رمان آیلین بانوی من به قلم فریده بانو
داستان رمان راجع به دختری هست که در خانهی پدرخوانده اش زندگی می کند.
پدرخوانده او یک پسر دارد که پس از ۱۲ سال می خواهد از انگلیس به کشور بازگردد.
از جایی که دختر داستان ما از این پسر متنفر هست، حالا باید این پسر را تحمل کند یا…؟!
تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و ۵۴ دقیقه
و اون زودتر از من حرکت کرد
منم به دنبالش گازشو دادم
من باید می بردم .... ....
اصلا دلم نمی خو است بازنده باشم...
باید می بردمش تا جایی که می تونستم به گاز موتور فشار آوردم....
در اخرین دقايق ، كمي زودتر از رانیک موتور رامتوقف کردم....
صدای دست و جیغ بچه ها بلند شد
از موتور پریدم پاین و با خوشحالي کلاهمو برداشتم
با صورتي خندان و برق چشماني كه پيروز ميدان بود نگاهي به همه انداختم وگفتم : حالا نوبت اجرا کردن شرطه...
سه تایی نگاهی بهم انداختن
- چیه تا حالا همو ندیدین یا می خواین زير شرط بزنین؟
مسعود - اما ما پيرژامه تنمون نیست
مونیکا با پرويي گفت : خوب لخت برو آقا
هممون از این حرف مونیکا زیر خنده زديم
محیا - میگم بچه ها اینا با این تیپ و قیافه این موتورا بخوان با لباس زیر تا خونه برن چی فیلمی میشن چقدر ملت بخندن
- به ما ربطی نداره تا تو دید ما هستین باید با لباس زیر برین , یالا
با حرص لباساشونو در آوردن
سوار موتوراشون شدن گازشو دادن از دید ما ناپدید شدن...
جیغی کشیدیم دستامونو بهم کوبیدم ...
~~~~~~``
ماشین و توی پارکینگه آپارتمانمون پارک کردم ...
سوار آسانسور شدم
و به طبقه خودمون رفتم
کلید راانداختم در و باز کردم
صدای آهنگ و جیغ و رقص نور کل سالن و بر داشته بود
پوزخندی زدم پیش خودم گفتم : به من میگه دیر میام بعد اقا براي خودش پارتی تشکیل داده...
نگاهی به دوستای علاف تر از خودش انداختم که داشتن در آغوش هم می رقصیدن
بین جمعیت نگاهی به رانیک کردم که با یه دختره توی بغل هم می رقصیدن
سری تکون دادم طی این دو سه سال که از اشنایی و ازدواجمون میگذشت
البته بعد از ازدواجمون فهمیدم که این چه مار خوش خط و خالیه
بی توجه بهشون از کنارشون رد شدم رفتم سمت اتاق خواب . انگار اصلا نفهمیده بود که من اومدم
لحظه ای اخر که خواستم وارد اتاق بشم نگاهم به رانیک و اون دختر توی بغلش افتاد که می خواستن از هم لب بگیرن
دستمو مشت کردم تا به اعصابم تسلط داشته باشم ....
وارد اتاق شدم در و محکم کوبیدم. ....
به سمت تخت رفتم و خسته و با با همون لباس ها خودم را روي تخت پرت كردم ...
الان که به روزهای گذشته فکر میکنم
می بینم كه ...
باید حرف مامان و گوش میکردم یه دختر بچه ای 17 ساله از عشق و عاشقی چی سرش می شه که ادعای عاشقی میکردم....
دوباره فكر و ذهنم به گذشته پرت شد....
~~~~~~~
بعد از اون مسابقه دیگه اون پسرها رو ندیدم و کلا از خاطرم رفته بودن..
بچه ها پایه اید بعد از ظهر بریم اسکی؟
مونیکا گفت : من نمی تونم .
قراره با مامان جایی برم.
- خوب مونیکا خانم که نمیاد
مهتاب و محیا شما دوتا چی ؟؟
محیا - ناف من و تو رو که بهم بستن عزیزم هر جا بری باهاتيم
مهتابم گفت : منم پایم
بعد از کلی اصراربه مامان موفق به و راضی کردنش شدم
بعد از ظهر با بچه ها به اسکی رفتیم.
بعد از کلی بازی هر سه تامون خسته
توی کافی شاپ نشسته بودم .
منتظر سفارشتامون...
که یه جوون اومد طرفمون
گفت : اجازه هست ؟
روی صندلی مقابلمون نشست ..
مهتاب - هوي آقا ،ما هنوز اجازه ندادیم که نشستی
نگاه دقیقی به چهره ای پسره انداختم
هلیا
00رمان خوبی نبود بعضی جاهاش خیلی تند میگذشت با این که متعلقه بود همه مرد ها عاشق ایلین بود و خیلی بش از آزاد بود کلان رمان ابکی بود و اینکه هیچی راجب عروسی مونیکا نگفت
۲ هفته پیشZz
00خیلی بچه گونه و چرت بود
۴ هفته پیشزینب
۱۸ ساله 00رمان خوبی بود خوشم اومد دست نویسنده درد نکنه
۳ ماه پیشمیا
۲۵ ساله 00به نظرم رمان خیلی قشنگی بود فقط یه جاش که دختره دره اتاقو قفل کرد صبح ایلیا بیدارش کرد سواله؟ و اینکه از تینا دیگه خبری نیست
۳ ماه پیشMaryam
۱۹ ساله 10رمان خیلی قشنگی بود دوسش داشتم یه رمان تو همین مایه ها بهم بگید که از خارج برگشته باشه اینا تو این مایه ها
۱۰ ماه پیشsana
۰۰ ساله 00به نظرم (رمان عشق من نه) میتونه سلیقه شما باشه
۴ ماه پیشمریم
۲۰ ساله 00خیلی رمان چرتی بود😒
۷ ماه پیشتینا
10خیلی قشنگ بود
۱۰ ماه پیشمنصوریخدیجه
۳۲ ساله 10قشنگ بود رمانش
۱۱ ماه پیشآوا
10رمان قشنگی بود من از شخصیت دختره خیلی خوشم اومد شادو سرزنده بود
۱۱ ماه پیشAsma
۱۸ ساله 12خیلی بد بود اصن خوشم نیومدحیف وقتم
۱۲ ماه پیشgiso
۱۷ ساله 30خیلی رمان خوبی بود من واقعا ازش خوشم اومد مرسی نویسنده بابت زحمتات
۱ سال پیش۱۲
02خیلی چرت بود
۱ سال پیشمن بگم تو میشناسی
04رمان بسیار عالی بود دست نویسنده درد نکنه ولی یه چیز برای من عجیب بود چجوری شده دختره با پسر پدر خواندش ازدواج کرد
۱ سال پیشFereshteh
30عاااااااااالی بود.ممنون از نویسنده
۱ سال پیش
فافا
00چرتتتت