طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت یکم :
نیمهشب بود و خانه انباشته از سکوتی سنگین. باران بهاری نرم نرمک باریدن گرفت و صدای ضرباهنگ قطرات باران روی شیشهها بلند شد... لحظه به لحظه بر شدت باران افزوده میشد و قطرات باران محکمتر به شیشهها میخورد. نوری از صاعقهی ابرها تاریکی اتاق را درهم شکست و با صدای غرّش ابرها
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۷۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
زهره
10عزیزم عالی بود واقعا فوق العاده بود
۴ سال پیشZarnaz
83ممنون عالیهههههه😍😍😍
۴ سال پیشZarnaz
143فقط ای کاش رمان تون عکس داشت
۴ سال پیشمهدیه رمان خون
10تا این پارتش خوب بود پارتهای دیگه قشنگ تره فکر کنم ها
۴ سال پیشعسل
40خوب بود خوشم اومد😋
۴ سال پیشتی تی
72واووو چه خوبه
۴ سال پیشسایه
92ب نظرم عالی بود
۴ سال پیشاتنا
103تا اینجا که خوب بود امیدوارم پارت های بعدی بهترم باشه
۴ سال پیشآرو
132فک میکنم بهترم بشه بلاخره هنوز وارد ماجرا نشدیم 🤓🤗..و اینکه بنظرم نزدیکه به زندگیمون
۴ سال پیشآرو
93واای من ذوق مررررگ🥺🥰😭خیلی دلنشینه و دوست داشتنی..😍😍🧡
۴ سال پیششایان
172خیلی خوب بود ❤ ولی زود زود پارت بزارین بهتره به قول دوستمون یادمون نره ولی درهرحال عالی بود👍👍
۴ سال پیشپانیذ
113خوب بود امیدوارم زیاد پایانش تلخ نباشه
۴ سال پیشایلین
103به نظر خوب و قشنگه اما اگه بخوان دیر دیر پارت بذارن یادمون میره اوففف
۴ سال پیشتینا
91قشنگ بور
۴ سال پیشزلزله
151فکر کنم قشنگ باشه پارت اولش که خوبه❤.میشه رمانای آنلاین بیشتری بزارید
۴ سال پیش
دخترکعاشق
10وااااای عالی بود ،از همین اولش عاشق رابطه خواهر برادری نسیم و نوید شدم👏👌👌