رمان دلارام
- به قلم هکر قلب
- ⏱️۲ ساعت و ۳ دقیقه
- 84.2K 👁
- 96 ❤️
- 163 💬
داستان در مورد دختری است به اسم دلارام. طی اتفاقاتی، با یه پسری مغرور و البته مهربون به اسم شاهین آشنا میشه. دلارام، برادری به اسم داریوش داره که دانیال پلیسه و برای دستگیری شایان (برادر شاهین) و عموی شاهین که رئیس باند چشم عقاب هستند، وارد باندشون میشه و...
نوید گفت:
-سلام داداش.
نوید پزشکه که تو دانشگاه توی دو تا درس عمومی باهاش آشنا شدم. من هم داروسازی خوندم. نوید گفت:
-داداش، بیا بریم معاینه اش کنم. امروز نرفتی آزمایشگاه؟
-نه.
(دلارام)
با احساس سوزش معده ام، چشمام رو باز کردم. باز تو همون اتاق بودم. جیغی از سر حرص زدم که در اتاق با ضرب باز شد و دو تا پسر هم وارد شدن.
پسر اولی، قدش بلند تر و هیکلی تر از دومی بود و پسر دومی هم چشماش خاکستری بود. پسر اولی که چشم و ابروش مشکی بود و جذاب بود و پسر دومی هم به قول شیدا دوستم، هلویی واسه خودش بود.
پسر دومی گفت:
-مادمازل زیبا، کدوممون پسند شدیم؟
پسر اولی هم گفت:
-چه عجب به هوش اومدی!
به خودمم اومدم و شروع کردم به جیغ زدن که این دفعه، همون دختره وارد شد و گفت:
-چته دلارام؟!
پسر دومی با شنیدن اسمم، نگاهش غمگین شد.
با جیغ و گریه، جواب دادم:
-شـما کـه مـن رو بیرون کردین. چی از جونم میخواین؟
هق هقم بود که امونم رو بریده بود.
پسر اولی هم گفت:
-شراره، تو بیرونش کردی؟ مگه من نگفتم که این دختره تا زمانی که خوب نشده، مهمون ماست و اینجا میمونه؟ هــان؟
هان رو با داد گفت که منم صدام قطع شد.
دختره که فهمیدم اسمش شراره بود، با گریه گفت:
-داداش، من بیرونش نکردم. خودش بیرون رفت.
پسر دومی هم گفت:
-شاهین جان، میشه بحث رو تموم کنید؟ شراره خانم، شما هم برین یه سوپ بیارین.
من خواستم حرفی بزنم که شاهین گفت:
-بهترین دلارام خانم؟
گفتم:
-مرسی.
پسره که هنوز اسمش رو نمیدونم، گفت:
-اسمت دلارامه؟
من با خجالت گفتم:
-بله.
پسره باز چشماش غمگین شد، اما نمیدونم چرا. در باز شد و شراره با یه سینی وارد شد. شاهین از دستش گرفت و گفت:
-برو بیرون شراره.
و رو به پسر دومی کرد و گفت:
-نوید، من برم تکلیفم رو با شراره روشن کنم.
دلم سوخت. لب زدم:
-خواهش میکنم کاریش نداشته باشید. من هم مقصر هستم.
بدون توجه به حرف من، رفت بیرون.
اشک سمجی از چشام افتاد روی صورتم که نوید اومد و اشکم رو پاک کرد. ظرف سوپ رو برداشت و قاشق رو پر کرد و جلو لبم گرفت.
خجالت کشیدم و گفتم:
-میشه خودم بخورم؟
نوید گفت:
-باشه.
ظرف رو به دستم داد. به خاطر معده ام که میسوخت، کامل خوردم.
_ممنون به خاطر سوپتون.
_خواهش میکنم.
در اتاق باز شد و یه پسری که معلولیت جسمی داشت، وارد شد و گفت:
-دکتر، حال مریضمون چه طوره؟
نوید هم جواب داد:
-خوب میشه، اگه باز نره بیرون.
پسره، رو به من کرد و گفت:
-داداش شاهین گفت که تو مهمونی و بابا هم گفت که مهمون حبیب خداست. پس تو هم تا هر وقت دوست داشتی، میتونی اینجا باشی.
از مهربونیش، گریه ام گرفت.
گفتم:
-مرسی آقا.
پسره هم گفت:
Nary
0با این رمان خیلی گیج کننده ای بود ولی قشنگ بود از نویسنده بابت رمان خیلی ممنونم🌹
۲ ماه پیشمانا
0داستانش خوب بود ولی از زبون همه که حرف می زد گیچ کنند بود تنونستم ادامه بدم
۳ ماه پیشسلام این رمان بد
0بدبود ومنددلارامرادوستداشتم
۴ ماه پیشm. r
1اَه تِرر زدی با این رمان نوشتنت داش من اخه دانشمند علم فلسفه بیار با خلاصه نوشتن رمان تو فیلیسوفمون قاطی میکنه و هنگ اخه بیاین یه بار دیگه مرور کنیم داداش فعلانی اسمش شایانه پلیس شایان افتاده دنبال دانیال و داداش........ اخه قربون اون قلم دو هزاری برم یکم بیشتر روش کار کنم من ابجی ۷ ساله من بهتر مین
۵ ماه پیشفلاترشای
4آجی/داداش این چی بود نوشتی؟ انفاکتوس کردم مغزم گوزپیچ شد نفهمیدم چی به چیه😭😂 عزیزدلی ولی از نظرم خیلی روش کار کن مخصوصا خلاصه که من پنج بار خوندم و نفهمیدم داستان چه به چیه:)
۵ ماه پیشرز سفید
8از خلاصش مشخصه چه رمان قاطی پاتییه😂 نوشته اسم داداشش شایانه بعد میگه دانیال
۷ ماه پیشرقیه حسین زاده
0فصل دوم دلارام رابنویس اخرش بی معنی شد
۷ ماه پیشmohadeseh
1گیج شدم کلا چی به چیه کی به کیه
۷ ماه پیشرضوان
1خیلی گیج کننده بود و مشکلات واضحی داشت برای شخصی ک میخونه واقعا سخته بفهمه کدوم قسمت کدوم شخصیت صحبت میکنه باید دقت بیشتری ب خرج بدین در کل موضوعش جالب بود ولی به نظر اطلاعات زیادی نداشتین در مورضوعات
۱ سال پیشمارال
0رمان عالی بود خسته نباشی نویسنده عزیز
۱ سال پیشGhazal
1من این رمانو نخوندم ولی خلاصشو خوندم نوشته داداشش داریوشه بعد نوشته دانیال دنبال شایان مگه اسم داداشش داریوش نیست پس دانیال دیگه کیه حداقل میگفت دانیال کیه😐😐
۱ سال پیشمها
0💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪
۱ سال پیشیسنا
3خیلی بد بود
۲ سال پیشاری
0عالی بود و رمان ارباب کوچولو هم بخونید واقعا رمان قشنگی بود ممنون از نویسنده
۲ سال پیش
سمیرا
0خیلی چرت بود