رمان شکار او
- به قلم حدیث افشارمهر
- 157 پارت
- تمام شده
- 647.3K 👁
- 4.3K ❤️
- 5.3K 💬
الیسا نامه های مشکوکی پیدا میکنه. نامه هایی که با رد خون اسمش بارها و بارها روی کاغذ نقش و نگار شده. دائم احساس میکنه که در حال تعقیبه این که یه نفر همیشه حواسش به اونه و حتی صداش رو می شنوه. از اینکه نزدیک پنجره بشه میترسه چون هر وقت بیرون رو نگاه میکنه توی اون تاریکی شب شخصی رو میبینه که همیشه نگاهش به خونشه! و حواس اون تا ابد پی الیسا میگرده. نه اسم داره و نه هویت اما تمام اطلاعات الیسا رو داره. بهش پیامک میده حسابش رو پر و خالی میکنه و حتی میدونه قدم به قدم الیسا به کجا ختم میشه! اون شکارچی کیه که فقط شب ها پیداش میشه همه رو زیر داره و بازی خطرناکی رو با پنج نفر شروع کرده. بازی که از جنس خون و انتقامه. بازی که در نهایت به یه ضیافت ختم میشه ضیافتی که فقط یک نفر از اون جون سالم بدر میبره. شکارچی بعد از پنج ماه از راه رسیده، و قراره یکی یکی خون همه رو بمکه. اون کیه؟ و چرا همه چیز به اون شکارچی تاریکی می رسه؟
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.

حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
قربونننن تو
۶ روز پیشفیوزپفیوز
0من امده ام وای وای من آمده امممم....کراش ومپایر من ،دوباره برگشتمممممم
۱ هفته پیشرمانخون
0هنوز که هنوزه بهترین رمانیکه که توی عمرم خوندم رو دست نداره بی شک میگم!
۳ هفته پیشM..
در پارت 830سلام حدیث جان رمانت خیلی قشنگ و هیجانی ولی یه ایراد کوچولو از نظر من داشت مثلا زخمی شدن الیسااحساس میکنم یه خورده سرسری رد شد و دوست داشتم یه خورده آرن نگران الیسا بشه ولس در کل رمانت زیباست قلمت مانا
۴ هفته پیشدیا نظری
در پارت 1571سلام تمام شد رمانی عالیه بود وصف نشدنی دست نانازت درد نکنه خانم حدیث 💞 پر از درس و عبرت در برابر کار های که خیلی ساده به نظر میرسد ولی خودش می تواند شروع کار های که ما خبر نداریم باشه و هزاران تا نکته ی دیگه ی که توی رمان گفته شد مانند عشقی که واقعی بود نه مثل عشق های امروزه «جهانی سپاس»
۱ ماه پیش
حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
عزیزدلمم مرسی از نظر قشنگت مهربونم
۱ ماه پیشثریا
در پارت 1062هنوزم میام این پارتا رو میخونم و برام جذابیت داره خیلی خوبه 🥺💗
۲ ماه پیشفرزانه
در پارت 1570عالی بود واقعا
۲ ماه پیشزیزی
در پارت 810آلیسا به شدت آدم حال بهم زنیه امیدوارم تاوان این گناهاش رو بده و بد هم پس بده حتی بیشتر
۲ ماه پیشفرزانه
0خیلی عالی و جذاب .
۳ ماه پیشدیانا
در پارت 1573حدیث جان خسته نباشی،واقعا رمان قشنگی بود که تو این مدت خوندم و واقعا شیفته ی رمان زیباتون شدم،واقعا حتما بقیه رماناتون هم میخونم💖💖
۳ ماه پیش
حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
عزیزدلممم خوشحال شدم از نظرت و اینکه افتخار میکنم از حضورتون ❤️
۳ ماه پیشMaedeh
در پارت 11اصولا رمان ها رو با پارت های اول قضاوت نمیکنم بریم ببینم چی میشه نظرم و حتما میگم
۳ ماه پیشAsاژوان
در پارت 911سلام به حدیث عزیزم من اولین رمانیه که ازت میخونمو باید بگم خوبی داری وجذب رمانت شدم ولی مشکلات ریزی داره مثلا نوشته دامن پام بود باذوق از بچه ها رفتم پایین ولی بدش گفت باتاپ شلوارک نمیشه رقصید لطفا یکم بیشتربه جزئیات دقت کن درکل رمان خوبی بود خسته نباشید
۴ ماه پیش
حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
اره عشقم این سوتیا زیاد اتفاق میوفته برای نویسنده ها موقع ویرایش همشون گرفته میشن مرسی از نقد خوبت
۴ ماه پیششیوا
2عالی بود عزیزم
۴ ماه پیشروژان
در پارت 12عالی بود بهترین رمان که تاحالا خوندم من که خیلی خوشم اومد
۴ ماه پیش
حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
عزیزدلمم
۴ ماه پیشسمیه
در پارت 80خوبه بدنیس
۴ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده Hadisafsharmehr@ -
آیدی تلگرامی نویسنده hadisafsharmehrr@ -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
مربی
0عالیی بود حدیث جان لذت بردم 👌👏🥰♥️