رمان مارپیچ
- به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
- 115 پارت
- تمام شده
- 91.8K 👁
- 202 ❤️
- 356 💬
همهچیز از یک دیدار شروع میشود. دیداری بعد از ده سال؛ دیداری که خاطرات تلخ و شیرین گذشته را مقابل چشمان طاها و افرا زنده میکند. حالا هردو یک هدف دارند و آن کشف حقیقت است. حقیقتی که باعث این جدایی ده ساله شد و سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد. (خواندن این رمان به افراد زیر هجدهسال توصیه نمیشود!)
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
شیدا
در پارت 771واقعا ارزش خووندن داره قلمت همیشه پایدار ومانا
۴ ماه پیشاشرف
در پارت 1150خیلی زیبا بود خسته نباشی ممنون بخاطر رایگان بودن منتظر رمانهای بعدیتون هستیم
۵ ماه پیشموسوی
در پارت 1151عالی بود ممنون قلمتون ماناوپایدار نویسنده عزیز
۵ ماه پیشZoha
در پارت 1151عالیییی بود نگار خانوم دلی ای کاش میتونستیم بچه ی افرا و فرحان رو ببینیم
۵ ماه پیشMari
در پارت 1152یه داستان بسیاز زیبا با پایانی خوش ... مرسی خسته نباشید 💕
۵ ماه پیشفاطی
در پارت 1151ممنون نویسنده جان..خسته نباشی عزیزم..تشکر از اینکه رایگان کردین..خوشحالم که همراه رمانتون بودم..خیلی زیبا بود
۵ ماه پیشفاطی
در پارت 1050روزهای خوب در راه هستند مانند وقتی که برف میبارد و تو در انتظار بازی کردن با آنی..ممنون پارت زیبایی بود..موفق باشید
۶ ماه پیشفاطی
در پارت 890وای بر حسادت...افرا چه شدی..
۷ ماه پیشفاطی
در پارت 850افرا قربانی این اتفاقات..فرحان اگه عجله نمیکرد مشکلات پیش نمیومد..ممنون
۷ ماه پیشفاطی
در پارت 841بعضی حرفا وقتی زده شد دلها شکسته میشه..کاش فکر کنیم بعد حرف بزنیم..ممنون
۷ ماه پیشفاطی
در پارت 821و چه راحت آدم از خودی ها خنجر میخوره و چه سخت باور میکنه
۷ ماه پیشفاطی
در پارت 810بالاخره قصه به مارپیچ رسید..دستتون درد نکنه
۸ ماه پیشفاطمه
0سلام خدا قوت به خاطر غمگین بودنش گفتین زیر ۱۸ توصیه نمیشه یا دلیل خواصی داره و اینکه آخرش غمگین هست ؟؟
۸ ماه پیشفاطی
در پارت 801تشکر بابت پارت گذاری منظم خیلی باارزشه..موفق باشید
۸ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده sedighe6965۳ -
آیدی تلگرامی نویسنده s_negar_m -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
-
التیام (آفلاین) ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
سوت پایان ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
-
زندگی را نمی بازم ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
-
یک عمر تاوان (آفلاین) ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
مارپیچ ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #درام
-
گرداب سرنوشت ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
التیام ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
خاموشی آوا - VIP ژانر : #عاشقانه #درام
-
رمان مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
توپاز آبی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
یک عمر تاوان ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
طعم تلخ زندگی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #تراژدی
-
خواهر خوانده ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #همخونه ای
-
فرار از سنت - VIP ژانر : #عاشقانه #اربابی #تاریخی
-
مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
طعم تلخ زندگی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #تراژدی
-
خواهر خوانده ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #همخونه ای
-
در حصار گذشته ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
شیدا
در پارت 980بنظرم سمانه و ساغر خواهر باشن. یا بازمانده یک فامیل نزدیک از زلزله بم. واقعا دستمیزاد ب قلم زیبات ک برخورد واحترام فرزند ب والدین رو همیشه گوشزد میکنی