پگاه:بله استاد منم
استاد :شما هم دوست خانم اقایی هستید ؟
پگاه:اره اره من منم
استاد: اها ،شما از کجا اومدید؟
پگاه:تهران
استاد:مهراب پوراسد
ناشناش
00خیلی قشنگگگ بوددددد عالی بودددد مرسی از رمان خوب و جذابت🥰😍
۷ ماه پیشــــ
10من واقعا این رمان رو دوست داشتم یه جنبه ی فانتزی باحالی داره که ادمو جذب میکنه ادم میمونه با این رمان بخنده یا غرق داستان های عاشقانه بشه خیلی ممنونم از نویسنه این رمان جذاب
۱ سال پیشآیدا
02جالب نبود.... 😶
۱ سال پیشHamta
10اولی که خیلی خوب نبود.ببینم قسمت دومش چه جورهر.ممنون از نویسنده محترم
۱ سال پیشریحانه
30به عنوان رمان اول نویسنده خوب بود خیلی اتفاقای خاصی نداشت اولاشم یه ذره لوس بود و رو مخ اما کم کم بهتر شد ولی در کل رمانی بود که پشیمون نمیشی که چرا اینو خوندم ممنون نویسنده❤️
۱ سال پیشرها
00عالیییی بودددد ممنونم ازتون
۲ سال پیشsamila
00رمان خوبی بود برای سرگرمی ممنون
۲ سال پیشالهه
00خوشم نیومد
۲ سال پیشستی
31عالی از شخصیت رونیکا خوشم میاد چون شبیه خودمه
۳ سال پیشیلدا
50پس شخصیتت خیلی مضخرفه خاهر
۲ سال پیشH
00سلام چرا ادامه رمان ندیمه قرتی رو نمینویسید اینستاهم پارت گذاری نمیشه نمیدونید چجوری باید تمامش کنید
۲ سال پیشAbadis
20خانم قره داغی رمان های خوبی دارن، و این رمانشون به عنوان اولین قلم به نظرم خوب بود اما بقیه ی رمان هاشون داخل برنامه به صورت آن لاین هم هست که عالی هستن ✨
۲ سال پیشبگم میدونی کیم؟
30خیلی خیلی خوب دستتون درد نکنه نویسنده محترم
۳ سال پیشزیزو
111چه خبرته۹۹سالته هنوز زنده ای ورمان میخونی بابا دمت گرم ایول داری زیزو ۲ ساله سنم چطوره خوبه
۳ سال پیشآدرینا
21دهنت سرویس 🤣🤣🤣
۲ سال پیشآتوسا
10اوسکول اسمیه که با اون پیام میده نه سنش
۲ سال پیشبهار
11چرته چرت
۲ سال پیشنریلا
00چرا نمیاد برای من
۲ سال پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده nastaran.gharedaghi
-
آیدی تلگرامی نویسنده nastaran_gh_novel
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
-
فاضلاب شیرین ژانر : #پلیسی #عاشقانه #اجتماعی #ماجراجویی
-
سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) ژانر : #عاشقانه #طنز #هیجانی
-
رمان مدیر معاون (عشق سریالی) - VIP ژانر : #عاشقانه #طنز
-
مدیر معاون ( آوارگان عشق ) ژانر : #عاشقانه #طنز
-
مدیر معاون (عشق سریالی) ژانر : #عاشقانه #طنز
-
تنها گناه ام مادر بودن است ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
مدیر معاون ( آوارگان عشق ) ژانر : #عاشقانه #طنز
-
بادیگارد ریزه میزه ارباب(عشقی ممنوعه) ژانر : #عاشقانه #طنز #معمایی #انجمن رمان ترکان
-
تونل خوشبختی فصل دوم ژانر : #عاشقانه #طنز #انجمن رمان ترکان
-
تونل خوشبختی فصل اول ژانر : #عاشقانه #طنز #انجمن رمان ترکان
-
تونل خوشبختی فصل اول ژانر : #عاشقانه #طنز #انجمن رمان ترکان
-
تونل خوشبختی فصل دوم ژانر : #عاشقانه #طنز #انجمن رمان ترکان
-
بادیگارد ریزه میزه ارباب(عشقی ممنوعه) ژانر : #عاشقانه #طنز #معمایی #انجمن رمان ترکان
-
دنیای خیانت ژانر : #عاشقانه #طنز #هیجانی #انجمن رمان ترکان #خیانت
-
صدفی در طوفان ژانر : #عاشقانه #طنز #هیجانی
پانیذ
00اوکی ولی جزعه اولین رمانای بچگیم بود:))))