در جهانی که گذشته هیچ‌گاه به‌راستی دفن نمی‌شود، بهراد پس از کناره‌گیری از زندگی ماورایی، تلاش می‌کند در کنار دوست قدیمی‌اش، سورن، مسیر تازه‌ای را در دنیای وکالت آغاز کند. اما آرامش ظاهری او یک مراجع قدیمی در هم می‌شکند؛ اتفاقی که ردپای آن تا اعماق آینه‌ها و سایه‌هایی آشنا کشیده می‌شود. رابطه‌ی پیچیده‌ی او با گذشته، طلسمی ناخواسته، و حضوری که نباید وجود داشته باشد، همه‌چیز را دگرگون می‌کنند. ریونیز داستان سقوط آرام در ورطه‌ای تاریک است؛ جایی میان قانون و هرج‌ومرج، میان حقیقت و توهّم.

در دلِ یک آپارتمان دانشجویی، دختری به طرز هولناکی به قتل می‌رسد. دو دوست صمیمی‌اش، در تصمیم شتاب‌زده، جسد را پنهان می‌کنند تا از حقیقت بگریزند.اما آنچه پنهان می‌کنند، تنها یک جنازه نیست؛ کابوسی‌ست که آرام‌آرام جانشان را می‌بلعد. با بازگشت مردی از گذشته، زخم‌های قدیمی سرباز می‌کنند و رازها یکی‌یکی رخ می‌نمایند. اکنون، باید با ترسی روبه‌رو شوند که نه‌تنها در تاریکی، که درون خودشان خانه کرده است.

در سکوت وهم‌آلود شب، رازی تاریک در دیوارهای یک خوابگاه قدیمی نهفته است. زمزمه‌های مرموز، سکوت را می‌شکنند و همه را به عمق چاهی پر از ترس و هراس می‌کشانند. با هر ناله‌ی شبانه، چیزی شوم‌ و تاریک از گذشته بیدار می‌شود و ساکنان خوابگاه را در گردابی از وحشت فرو می‌برد...

خانه‌ی قدیمی سنگستان با دیوارهای تیره‌اش تنهاست. اما نه تنها نیست. هر شب، صداهایی از دل سنگ‌ها می‌آیند؛ صدای قدم‌هایی که با ریتم ضربان قلب تو هماهنگ می‌شوند! آن پایین، زیر تهِ تاریکی، چیزی منتظر است. و امشب...در باز است!

پس از افتضاحی که در آزتلان به بار آمد هایدرا ناپدید شد و در نهایت پادشاهی دگرگون گشت. هایدرا اکنون هدف دیگری دارد، حقایقی مشخص شده است و سوالاتی پیش آمده‌اند پس وقت آن است که برود و حال پاسخ ها را بیابد. به دنبال جست و جو عشق را پیدا می‌کند اما او زخم خورده‌ی عشق است پس آیا به راحتی عاشق می‌شود؟

داستان دختری که وسط یک کابوس اسیر می‌شود. کابوسی که تکراروار در حال وقوع است. پسری که دل از او ربوده و هویتش مشخص نیست... . کابوس نقطه‌ی پایان ندارد و سوالِ هر شب راه رسیدن به جواب معما را نشان می‌دهد... .

میلاد بعد از سه سال که فکر میکرد همه ی تجربه های وحشتناکشو پشت سر گذاشته دوباره درگیر اتفاقاتی میشه که مجبور به تجربه ی دوباره ست... مجبور به اینکه دوباره با موجوداتی روبه‌رو بشه که هیچ رحمی از خودشون نشون نمیدن

ماجرا در مورد پسری به اسم امیر که با دوست هاش میرن به عروسیه پسر عموی یکی از دوستانش که تو روستا زندگی میکنند...و اونجا درباره یک روستایی میشنوند که بنظر متروکه میاد و شایعه شده که تو اون روستا اتفاقات عجیبی برای مردم اونجا اتفاق افتاده و اونجا موجودات ماورالطبیعه ای زندگی میکنند و امیر و دوستانش کنجکاو میشوند تا برن به اون روستا وببینند که آیا این شایعه ها واقعیت دارند یا نه.

ماجرا در مورد پسری به اسم امیر که با دوست هاش میرن به عروسیه پسر عموی یکی از دوستانش که تو روستا زندگی میکنند...و اونجا درباره یک روستایی میشنوند که بنظر متروکه میاد و شایعه شده که تو اون روستا اتفاقات عجیبی برای مردم اونجا اتفاق افتاده و اونجا موجودات ماورالطبیعه ای زندگی میکنند و امیر و دوستانش کنجکاو میشوند تا برن به اون روستا وببینند که آیا این شایعه ها واقعیت دارند یا نه.

گاهی تاریکی فقط ترس نیست! گاهی جستجو است،گاهی حل معما، گاهی پیدا کردن گمشده... .



راز گل بهارنارنج لحظاتی پیش

«راز گل بهارنارنج» پرده از راز آدمهایی برمیدارد که هر کدام عاشقی را به گونه‌ای متفاوت مشق کرده‌اند. نگار دختریست که برای رسیدن به رویاهایش از عشق می‌گذرد و مژده نوجوانیست که برای رسیدن به آرزوهایش پر از شور عشق و زندگیست. یکی درد ناکامی را به جان میخرد تا حسرتهایش را درمان کند و دیگری از عشق طنابی قطور می‌بافد تا به رویاهایش جان ببخشد. و این میان روزگار هم برای به چالش کشیدن آدمها ی این قصه سنگ تمام گذاشته و هر روز برگ تازه ای برایشان رو میکند. اما برای دانستن این راز باید قصه‌اش را بخوانی و با آدمهایش همگام شوی، شاید تو هم در این راز سهیم باشی.

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.