جرج ارول (که نام اصلی او Eric Arthur Blair است) در 1903 در هندوستان زاده شد و در 1950 به مرض سل درگذشت. پدرش کارمند جزء امپراطوری انگلیس در هند بود و مادرش تبار فرانسوی داشت. وی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی شغل پدر را اختیار کرد و به خدمت پلیس برمه – کشوری که در آن زمان جزو مستعمرات بریتانیا بود – در آمد. با اینکه در مدت اشغال به کار دولتی در دستگاه حکومت کارمندی برجسته بشمار می آمد، اما به تدریج مشاهده اختلاف طبقاتی و استشمار مردم بومی و رفتار تبعیض آمیز و غیرانسانی مأموران استعمار چنان نفرت وی را برانگیخت که از شرکت خود در اعمال جور و ستم به مردم بومی مستعمرات شرمگین گردید و در سال 1928 شغل دولتی را یکباره به کنار گذاشت و به کفاره خدماتی که به سهم خود در راه استعمارگری امپراطوری انگلیس بعمل آورده بود زندگی بین طبقات محروم جامعه را اختیار کرد تا مستقیماً در رنج و مشقت این طبقه شریک شود. با این نیت مدتی در پاریس به ظرفشویی در هتلها و رستورانها پرداخت و بعد به خیل خانه بدوشان انگلیس پیوست و مدت زمانی را در نوانخانه ها و اجتماع بینوایان و آوارگان کشور خود سپری کرد. در این کتاب که اولین

صدایی که زیاد هم دور نبود به گوشش رسید.دختر سرش را به تنه ی درخت چسباند.اگر جنبشی نمیکرد کسی او را نمیافت.برگهای سبز و گسترده او را مانند کاسه ای در بر گرفته بودند.صدا آمد:نامو ای دخترک تنبل! …با تو هستم …نوبت کوبیدن ذرت ها به تو رسیده است...

رمان حاضر ترجمه دیگری است از رمان پیمان اثر دانیل استیل ، نویسنده معاصر آمریکایی . استیل این رمان را بر پایه فیلمنامه‌ای به همین نام به قلم کاری مایکل وایت نوشته است . در این داستان ماجرای دختر و پسری را به تصویر کشیده که در جامعه‌ای پلید با همه دشواری‌ها و هر بلایی پذیرا می‌شوند تا پیوند مقدس ازدواج را برقرار کنند و به دور از ناپاکی‌ها روزگار بگذرانند . رمز توفیق دانیل استیل و این اثر در عرضه و ارائه عشق پاک و مهر بی شائبه نهفته است ...

لیلا لاسل سوپر استار مشهور سینما در آپارتمان شخصی اش از تراس به پائین سقوط می کند و میمیرد ، درحالیکه خواهر کوچکش الیزابت به همراه تد نامزد میلیاردر او در کنار هم مراسمش را برگزار میکنند و بهم دلداری میدهند. ناگهان شاهدی از راه میرسد که شهادت میدهد شب مرگ لیلا او با تد در بالکن آپارتمانش درگیر شده و تد او را به پائین پرت کرده.. ورق برمیگردد و الیزلبت در دادگاه شهادت میدهد که قبل از مرگ لیلا در تماس تلفنی که با او داشته صدای درگیری او و تد را شنیده چون او قصد جدائی از تد را داشته . تد متهم اصلی میشود از طرفی دیگر الیزابت که هنوز مطمئن نیست کار تد باشد سعی دارد قاتل واقعی خواهرش را پیدا کند و بدور از تجملات و دوروئی های آدمهای مشهور اطرافش حلقه های این معما را بهم وصل کند. درعین حال جان خودش نیز در خطر است.. آیا الیزابت موفق به حل این معما میشود؟! …

آن روز صبح الطلوع واندا گردش سواری خود را در باغ بزرگ انجام داده و پس از به طویله بردن اسب و برداشتن زین از پشت ان در راه برگشت به خانه بود.با قدمهای کشیده از روی چمن که هنوز قطره های شبنم روی ان زیر افتاب می درخشیدند می گذشت و در ضمن در مغر خود مشغول طرح برنامه ای بود که ان روز بایستی انجام میداد با یاس و ناامیدی به خود میگفت...

عروسی پسر بزرگترین تاجر ابریشم... " خبری در روزنامه های مهم سراسر انگلیس. یان بلیک ول پسر خشن و خوش تیپ ادوارد با یک ازدواج سوری با سکرتر شرکت پدرش "واریا مینفیلد" برای عقد بزرگترین قرارداد شرکتش که از میان برداشتن رقبای دیرینه ی خود میباشد ، همراه واریا عازم فرانسه می شود. واریا در ازای گرفتن مبلغی حاضر به ایفای نقش همسر یان میشود و بعد از کلی تغییر در تیپ و قیافه درحالیکه تبدیل به پرنسس زیبایی شده تمام توجهات محفل اشرافی شهر لیون را متوجه خود میکند درحالیکه یان بسیار خونسرد و گاهی خشن با او برخورد می کند و عملاً او را نادیده میگیرد تا اینکه پییر دون ژوان معروف فرانسوی سر راه واریا قرار می گیرد و سعی در جلب توجه واریا دارد و از طرف دیگر مدل مشهور انگلیسی لارین که بسیار زیبا و خطرناک میباشد و دوست صمیمی یان است سعی در از میدان بدر کردن واریا دارد ، تا اینکه...

داستان درباره ی معلّمی به اسم جان کیتینگ هستش که در اولین جلسه تدریس نشان می ده که روشی نو ومتفاوت با شیوه قدیمی مدرسه شبانه روزی بولتون ، داره. بچه های کلاس با تحقیق دربارهٔ آقای کیتینگ می‌فهمند او در جوانی در همین کالج محفلی را اداره می‌کرده به نام محفل شاعران مرده ,هفت نفر از شاگردانش تصمیم می‌گیرند این محفل را دوباره به را بیندازند. اما با اتفاقاتی که در اینده رخ می دهد اعضای انجمن ، مجبور به امضای حکمی می شوند که ….

بر باد رفته داستان زندگی عاشقانه و پر فراز و نشیب یک دختر زیبای جنوبی به نام اسکارلت را روایت می کند که در شرایط نابسامان جامعه و جنگ های داخلی توانست روی پای خود بایستد و کسب و کار خودش را راه بیندازد. او در زندگی خصوصی اش سه بار ازدواج می کند، با چالش های عاشقانه متعدد روبرو می شود و روابط نا موفقی را تجربه می کند در حالی که تا پایان کتاب بار یک عشق شکست خورده روی قلبش سنگینی می کند.

عشق ، غرور ، زندگی... بیا تا در کنار زندگی طعم عشق را با چاشنی غرور بچشیم... بیا زندگی کردن را یاد بگیریم، نه ادامه دادن را... بیا دنیایمان را به یک عادت معمولی تبدیل نکنیم... عادتی که بعضی با غرور و بعضی با عشق آن را سپری میکنند... بیا تا لج و لجبازی ما، فقط به سبک من وتو باشد... خلاصه:داستان من قصه دختریه که زندگی کردن رو می خواد... این دختر بی قصد میخنده ، بی قصد حرف میزنه و از همه مهمتر بی قصد زندگی میکنه... رائیکا یاد گرفته که به جای غرور چاشنی شیطنت رو پیشه کارش کنه و با اذیت کردن هاش موجب خنده بشه... درسته که خیلی دلش نازکه وزود میشکنه، اما با خندیدن از خودش یک آدم بی تفاوت رو ساخته...

ایزبلا سوان بخاطر ازدواج مجدّد مادرش به نزد پدرش میرود تا با او زندگی کند. بلا از فنیکس شهری که پدرش در آن زندگی میکند متنفر است .این شهر همیشه بارانی است و از آفتاب خبری نیست .در آنجا بلا با کسانی آشنا میشود که زیباتر از حد معمولی هستند و این اشخاص آدمهای معمولی نیستند بلا عاشق ادوارد میشود که بینهایت زیباست ادوارد به او هشدار میدهد که او یک آنسان معمولی نیست ولی بلا گوش نمیکند .ادوارد نیز عاشق بلا است . ولی ادوارد خون آشام است و در حالی که عاشق بلاست از مزه خون او نیز لذت میبرد ولی بلا حتا با دانستن این موضوع نیز از ادوارد دست نمیکشد و ادوارد نیز با عشق زیاد خود به بلا حاضر نیست که او را تبدیل به خون آشام کند …….



زندگی را نمی بازم لحظاتی پیش

مهوا به‌خاطر حل مشکلی که هیچکس از آن خبر ندارد، ناخواسته وارد یک بازی می‌شود که هرچه می‌گذرد بر نقش‌های کذایی‌اش در این بازی اضافه می‌شود. او می‌خواهد تا آن‌جا ادامه دهد که بانی این اتفاقات را پیدا کند و انتقام بگیرد اما...

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.