آخرین خبرها :
فعلا خبر جدیدی نیست.
نسترن قره داغی
-
تاریخ تولد
-
سال شروع به کار
-
تحصیلات
-
زمینه فعالیت
لیست آثار نویسنده
-
رمان تونل خوشبختی 1
-
رمان تونل خوشبختی 2
-
رمان بادیگارد ریزه میزه ارباب
-
رمان صرفا خودت باش
-
رمان مدیر معاون(آوارگان عشق)
-
رمان مدیر معاون(عشق سریالی)
-
رمان مدیر معاون(همه با همیم)
-
رمان تنها گناهم مادر بودن است
-
رمان ندیمه قرتی
-
رمان فاضلاب شیرین
-
رمان شش و نیم روز
لیست شبکه های اجتماعی
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
بیوگرافینسترن قره داغی
رشته تحصیلیم روانشناسی هست و در حرفه نویسندگی مشغولم.
فاضلاب شیرین (بخش آنلاین)
شاید من نتونم خودم رو به اون بالا برسونم، اما قطعا اونا رو تا فاضلاب پایین میکشونم! میگن خوشبختی یه چیز ارثی نیست و باید دنبالش بگردی، اما تو زندگی ما که شبیه فاضلاب بود، هر چقدرم که میگشتی چیزی جز گوه پیدا نمیکردی؛ حالا فرقی هم نداشت اون گوه شیرین میبود یا تلخ... در هر صورت همیشه باید ازش فرار میکردی. منم همین کار رو کردم و از اون زندگی گند و کثافتی که داشتم در رفتم، بیخبر از اینکه برای یه موش، هیچ جایی اون بالا نیست و ته تهاش یا باید طعمه گربهها بشه، یا باید برگرده تو فاضلاب خودش و... یا شایدم باید شکارچی گربهها بشه و زندگیشون رو مثل شیرینی فاضلاب خودش به گوه بکشه!
سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) (بخش آنلاین)
ندیمه قرتی داستان زندگی نارسیس دختر جذاب و آزادیه که سعی داره به طور قاچاقی ترکیه بره، اما وسط راه متوجه میشه که با یه باند قاچاق انسان همراه شده و در اصل قراره فرستاده بشه ارمنستان تا اعضای بدنش رو تیکه تیکه کنن. دست به فرار میزنه و تو این راه از یه دره به پایین پرت میشه و وقتی به هوش میاد، خودش رو با سر و وضع آشفته، توی بازار برده فروشها پیدا میکنه و از این رو فکر میکنه که به گذشته سفر کرده و هیجان زده و مشتاق، خودش رو آویزون یه مرد جذاب و پر ابهت میکنه تا خریده و وارد عمارت خان بشه، اما بیخبر از اینکه این مرد خشن، خان نیست و خان اصلی... عجیبترین مرد روی زمینه! صد در صد متفاوت از هر رمان ارباب و رعیتی!
رمان مدیر معاون (عشق سریالی) - VIP (بخش آنلاین)
به دنبالهی ماجرای مدیر و معاونهای مدرسهی نام آوران و بخیر گذشتن این اردوی پرخطر، حالا وقتشه که از یه سری رازها پرده برداریم و روند زندگی اونها رو دوباره به چالش بکشیم. هامین نظری، کارگردان تازهکار جوونمون که حالا با پسرخالهی ثمر شدن و دوستی قدیمیاش با میثم که دوباره جون میگیره، حسابی به رابطه نو پای نیاز و معراج نزدیک شده، نقشههایی توی سرش داره که مهم ترینشون بردن نیاز به آفریقاست. حالا به نظر شما موفق میشه؟ یا معراج میذاره که نیاز رو با خودش ببره؟ به نظر آوارگی دست از سر اونها بر میداره؟ یا این بار اونها رو به جزیرهی بزرگ ماداگاسکار میکشه؟
مدیر معاون ( آوارگان عشق )
یه مدیـــر! شر و شیطون و پایه... یه معـــاون! آروم و مظلوم و ساده... یه دبیرستان پسرونه و کلی خراب کاری، اما بعد از اومدن خانم معاون مستبد و سخت گیری هاش... همه چی به این جا ختم نمیشه تازه داستان از اون جایی شروع میشه که خانم ادیب بد عنق و دیکتاتور، برای آدم کردن پسرا یه اردو راهیان نور ترتیب میده ولی اونجا خودش و آقایون مدیر معاون به طور خیلی اتفاقی وسط میدون جنگ گم میشند و...
مدیر معاون (عشق سریالی) (بخش آنلاین)
به دنبالهی ماجرای مدیر و معاونهای مدرسهی نام آوران و بخیر گذشتن این اردوی پرخطر، حالا وقتشه که از یه سری رازها پرده برداریم و روند زندگی اونها رو دوباره به چالش بکشیم. هامین نظری، کارگردان تازهکار جوونمون که حالا با پسرخالهی ثمر شدن و دوستی قدیمیاش با میثم که دوباره جون میگیره، حسابی به رابطه نو پای نیاز و معراج نزدیک شده، نقشههایی توی سرش داره که مهم ترینشون بردن نیاز به آفریقاست. حالا به نظر شما موفق میشه؟ یا معراج میذاره که نیاز رو با خودش ببره؟ به نظر آوارگی دست از سر اونها بر میداره؟ یا این بار اونها رو به جزیرهی بزرگ ماداگاسکار میکشه؟
تنها گناه ام مادر بودن است (بخش آنلاین)
زری مادر جوان و دلسوزی که به تنهایی دو بچه را بزرگ کرده، اما مشکلات همیشه هست و او را وادار میکند دست به کاری بزند که اصلا خوشایند نیست. حاج احمد باقری که در ظاهر مردی معتقد و اهل دین هست در خفا پیشنهاد بی شرمانهای به زری میدهد که...
مدیر معاون ( آوارگان عشق ) (بخش آنلاین)
یه مدیـــر! شر و شیطون و پایه... یه معـــاون! آروم و مظلوم و ساده... یه دبیرستان پسرونه و کلی خراب کاری، اما بعد از اومدن خانم معاون مستبد و سخت گیری هاش... همه چی به این جا ختم نمیشه تازه داستان از اون جایی شروع میشه که خانم ادیب بد عنق و دیکتاتور، برای آدم کردن پسرا یه اردو راهیان نور ترتیب میده ولی اونجا خودش و آقایون مدیر معاون به طور خیلی اتفاقی وسط میدون جنگ گم میشند و... مقدمه : «توجه توجه! صدایی که میشنوید آژیر خطر یا همان وضعیت قرمز است؛ لطفا همگی سر جای خود بنشینید تا درخواست کمک کنیم... . . . اِهم اِهم با سلام و عرض ادب خدمت آموزش و پرورش عزیزم. به این وسیله به اطلاع میرسانم که دبیرستان ما با کلیه اساتید و دانشآموزان و از جمله خود بدبختم مورد حمله تروریستی معاونی دیکتاتور قرار گرفتهایم؛ بعد دریافت این پیام لطفا با تمام نیرو به کمک ما بشتابید! با تشکر مدیریت مدرسه... »
بادیگارد ریزه میزه ارباب(عشقی ممنوعه)
پسری که به دلیل ه*ر*ز*ه بودن مادرش و دردهایی که پدرش کشیده از همه زنها متنفر.. اما دل میبازه به دختری که دختر نیست و بادیگارد ریزه میزه ای که خودش مجبور کرده برای یکی دو هفته جلوی مادر بزرگش نقش دختر بودن و نامزد اون بودن و بازی کنه چیکار میکنه ارباب با این عشق ممنوعه؟!؟ میتونه بدست بیاره پسری و که شاید ریزه میزه باشه اما مرد بودنش سر زبون خاص و عامه؟
تونل خوشبختی فصل دوم
ی دختر و ی پسر ... با دنیای متفاوت.. یکی سردو مغرور.. یکی شوخ و شیطون.. یکی بی تفاوت .. یکی فضول.. یکی پایبند به تمام اصولات خانواده.. یکی بی غید و بند و بیتوجه.. یکی محدود .. یکی ازاد.. اما ی چیزی این وسط هست به نام زور.. یک اجبار که این دو تا رو به هم وصل میکنه.. یک اجبار که بر میگرده به چیزای پوچ.. مثل تعصب قومی قبیله ای.. اجباری که از سه نفر سر چشمه میگیره.. سه تا خان..
تونل خوشبختی فصل اول
رمان راجب سه تا دختر که یازده ساله باهم رفیقن و میان به شیراز که برای خودشون خانم دکتری بشن اما متوجه میشن که کنار خوابگاهشون ی خوابگاه پسرونه هم وجود داره ... طی اتفاقاتی با سه تا پسر برخورد میکنن که تو خوابگاه بغلی ساکنن ... حالا هر کدوم از این اکیپا سر مسایلی کنجکاو میشن برنو به پشت خوابگاه نگاهی بندازن .. اما همین کنجکاوی کاری میکنه که اینا پاشون به ی تونل باز بشه ... تونلی که تو ی سرش این شش نفر قرار دارن و تو سر دیگش ... خوشبختی