این رمان روایتگر زندگی چهار دختر است؛ مهدخت، پریدخت، نسیم و عسل.
هر کدام از دخترها درگیر مسائل و مشکلاتی هستند که در طول رمان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. مهدخت که بنا بر اتفاقاتی آبرو و عفتش را از دست داده و مورد سرزنش همگان است،پریدخت برای رسیدن به آرزوهای بلند بالایش دست به هرکاری می‌زند، نسیم که درگیر یک رابطه‌ی احساسی می‌شود و...
پایان تلخ و شیرین...

مقدمه:
سنگینی وهم انگیز شب، بر وجود بی دفاعم چیره شده است.
در رگ هایم، ناامیدی غلیان کرده.
و در این مهلکه ماه، می خواهد با تمسخر به من بفهماند؛ که چقدر تنها شده ام.
اما خود نمی داند چند ساعتی دیگر، وقتی آفتاب برآید؛ خود رو به زوال می رود.
آری! همین است تا چند صباحی دگر خورشید امیدواری، بر من هم تابیده می شود.
و تا آن زمان صبوری را در رگ هایم تزریق می کنم تا ناامیدی درون رگ هایم، تصفیه گردد.


1393
279,980 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت

1
۱۳۷۷ روز پیش

2
۱۳۷۶ روز پیش

3
۱۳۷۵ روز پیش

4
۱۳۷۴ روز پیش

96
۱۲۷۸ روز پیش

97
۱۲۷۷ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • م

    در پارت 9700

    لطفا رمانو تو بخش آفلاین قرار بدین برای من از هر پارت فقط چند خطش میاد با عکسا

    ۲ سال پیش
  • ریحانه

    ۳۰ ساله در پارت 300

    میخوام رمان رو بخونم ولی چرا پارت ها همه ناقص اند... در حد یه پاراگراف اند؟😕

    ۲ سال پیش
  • سازنده برنامه

    رمان رفته برای چاپ ریحانه عزیز. به همین خاطر نمیتونی بخونی

    ۲ سال پیش
  • fati

    ۱۷ ساله 00

    عالی بود

    ۲ سال پیش
  • مژ

    ۱۷ ساله 00

    انتخاب شخصیت صفر

    ۳ سال پیش
  • Yasmin

    در پارت 6100

    امیدوارم نسیم عاشق سپهر شه ❤️❤️و مهدخت ام یه آدم مناسب برا خودش پیدا کنه

    ۳ سال پیش
  • ثمین

    33

    نوید کیع کامران کیع 😐

    ۴ سال پیش
  • مهراب

    ۲۷ ساله 41

    ثمین جان نوید داداش نسیمه و کیوان پسر بهزاد

    ۴ سال پیش
  • ثمین

    34

    اها مرسی دوست عزیز....ولی اقا مهراب ۲۷ساله کامران ن و کیوان دومن نوید ک عاشق یکی دیگس و نامزد داره سومن کیوانم ترگل اونک اصفهانی بود نامزدشه

    ۴ سال پیش
  • .

    در پارت 3300

    برعکس شد باید پریدخت محدود میشد نه مهدخت😑😑😑🤦

    ۳ سال پیش
  • .

    در پارت 2000

    من میخوام پریدخت و بکشم 🥴😑 دختر مثلا خواهرشی اون دکتره اومده مهدخت و از دست بابات نجات بده بعد اینطوی پشت سرش میگه😞🤨😬😶

    ۳ سال پیش
  • مینا

    ۲۰ ساله در پارت 9730

    عالی بود خسته نباشید...

    ۳ سال پیش
  • مینا

    ۲۰ ساله در پارت 700

    طفلکی مهدخت/:

    ۳ سال پیش
  • آتوس

    در پارت 1810

    هعییییییی مهدخت بیچاره . احساسشو کاملا درک می کنم . اینجور وقتا آدم حس اضافی بودن می کنه و دلش می خواد همه رو از شر خودش خلاص کنه .

    ۳ سال پیش
  • سوگی

    ۱۵ ساله در پارت 4610

    اصلن خوب نیس مهدخت عاشق بهزاد بشه چون جای پدرشه🙁🙁

    ۳ سال پیش
  • سوگی

    ۱۵ ساله در پارت 3502

    خوشم اومد از پری افرین بزن به هیکل دختره واس من میره مغازه پسره حرف میزنه بعد عذاب وجدان میگیره ک داداشم بفهمه چی میشه اونم واس خودش هرزه ای هست😏😏🖤✨

    ۳ سال پیش
  • الهه

    ۲۱ ساله 00

    عالی

    ۳ سال پیش
  • دلبر

    ۱۶ ساله در پارت 9730

    پایانس خوب آیا لطفا کسی بگه شاد پایانش یا غمگین میخوام بخونم انقدر رمان غمگین خردم افسردگی گرفتم ایا پایانش شاد

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.