رمان خیال گلستان به قلم ساناز لرکی
دهسال قبل عروسی از مراسم ازدواج گریخت.
من شبیه یک انگشتر بدل به جای اصل شدم
من عروس مراسمی شدم که در اصل متعلق به من نبود.
من یک مادر و یک همسر هستم...
تمام نقش زندگی من دقیقا همین است.
من مادر فررندی هستم که همنام عشق سابق اوست
همسر مردی که جز احترام چیزی به من نمیدهد.
من ده سال است که یک مادر و یک همسر هستم.
داستان من از اینجا شروع میشود.
از جایی که آن زن برمیگردد و ویرانی جهانم را احاطه میکند.
من باید نقش جدیدم را یاد بگیرم و برایش بجنگم.
من یک زن هستم
میتونی این رمان رو با دریافت سکه از طریق دیدن تبلیغ، رایگان بخونی!!
دریافت سکههنوز عضو رمان نشدی؟
همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
۵ ساعت ۳۳ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مریم
در پارت 700عالی
۶ ساعت پیشمریم
در پارت 600عالی
۶ ساعت پیشمریم
در پارت 500عالی
۶ ساعت پیشمریم
در پارت 400عالی
۶ ساعت پیشمریم
در پارت 300عالی
۶ ساعت پیشآرزو
در پارت 1000تا اینجا خوب بود
۱۳ ساعت پیشآرزو
در پارت 100خوب
۱۴ ساعت پیشموسوی
در پارت 1000خول
۱۴ ساعت پیشموسوی
در پارت 900خوب
۱۴ ساعت پیشموسوی
در پارت 700خوب
۱۵ ساعت پیشموسوی
در پارت 700خوب
۱۵ ساعت پیشموسوی
در پارت 600خوب
۱۵ ساعت پیشموسوی
در پارت 500خوب
۱۵ ساعت پیشموسوی
در پارت 300خوب
۱۵ ساعت پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
مریم
در پارت 800عالی