رمان خیانت عسلی (جلد دوم دلارام)
- به قلم هکر قلب
- ⏱️۳ ساعت و ۱۷ دقیقه
- 69.4K 👁
- 39 ❤️
- 204 💬
انتقامی دنباله دار با حواشی و تلفاتی جبران ناپذیر، تلفاتی مانند عشق از دست رفته، حافظه ای پاک شده، قلبی تیره شده و سر انجام، دختری سیر شده؛ سیر شده از زندگی تکرار نشدنی! خیانت همان خیانت است؛ اما با طعم عسل! گاهی اوقات بعضی از خیانت ها به آدم تجربه میشه که به هیچ کس زود اعتماد نکنیم.
_مگه چي کار کردي فريبا؟
فريبا گفت:
_بابام ميخواد به زور من رو زن ناصر کنه و منم فقط تو رو دوست دارم.
خلاصه، من و مادرت فرار کرديم و رفتيم شيراز. من خيلي پول نداشتم؛ فقط بيست هزار تومن داشتم و فريبا هم ده هزار تومن داشت. (سي هزار تومن اون موقع ميشه با هاش خونه اي اجاره کرد.)
خونه اي اجاره کردم و به سختي کار پيدا کردم و فريبا رو صيغه کردم؛ ولي عقدش نکردم، چون حضور پدر دختر الزامي بود. بعد از يک سال، دانيال دنيا اومد. من تو نيروی انتظامي استخدام شدم و حقوقم خوب بود.
يه روز دیر رفتم خونه و صداتون زدم:
_ فریبا؟ دانیال؟ دلارام بابا...
رفتم تو اتاق مشترک من و مادرت که روی میز یه نامه بود و روش نوشته بود:
-دیگه دنبال فریبا و بچه هات نگرد؛ وگرنه دلارام و دانیال رو میکشم، ناصر خان...
بعد از چند سال، خبر مرگ مادرت رو شنیدم که عاملش هم جدا شدن دانیال از مادرت بود.
(برگشت به حال)
با کنجکاوی پرسیدم:
_بابا، داوود و داریوش چی؟
بابا با لحن غمگینی گفت:
_داوود و داريوش، دوقلو هاي خليل پسر عموم هستن.
با کنجکاوی پرسیدم:
_عمويي، عمه اى ندارم؟
بابا با حوصله گفت:
_چرا، یه عمه دارى و يه عمو.
من که جریان دانیال که چه جوری رفت پیش بابا رو خیلی خوب نفهمیدم، پرسیدم:
_بقيه اش چی؟ چه طوري دانيال اومد پیشت؟!
بابا با لحن کلافه ای گفت:
_ بعد از دزديدن شما ها، رفتم تهران. بابام بهم سیلی زد که چرا فرار کردم و...
به عمه ات*ج*ا*و*ز شده بود و بابامم به خاطر حفظ آبروش، گفت باهاش ازدواج کنه. وقتي اين رو شنيدم، دلم ميخواست پسره رو بکشم، اما ديگه کار از کار گذشته بود. ميدوني چرا اسمت رو گذاشتم دلارام؟
با کنجکاوی گفتم:
_نه، چرا؟
بابا با مهربونی گفت:
_چون چشمات دلم رو آروم ميکرد.
اشکام پايين ريختن. چه قدر بابام سختي کشيده! بغض داشت خفه ام ميکرد. به خاطر عشقش ما رو ول کرد.
دانيال وارد شد و با ديدن من، با تعجب گفت:
_دلارام!
گفتم:
_چه قدر زود قضاوت کردم! چه قدر اشتباه کردم! دانيال، تو ديگه چرا ولمون کردي؟ مامان از دوري تو بود که دق کرد و مرد. (با هق هق میگفتم.)
دانيال که باورش نمیشد که من حافظه ام رو به دست آورده باشم، مجبور شد جوابم رو بده.
_ يه روز، ناصر داشت با تلفن حرف ميزد که فهميدم بابای واقعيم همونه که تو بچگي ديدم و اين من رو دزديده که به مامان برسه که رسيد و منم ديگه به دردش نميخوردم که از اون خونه ی کذايی زدم بيرون. بهم گفته بود اون بابامه و پدر واقعيم من رو دزديده.
دلم آغوش برادرانه اش رو ميخواست. با خجالت به دانيال گفتم:
_بغلم ميکني؟
دانيال با خوشحالي اومد و من رو بغل کرد.
بعد از چند دقيقه که از هم جدا شدیم، با یاد آوری عموم گفتم:
_عموم چي؟
بابا نفس عمیقی کشید و گفت:
_چرا، اسمش امير طاهره و چهار سال ازم کوچیکتره و تو شرق تهران زندگی میکنه. اون یه پسر داره و یه دختر که دخترش سه سال ازت بزرگ تره و اسمش پریسا ست و پسرش هم یه سال ازت بزرگتره که اسمش پریس هست.
با کنجکاوی گفتم:
_عمه ام چی؟
بابا با تردید گفت:
_عمه ات اسمش میناست که دو تا پسر داره و دو تا دختر. اسم دختراش شادی و شراره ست و اسم پسراشم شاهین و شهاب.
با شنیدن اسم شاهین، انگار یه سطل آب یخ روم ریختن. دستام یخ زده بود.
با ترس گفتم:
_شایان چی؟
بابا گفت:
_شوهر عمه ات دو زن داشت و زن اولش فوت میشه که شایان از اونه. بازجوییت تموم شد دلارامم؟
سرم رو انداختم پایین و گفتم:
_ نه، دوستت خلیل چی؟
بابا خندید و گفت:
_ عین مامانت، فقط سوال میپرسی! خلیل توی یه ماموریتی فوت شد.
با ناراحتی گفتم:
_خدا رحمتش کنه. بچه هاش میدونن تو باباشون نیستی؟
بابا با لحن غمگینی گفت:
دوت
10به نظرم شخصیت دلارام تو جلد دوم عوض شده بود
۳ ماه پیشآناهیتا
20فقط میتونم بگم وقتتونو هدر ندید جلد دوم خیلی مزخرف بود
۳ ماه پیشرویا
30جلد اول عالی بود ولی جلد دوم بسیار مسخره و چرت بود چون باید دلارام عاشق شاهین میشد و در آخر باید به هم می رسیدن چون شاهین و دلارام نقش اصلی رو داشتن
۳ ماه پیشپناه
30اصن جالب نبود فصل دومش خیلی مسخره اس نقش اصلی فصل اول اینجا بد جلوه داده شد و خیلی بنظرم رمان رو چرت کرد حیف وقتم ک واسش گذاشتم
۴ ماه پیشنرگس
30واقا بدترین رمانی بود که خوندم میتونست بهتر از این باشه لارام باید عاشق میشد اصلا نفهمیم یسنا چی شد که بود که خودشو به یسنا زده بود
۱۰ ماه پیشفهیمه
00بهزاد پسر عموی آریانا بود که خودش رو جای یسنا زده بود که بعد هم پلیس دست گیرش کرد
۴ ماه پیشفهیمه
40شخصیت های زیادی داشت و آدم قاطی میکرد جلد اول خوب بود ولی جلد دوم بد توی جلد اول دلارام نقش مثبت داشت مظلوم بود اما توی جلد دوم نقش منفی گرفت و این خیلی جالب نبود
۴ ماه پیشزهرام
40نظر دومم اینک اگ دانای کل بود چرا رمان از زبان همه شخصیتا بود؟رمان درهم بود من کلا شخصیتارو قاطی میکردم ازبس زیاد بودن.قهرمان این داستان دلارام بود ولی خیلی بد جلوه داده شد
۵ ماه پیشزهرام
30باسلام.جلد اول خیلی خوب بود اما دوم اصلا ربطی ب اولی نداشت..دلارام خیلی شخصیتش بد شده بود من انتظار داشتم شاهین ب عشقش برسه ولی متاسفانه نشد..
۵ ماه پیشDokhi
30جلد دوم اصلا جالب نبود ادم اصلی جلددوم شد هیچکس انگار وجود نداشت
۶ ماه پیشنازنین
60خیلیییی رمان مزخرفی بود
۸ ماه پیشهانیه
40رمان قشنگی بود ولی جلد دوم خراب کرد ولی بازم ممنون زحمت کشیدی
۹ ماه پیشنفس
20چرت ترین رمان
۹ ماه پیشفاطمه
11سلام خسته نباشیدمن اگر بجای شما بودم قبل شاهین بره خواستگاری دلارام بفهمه اشتباه کرده چون عشق اون چیزی نیست که ما میخوایم اگر کسی شکست بخره هرچی شده باشه به عشقش میرسه توهین نشه کاش پایان تلخ داشت💔💔
۱۰ ماه پیشAram
30خوب بود ولی اگه آخرش بهتر تموم میشد بنظرم عالی تر هم میشه ولی ای کاش دلارام تو فصل دوم مهربون بود بنظرم اینجوری عالی میشد باید بگم که عالی نبود خوب بود
۱۰ ماه پیش
-
رمان عشق کیلویی چنده ؟ ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #کلکلی #هیجانی
-
خلافکار مغرور ( جلد اول ) ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #هیجانی #معمایی #جنایی
-
در مسیر آب و آتش ژانر : #پلیسی #عاشقانه #غمگین #هیجانی
-
خیانت عسلی (جلد دوم دلارام) ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #هیجانی
-
عملیات عاشقانه ژانر : #پلیسی #عاشقانه #طنز #کلکلی
حلما
00من م کامل خوندمش ولی خیلی بد بود کاش شخصیت اصلی یک یا دو نفر بودن که روایت میکردن ده نفر یک داستان رو روایت میکنن و گیجت میکنن با عرض معذرت من دوستش نداشتم