داستان در مورد دختریه که همه ی خانواده اشو از دست داده و بنا به شرایطی مجبور میشه با پسر دوست پدرش ازدواج موقت کنه و با خانواده ی آنها زندگی کنه ، پسر داستان که اول از این قضیه ناراضیه کم کم به این دختر علاقه مند میشه و…..پایان خوش

قصه در مورد دختر دانشجویی هستش که پدرش بیمار هستش ودر این میان اتفاقاتی پیش میاد که مجبور میشه بخاطر وام ازدواج با استادش به صورت صوری ازدواج کنه البته این آخر ماجرا نیست چون بعد از ازدواج ماجراهایی پیش میاد که خوندنش خالی از لطف نیست … پایان خوش



دیوهای بیگانه لحظاتی پیش

قاضی شهر قضاوت شطرنجی را در پیش گرفته است: مهره‌های سفید خوب و دوستند و مهره‌های سیاه بد و دشمن. افکارش مطلق است؛ بدها تا ابد عذاب می‌کشند و خوب‌ها لذتی ازل‌وار در پیش دارند. بدهایی که گویا بد زاده شدند و بد زندگی می‌کنند؛ اما هرگز قرار نیست بمیرند. دیوها در قاب عکس قضاوت قاضی حبس می‌شوند و تا ابد در آن رنج می‌کشند. ترحم برای بدها مضحک است و گناهکار نامیدن خوب‌ها ممنوع. قاضی تنها لکه‌ی ننگین سیاهی را روی پارچه‌ی زندگی‌شان می‌بینند و به یاد نمی‌آورد دست‌شان از چه لرزید که جوهر پلیدی را روی سفیدی‌ها ریختند. غبار فراموشی روی شهر نشسته و تنها او در بالاترین اتاق برج نظاره‌گر این قصه و تک تک تار و پودهایش است...

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.