
رمان بلاک کد
- به قلم حدیث افشارمهر
- 58 پارت
- تمام شده
- 62.4K 👁
- 249 ❤️
- 173 💬
خیلی خوشبخت بودم، با مردی ازدواج کردم که دل و دینم رو برده بود. زمان دانشجویی باهاش اشنا شدم، از بین تمام دخترایی که میخواستنش سهم من شد! سفرهای لاکچری، خوشگذرونی های خفن، و ازدواجی مجلل. این تمام چیزی بود که میخواستم، خوشبختی در اقبال من بود! اما همه چیز زمانی بهم ریخت که روح و روانم از هم پاشید. من ارواح رو میبینم!روح دخترهای خونه ی قدیمی و خانوادگی شوهرم. چرا هیچکس حرفم رو باور نمیکنه؟ من دیونه نشدم، ولی چرا فقط من ارواح رو میبینم؟
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
😍❤️🔥ماچ
۲ ماه پیشمونا
در پارت 5500چه هیجانی شدههه
۲ ماه پیشمونا
در پارت 3100رمان خیلی متفاوتیه
۲ ماه پیشمونا
در پارت 1800خدایییی خفن به معنای واقعی
۲ ماه پیشمونا
در پارت 800عالیه😍خیلی خفنه
۲ ماه پیشAsal
00میشه لطفا رایگانش کنید؟؟؟اینطوری نمیفهم رمان قلمرو رز از چه قراره؟؟🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۱۱ ماه پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
اگه یک روزی سوپری و پوشاک ها به من جنس مفتی دادن منم همهی رمانام رو رایگان میکنم...بلاخره شغلمه
۱۱ ماه پیشAsal
00حداقل بعضیاشون تخفیف میدن!😐
۱۱ ماه پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
تخفیفات قبلا اعمال شدن
۱۱ ماه پیشزهرا
00چه پاسخ غیر معقول و زشتی. من خودم نویسندم هیچ وقت سعی نکردم با مخاطبی که وقتش و برا قلمم میذاره اینطوری صریحانه صحبت کنم!
۴ ماه پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
من آدمی نیستم که خودم رو به دیگزان ثابت کنم اما حقیقتا حرفتون ۱۸۰ درجه با چیزی که گفتم فرق داشت. یه نویسنده وظیفشه همیشه رایگان بنویسه؟ شما که نویسنده اید باید بدونین حق و حقوق یه نویسنده چطوره، در ضمن من همیشه جواب مخاطب رو با صممیت دادم و حتی این شخص رو هم رایگان عضو کردم ولی اینکه از زحمتم و حقم
۴ ماه پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
و حتی این شخص رو هم رایگان عضو کردم ولی اینکه از زحمتم و حقم دفاع میکنم بد حساب میشه؟ جالبه
۴ ماه پیش...
00عزیز، بد محسوب نمیشه ولی از قدیم هم گفتن بتمرگ و بشین و بفرمایید یه معنی می دن ولی بار معنایی خب... یه نویسنته که فرق کلمات رو بیشتر باید درک کنه.
۳ ماه پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
من از کلمه ی بدی هم استفاده نکردم گفتم کی کارش رو رایگان میذاره؟ تعجب میکنم بقیه از اون ساید ناراحت میشن اما از ساید من نه😂
۳ ماه پیشمایا
00اول فکر میکردم ترسناکه ولی بعد همه چیز آشکار شد و فهمیدم که بعضی چیزها از نظر ما شاید ترسناک باشن اما در اصل فقط یک دروغه محضه
۵ ماه پیشفاطمه
00یک رمان رواشناختی و معمایی فوق العاده که ادم رو غرق در فکر میکنه و معرکست
۵ ماه پیشنازنین
00خواهرم عاشق رمان هات هست هر روز براش رماناتو میخونم
۵ ماه پیشآیسودا
00عالی عاشقشم حدیث جون🥰🥰🥰
۵ ماه پیشAsal
00ببخشید پس اون رمانی که قرار بود ادامه این رمان توش نوشته بشه چیشد؟
۷ ماه پیشSara
در پارت 5800سلام وقت وقتتون بخیر ممنونم از رمان خوبتون اما کاش مشخص میشد که وجود رستگار راست بود یانه ؟! باتوجه به این که مایا هیچ وقت بیمار نبود باید مشخص باشه حقیقی یا کذب بودن وجود رستگار!
۱ سال پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
شوک الکتریکی و بلاهایی که سر مایا اومد باعث توهمش شده این رو هم مایا هم دیار متوجه شدن همچنین یه رمان قراره نوشته بشه که کلا راجب رستگاره یعنیوجود داشته!
۱ سال پیشSara
در پارت 5800خب شما درست میگید که شوک الکتریکی باعث توهم مایا میتونه شده باشه و اون از این بابت رستار رو میدیده ، اما نکته ای که هست اینه که مایا هیچ وقت دوربین نداشت که بتونه عکس بگیره و بده به دیار به عنوان مدرک
۱ سال پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
افرین نکته رو خوب گرفتی خب گفتم دیگه یه رمان راجب رستار درحال نوشته شدنه
۱ سال پیشAsal
در پارت 5810اسمش چیه؟؟
۱۱ ماه پیشAsal
در پارت 5800متفاوت ترین رمانی بود که تا حالا خوندم!واقعا زمینه تخیلیت بزرگه!! فقد ی چیزی،وقتی که خونه رو اتیش زدن شیلا توی خونه نبود؟
۱۱ ماه پیشببتتت
در پارت 100عالی
۱۱ ماه پیشDonya
در پارت 110کامل خوندمش خیلی قشنگه و متفاوت ترین رمان از نویسندس🦋🤍 شخصیت مایا رو دوست داشتم و دیار متفاوت ترین مردی بود که دیدم
۱۱ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده Hadisafsharmehr@
-
آیدی تلگرامی نویسنده hadisafsharmehrr@
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
مونا
در پارت 5800واقعاااا عالی بود😍از رمان های این سبکی که خوندم خیلی قشنگ تر بود لذت بردم