رمان زندگیم باش به قلم فریده بانو
در مورد دختری هست که مجبور میشه بخاطر رفتن پدر و مادرش به خارج بره خونه ای خاله اش خاله ای که پسری داره برخلاف دختر قصه ی ما خیلی مقید هست اما دختر قصه ای ما کمی شیطون و بی پروا...
تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۳۷ دقیقه
خاله وارداشپزخونه شد
امیررضا ازخاله پرسید-مامان جان امیرارسلان کی ازسفراومد؟
خاله-طفلی بچه ام نیمه شب اومدحتماالان خیلی خسته اس"ایشش کجای اون گنده بگ بچه اس"
من-امامن صبح تواشپزخونه دیدمش
خاله-پس بریدیکیتون برای صبحانه صداش کنین
امیررضاروبه سحرکردوگفت پاشوتوازمن کوچیک تری بایدحرف منوگوش کنی
سحرنگاهی به صباانداختوگفت:صبابدوتو هم ازمن کوچیک تری
صبانگاهی به همه کردبعدغُرغُرکنان رفت تاشازده روبیدارکنه
بعدازچنددقیقه ارسلان اراسته به اشپزخونه اومد
بعدازخوردن صبحانه ازجاش بلندشدگونه خاله روبوسید
گفت :من رفتم مادرجون
خاله-کجاپسرم هنوزخسته ای بمون استراحت کن
ارسلان-چندجاکاردارم بعدش شاهچراغ می خوام برم
صباگفت:داداشی جوونم میشه ماروهم باخودت ببری؟
ازوقتی که خاله اینارفتن کانادا طفلی بهاره روهیچ کجانبردیم
ارسلان باهمون اقتداروسلابت مختص خودش روبه امیررضاگفت:بعدازظهرایناروشاهچراغ ببر
امیررضانگاهی به خاله کردبعدروبه ارسلان گفت:شرمنده داداش قراره بافریبابریم چندجابره رزرو تالار
"فریبادخترداییم ونامزدامیررضابود"
ارسلان مکثی کردوگفت :قبل اومدنم بهتون زنگ میزنم اماده باشید
سرووضعتونم بایددرست باشه بعدرفت...
قسمت پنجم...
وقتی ارسلان رفت روبه صباکردم
گفتم:چرا اسرار الکی کردی مگه خودمون چلاغیم
صبا-نه چلاغ نیستیم اماتو که قوانین خونه مارو میدونی بدون مردبیرون رفتن ممنوع
من-ایشش شمام چه قانونایی دارید
خوش به حال خودم آزادم انگارقرن قاجاره پووف
بعدازصبحانه توی سالن نشسته بودیم
سحرمن من کنان گفت:بهاره جون میشه یه لباس مناسب تربپوشی ببخشیدا
سری تکون دادم چیزی نگفتم به اتاقم رفتم لباس هاموزیروروکردم تا مثلایه لباس مناسب پیداکنم بپوشم
یه مانتوی مشکی ساتن براق بایه شلوارجین مشکی پوشیدم
مانتوم تاوستای رونم میرسید بلندنبودولی خوب بودهرچندتنگ بود اماچیکارکنم"والا"
یه کیف وکفش بایه شال آبی ستش کردم
یه ارایش ملایم هم انجام دادم
صباوسحرهردوچادری بودن
صبابادیدنم گفت :بهاره ازاین بلندترنداشتی؟
من-متأسفم گلم نچ
صبا-امیدوارم ارسلان بهانه نگیره
چنددقیقه بعدارسلان زنگ زدتابریم
باخاله خداحافظی کردیم
ارسلان بادیدنم گره ابروهاشوبیشترکرد
والاماهیچ وقت خنده این گوشت تلخ وندیدیم
ارسلان خیلی خشک گفت:مگه نگفتم سرووضعتون مناسب باشه
"ایششش گنداخلاق منظورش به من بودااا"
سحر-به خداداداش مناسبه بهاره ام مانتوی بلندترازاین نداشت
ارسلان دیگه چیزی نگفت
ماهم سوارشدیم
هواگرم بوداماشیرازسرسبزوتازه بود
ارسلان بدون اینکه اسمم وببره گفت:شماخودتون همینطوری خوشکل هستین پس دیگه احتیاجی به این همه رنگ وروغن نیست ادم باحجابم قشنگ میشه
"یکی نیست بهش بگه به توچه پسری پررو"
من-میدونم همه جوره خوشکلم ولی من دوس دارم اینطوری باشم
یه نگاه خشن بهم انداخت ودیگه چیزی نگفت
منم باکرشمه رومواونورکردم تابسوزه
دیگه تاشاهچراغ چیزی نگفتیم
هیچ وقت مادروپدرم درموردپوششم به من چیزی نمیگفتن
امااین شازده این اجازه روبه خودش داده بودتادرموردحجاب من حرف بزنه
وقتی ازماشین پیاده شدیم متاسفانه شاهچراغ بدون چادرراه نمیداد
مونده بودم چیکارکنم که ارسلان بایه چادرسفیدکه گلای ریزه صورتی داشت
به طرفمون اومد
بهاره
۱۶ ساله 00کاش بیشتربودبهتربود
۲ روز پیشبهاره
۱۶ ساله 10ایول خیلی خوب بود
۲ روز پیشAynaz
00خوب بود من که دوست داشتم مرسی از نویسنده
۶ روز پیشسعیده
۲۹ ساله 00بدنبود
۶ روز پیشفرانک
10کوتاه و مختصر(بخووووووونشششش) عالیههههه عالیییی عاااااااالی😍🥹 بار دووم که دارم میخونم دست مریزاد فریده بانو
۷ روز پیشسمانه
۱۵ ساله 10عالی بود من بعد هر رومان دوباره این رومان رو میخونم یعنی در این حد عاشق ش شدم
۳ هفته پیشNegar
۲۹ ساله 00عالییییی بوددددد شخصیت دختره مثل خودم و عاشق اینجور عاشق شدتا
۴ هفته پیشپانیذ
۲۷ ساله 10رمان خوبی بود ولی یکم زیادی از خودش تعریف میکرد.بنظرم یکی دوبار گفت دیگه بسه لازم نبود توهر قسمت از داستان نصفش تعریف از خودش باشه
۷ ماه پیشfarzad
۱۷ ساله 00عالی بود
۱ ماه پیشارغوان
۱۸ ساله 00عالی
۲ ماه پیشپاییز
۳۰ ساله 00خیلی خوب و عالی بود من که خیلی داستانشو دوست داشتم اما کاش کمی ادامه دار تر میشد. ممنونم نویسنده عزیز ❤
۲ ماه پیشFariba
۱۹ ساله 00تو یه کلمه بخوام توضیح بدم افتضاح بود قلم بسیاار ضعیف اصلا انقد تکراری و بد بود کامل میشد تشخیص بدیم بعدش چی پیش میاد، من از روی نظرات ک خیلیا گفته بودن خوبه اعتماد کردم خوندم ولی حیفه وقتم ک حروم شد
۳ ماه پیش......
00خوب بود اما اگر صحنه های بیشتری داشت بهتر میشد
۳ ماه پیشبه تو چه فضول
۹۹ ساله 00با حال بود اولاش امیر ارسلان خیلی رو مهم رفت
۴ ماه پیشم ر
۳۸ ساله 00عالی بهتر از این مگه داریم
۴ ماه پیش
گیتی
00عالیییییی بوووووود خیلییییی کیفففف کردم دمت گرم