گناهکار سجاده نشین (گناهکار طرد شده)

به قلم nady48

عاشقانه طنز اجتماعی تخیلی ترسناک فانتزی

دختری تنهاوسرخورده-موجودی که پاکی ومعصومیتش با دستان آلوده ی نامادری وبرادرنامادری به یغما رفت,رهاشده در خیابانهای شهری بی دروپیکر-جدا افتاده ومطرود...ولی درست در لحظه ایی که فکرمیکرد همه ی خوبیها وپاکیها به پایان رسیده..


218
73,417 تعداد بازدید
121 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۳ ساعت و ۳ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هرچی

    00

    این آخرش چرا هول هولی جمع شد،، پریسا داشت می زایید مگه، دفترخاطرات چی شد؟ چه دلیل مسخره ای برای ادامه خاطرات چیزی نداشتی یهو گموگور شد ایلیا برداشت نیستش کرد؟یکم خلاق باش برای اون قسمتش یه فکری میک

    ۳ هفته پیش
  • فرانک

    ۳۲ ساله 00

    کاری به اغراق در مورد ایلیا و خانوادش ندارم، چرا تو دفترچه خاطرات چیزی از خاطرات مازیار و پریسا نبود؟ خیلی ناقص بود و اغراق آمیز

    ۲ ماه پیش
  • ناشناس

    00

    خدایا جیگرم آتیش گرفت مثل خودم که مورد***گرفتم بی مهری دوهزار دوسم نداشت

    ۳ ماه پیش
  • اکرم

    ۳۵ ساله 00

    رمان جالبی بود .فقط یکم برای کم سن سالها مناسب نیست هر چند با***صحبت شده اما به نظرم کمی تحریک کننده و البته اموزنده بود.من بسیار دوست داشتم .ممنون نویسنده جان هر چند باورش سخته د استان واقعی باشه

    ۴ ماه پیش
  • آوا

    00

    عالی بود

    ۴ ماه پیش
  • فرسته

    ۳۲ ساله 00

    رمان خیلی خوبی بود و بعد از دوسال من شبا رو بیدار موندم فقط ب عشق این ک این رمان رو زودتر تموم کنم من قبلاً رمان های قشنگ زیاد خوندم و خودم این رمان رو هم بهتون پیشنهاد میکنم...

    ۵ ماه پیش
  • حدیث

    ۲۲ ساله 00

    وای که چقدر من عاشق ایلیا و پریسام..برای بار دوم ابن رمان و میخونم کاش واقعا بشه به تمام پریسا های زخمی جامعه مون کمک کنیم و خودمونم باعث نشیم یه پریسا به با این حجم از زخم و درد به وجود بیاد

    ۸ ماه پیش
  • زهرام

    ۱۹ ساله 00

    بد نبود . ولی غوغا رو خیلی دوست داشتم تا پریسا. اینجور آدما مهربونم ترین آدمان.زخمی ترین آدمان. #بیشتر_تلاش_کن

    ۸ ماه پیش
  • ل

    ۵۴ ساله 00

    هنوز نخوندم ولی فکر کنم رمان جالبی باشه دوست دارم همه رمان های شما رو که با قلم زیباتون زحمت کشیدید بخونم

    ۸ ماه پیش
  • الهه

    ۳۰ ساله 00

    رمان خوبی بود،یه جاهاییش آدم فکر میکرد همچین چیزی امکان نداره و یه مرد نمیتونه همچین چیزی رو قبول کنه،اما خب ممکنه همچین آدمایی وجود داشته باشن،من خودم دختر دارم و می دونم جامعه پرشده از گرگ.

    ۹ ماه پیش
  • مارال

    00

    خیلییییی خوب بود حس خوبی از فلسفه زندگی بهم میداد با تامل و تدبر نوشته شده بود

    ۱۰ ماه پیش
  • M,h

    00

    ما نفهمیدیم اخر تو هر خانواده مذهبی بالاخره یه نخاله متظاهر پیدا شد تو داستان.

    ۱۰ ماه پیش
  • هستی

    ۲۲ ساله 00

    سلام خسته نباشید واقعا رمانی که نوشتید خیلی قشنگ بود من این رمان بیش از چند بار خوندم.بعضی جاها باهاش گریه کردم بعضی جاها خودم رو جای پریسای زجر کشیده گذاشتم وهیچ اشکالی در اون ندیدم.باز ممنون.

    ۱۰ ماه پیش
  • اشکان

    ۳۰ ساله 00

    ممنونم رمان خوب واموزنده ای بود

    ۱۱ ماه پیش
  • زهرا رحمانی

    ۳۶ ساله 10

    بنظرم رمان یجورایی ماورایی داره در مورد حاج عمو و ایلیا و طوبی خانم صحبت میکنه. واقعیت جامعه ی ما جوریه ک اصلن با قضیه ی***کنار نمیانمگه خیلی روشنفکر باشن. حالا یه دختری اینجور باشه ک دیگه هیچ

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.