رمان اسپاگتی
- به قلم نوشین سلمانوندی
- 44 پارت
- غیر قابل مطالعه
تو یتیم خونه بزرگ شدم، کیک تولدم یه اسپاگتی بود با یه شمع نصفهی سوخته! منتظر بودم هجده سالگیم تمام بشه تا بتونم وارد دانشکدهی خبرنگاری بشم؛ چون قراره قاتل مامان و بابا رو پیدا کنم! اما با مردی آشنا شدم که روی بازوی چپش، یه نقشه داره شکل اسپاگتی... اما نقشهی راه یتیمخانه بود. اون مرد... اون مافیای مرموز!
با عرض پوزش، به اطلاع شما میرسانیم که انتشار قسمتهای جدید این رمان متوقف شده و در حال حاضر امکان مطالعهی آن وجود ندارد