سایه ی من به قلم زهرا باقری
پارت دوم
زمان ارسال : ۳۱۹ روز پیش
شیشه ی ماشین و کشیدم پایین و سلام کردم.
آقا نوید:
_سلام دخترِ آقا محسن! خوبی؟
_ممنونم، تشکر. حال شما خوبه؟
_خوبه خوب!
این خوبه خوب و یه جوری گفت که حس کردم موهای تنم سیخ شد! مرتیکه انگار قرعه کشی بانک و برنده شده بو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پروانه
۲۱ ساله 00امید وارم واقعا ترسناک باشه ومنوبترسونه. من کلا به داستانای ترسناک علاقه دارم و خودمم ترسناک نویسم امیدوارم خوب باشه.