امیرطاها و شیدانه از سالیان دور به یکدیگر علاقه‌مندند و رابطه‌ی خویشاوندی بر این عشق دامن می‌زند. بعد از سالها با هم ازدواج می‌کنند و علی‌رغم بهانه‌گیری‌های شیدانه، زندگی دلچسبی دارند. شیدانه دو دوست همدوره‌ی خودش دارد که با هم قرار می‌گذارند تا سالها بعد در محلی که با هم قرار گذاشته‌اند، جمع شوند تا ببیند زندگی کدامیک روی خوش بیشتری دیده است.
امیرطاها مربی استخر است و برای برآورده شدن نیازهای زندگیش و بلندپروازی‌های شیدانه، شغل دومی هم انتخاب می‌کند‌. اتفاق‌هایی می‌افتد که امیرطاها شغل خود را از دست می‌دهد و زندگی‌شان در مسیر تازه‌ای می‌افتد. شغل‌های کاذب و گرفتاری امیرطاها و شیدانه باعث می‌شود به راه جدیدی فکر کنند. راهی که کوره‌راه می‌شود و آنها را در باتلاق زندگی و احساس می‌اندازد.
سالها بعد وقتی دخترها در محل قرارشان جمع می‌شوند، دنبال آس آن بازی می‌گردند‌. نگاهشان روی کسی می‌نشیند که زندگیش را با عشق شروع کرد..‌‌.


120
34,097 تعداد بازدید
145 تعداد نظر
171 تعداد پارت

میتونی این رمان رو با دریافت سکه از طریق دیدن تبلیغ، رایگان بخونی!!
دریافت سکه
هنوز عضو رمان نشدی؟

برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.

کد عضویت داری؟

کد و وارد کن

172
زمان ارسال این پارت

۴۷ دقیقه آینده

171
۲ روز پیش

170
۵ روز پیش

169
۷ روز پیش

2
۳۸۸ روز پیش

1
۳۸۸ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    در پارت 16900

    میگن تا وقتی آدم زنده ست هیچ***سراغ آدم رو نمی گیره وقتی مرد صد تا پدر و مادر پیدا می کنه ،دروغ نیست ،بیچاره خانواده طاها ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۷ روز پیش
  • مریم گلی

    در پارت 16600

    واقعا ظاهر آدمها نشونه دهنده خود واقعی آدم نیست ،انشاالله مشکلشون هر چه زودتر حل بشه ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۲ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 16400

    چقدر خوشحالم که کارها داره خوب پیش میره ،انشاالله پارت بعدی آزادی طاها باشه ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۳ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 16300

    انشاالله مشکل طاها و شیدانه هم حل بشه وبچه کاکل زری هم خدا بهشون بده ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۳ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 16200

    خدا کنه زودتر از این مخمصه نجات پیدا کنه ،واقعا حق طاها نیست ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۳ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 16100

    وای چقدر حرفهاشون در عین تلخ بودن ،شیرین بود از این جهت که چقدر همدیگه رو دوست دارن ،این مهارت نویسنده رو توی نگارش رمان میرسونه ،ممنونم نویسنده جان ،قلمت پایدار 🙏🌹♥️

    ۴ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 16000

    چه روزهای تلخی رو سپری میکنن همشون ،امیدوارم هر چه زودتر طاها آزاد بشه ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۴ هفته پیش
  • فخری

    در پارت 16000

    عالی ممنون از زحمتی که میکشید 🙏🏻🙏🏻🌹🌹

    ۴ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 15800

    تموم این داد و فریاد ها دیگه تاثیری نداره وقتی بچه سقط شد ،بیچاره طاها ،بیچاره شیدانه ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۱ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 15600

    الهی بمیرم حتما داروی اشتباهی بهش زدن ،ای وای اگه بچه سقط بشه ،ای خدا ،طاها بیچاره داره حبس میکشه ،شیدانه بنده خدا درد،چقدر این پارت ها غم انگیزن ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۱ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 15500

    چقدر غم انگیزه این پارت ها ،آدم نمیدونه دلش برای کی بسوزه ،ناکامی دانیال ،به حبس افتادن طاها یا شیدانه بنده خدا ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۱ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 15400

    آخی دانیال از دنیا رفت ؟چقدر ناراحت شدم ،بیچاره طاها ،چقدر دلم برای شیدانه سوخت ،خدا کنه بلایی سر خودش و بچش نیاد ،طاها دیگه طاقت نمیاره ،ممنونم نویسنده جان 🌹♥️

    ۱ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 15300

    این اعتیاد چه کارها که با آدم نمیکنه ،حتی از انسانیت هم شخص معتاد فاصله میگیره ،امیدوارم نتیجه عمل موفقیت آمیز بوده باشه ،حیفه تاوان کار پدر رو پسر پس بده ،ممنونم نویسنده جان مثل همیشه عالی♥️🌹

    ۲ ماه پیش
  • نازنین

    در پارت 100

    خیلی خوبه

    ۲ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 14900

    عجب حکایتی شد قضیه دانیال ،بچه بیچاره داره با مرگ دست و پنجه نرم میکنه اونوقت باباش به راحتی میگه اگه دانیال بمیره ،بلا سرتون میآرم ،واقعا چه دنیایی شده ،ممنونم نویسنده جان

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.