پارت یکم

زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش

فصل اول بازی نامه ها

نفس زنان و با دو به راهروی تاریکی رسیدم که منتهی به سالن مخوفی می شد. ضربان قلبم با شدت زیادی می کوبید و نفسم بالا نمی آمد. به اطراف نگاه کردم اما صدای قدم های بلندش رعشه به تنم می انداخت. نگاهم به گوشه ی سالن افتاد و چشمم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید