میانبر به تباهی

به قلم ستاره لطفی

«آن‌سوے ترس و وهم، زنے با عشق ایستاده بود!» شهری که متعلق به «دنج‌ترین جای عاشقان» بود، حال در سیاهی محض غوطه‌ور است و بی‌گناهان را در خود می‌بلعد. آنیا، یکی از این افراد بی‌گناه است که به دام این تعویذ چندین‌ساله می‌افتد و پای خانواده‌اش هم به این ماجرای شوم باز می‌شود. در این شهرک خالی از سکنه، بوی خون خشک شده به مشام می‌رسد و دلیل اصلی این ماجرا، در دل شخص مجهول داستان خاک می‌خورد.

سایه ی من (جلد دوم)

به قلم زهرا باقری

میلاد بعد از کمک گرفتن از معصومی به خیال تموم شدن اتفاقات ترسناک زندگیش، از دختر مورد علاقه اش خواستگاری و سعی می‌کنه به زندگی عادی برگرده، اما خیلی زود می‌فهمه چند ماهی که بدون دردسر گذرونده آرامش قبل از طوفانه و قراره اتفاقات بدتر و ناگوارتری توی زندگیش بیوفته...

سایه ی من

به قلم زهرا باقری

داستان از جایی شروع میشه که مینا به بهانه ی تدریس، ناچار به اجاره ی خونه ای تو یک روستای تقریباً دورافتاده میشه! به محض ورود، توی خونه فعالیت های ماورایی شکل میگیره که باعث ترس و وحشتش میشه... در این بین، اون به خاطر تصمیمش برای استقلال و شجاعت بیشتر به جای ترک خونه، تصمیم به تماس با صاحب خونه میگیره تا با کمک اونا بتونه مشکل و حل، و به زندگیش توی روستا ادامه بده...

خاطرات یک خون آشام جلد دوم (کشمکش)

داستان دختری به نام النا گیلبرت که عاشق پسری به نام استفان شده است . این پسر که در گذشته های خیلی دور عاشق دختری به نام کاترین بوده که هنوز هم خاطره ی این دختر در ذهنش هست . این دختر به خاطر مریضی اش مجبور شده خون آشام بشه تا نمیره و استفان هم به خاطر کاترین خون آشام میشه .استفان یک برادر به اسم دیمن داره و ... الناکه با جاذبه ی بسیاری به سمت استفن کشیده می شود به مرور پی به راز هولناک او می برد که نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی اطرافیانش را نیز به شدت تحت شعاع قرار می دهد.داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن بهم بوجود می آید و به مرور کلا از کنترل آن ها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگیشان می کشاند.

خاطرات یک خون آشام جلد اول (بیداری)

داستان دختری به نام النا گیلبرت که عاشق پسری به نام استفان شده است . این پسر که در گذشته های خیلی دور عاشق دختری به نام کاترین بوده که هنوز هم خاطره ی این دختر در ذهنش هست . این دختر به خاطر مریضی اش مجبور شده خون آشام بشه تا نمیره و استفان هم به خاطر کاترین خون آشام میشه .استفان یک برادر به اسم دیمن داره و ... الناکه با جاذبه ی بسیاری به سمت استفن کشیده می شود به مرور پی به راز هولناک او می برد که نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی اطرافیانش را نیز به شدت تحت شعاع قرار می دهد.داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن بهم بوجود می آید و به مرور کلا از کنترل آن ها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگیشان می کشاند

سیگنال مرگ

من ماندلا کروز هستم! دختری که دیوانه شناخته شده است! مردم شهر با انگشت مرا نشان می دهند! می گویند صداهایی که می شنوم همه از سر توهم است، حتی در چشمانم زل می زنند و می گویند تو احمقی بیش نیستی! اما من دیوانه نشده ام... من تکه تکه شدن خانواده ام را به چشم دیدم و فقط در سکوت تماشا کردم، دیدم که چگونه تنها دوستانم را در مقابل دیدگانم به آتش می کشند... بوی گزنده و فلزی خون را از گوشه و کنار خانه ام احساس می کردم، جام های خون تنها نوشیدنی بود که می توانستند با آن از من پذیرایی کنند.... در نهایت کنجکاوی و جست و جو با شخصیتی سر کش و خودخواه، من! ماندلا کروز به دنبال قاتلین خانواده ام و باعث و بانی دیوانگی خودم می گردم...

یغماگر

صدای داد و وحشت، آینده‌ی تیره و تاریک، چون برزخی گرفتارم کرد؛ تهدید صلاحش، خنجر به دل نازکم! ادعای عطشِ دلیرت می‌کردم و حال جزء هراس از اسمش سرم بر باد و آینده‌ام سیاه! حق را دانشور بودند، اما احمق بودند، احمق بودند و انسانیت را از یاد بردند و جانِ جانانم بر باد و روح و روانم آغشته از هراس و غم!

ارواح نفرین شده

یه سری آدم‌ها هستند که با چیزهای خیلی عجیب و عجیب‌تر روبه‌رو می‌شن که باورش برای آدم‌هایی که تاحالا ندیدند و نشنیدند عجیب و ترس‌‌آوره؛ بعضی از اون‌ها بهشون عادت کرده‌اند و دارن باهاش کنار میان.

جنگل نفرین شده

درمورد دختری به نام آیلا که با دوستانش مهسا و رها در رشته باستان‌شناسی در دانشگاه تحصیل می‌کنن و درمورد جنگل نفرین شده در دانشگاه چیزهایی می‌شنون و کنجکاو می‌شوند تا به اون‌جا برن و… .

نفرین طلسم شیطانی

به قلم RAJABI_F77

روزی از روز ها،دختر به بدجنسی شیطان،انگشتر طلسم شده شیطان رو که خودش و برادر دوقلوش برای فوضولی کردن توی دنیای ماورایی درست کرده بودن رو نفرین می کنه تا بعد از مرگش،اون انگشتر تا زمانی که همزادش بدنیا نیومده پنهان بمونه زمانی میرسه که آدینای قصه ما که از قضا همزاد همون بد سرشت بوده،اون انگشتر رو پیدا می کنه ولی خبر نداره که چه اتفاقات ترسناک و غیر قابل باور و تصوری در پیشش هست .با پیدا کردن انگشتر نفرین شده،سرنوشت این دختر به کل دگرگون میشه ..

موجوداتی به نام از ما بهترون

به قلم نگار 1373

یه رمان ترسناک با حال، با یه شخصیت کله خراب و نترس. اردلان یه استاد و نویسنده‌ی موفقه که دو تا ازدواج نا‌موفق داشته. فریماه، دختر همسر اولشه و اردلان جونش براش در میره! آخر هفته‌ها فریماه پیش پدرشه و بقیه‌ی روزای هفته رو پیش مادرش. زندگی اردلان به صورت معمول نه هیجان‌آوره، نه کسل کننده، ولی اون خودش دنبال هیجان می‌گرده. واسه نوشتن کتاباش به جاهای عجیبی سر می‌زنه و دنبال خونه‌هایی هست که جنا اونجا لونه کردن. این وسط پستش به یه خونه می‌خوره که با بقیه‌ی خونه‌هایی که دیده کاملا فرق داره و سر این موضوع خیلی بلا و دردسرای ترسناک به سرش میاد که حتی آدمی به نترسی اردلان، به لرزه میفته...

دقایقی تا نیمه شب

به قلم fatima.n

امیر پسری هیجده ساله‌ست و شخصیت گوشه‌گیر و منزوی‌ایه... تنها دوستاش دختر دایی و پسر خاله‌ش هستن. تا این که اتفاقای عجیب و غیر معمول تو محیط اطرافش شروع به رخ دادن می‌کنن.. بعد یه مدت امیر متوجه میشه که این اتفاقا مربوط به دنیایی جدا از دنیای معمولی هستش... دنیایی پشت آینه... دنیایی پر از شرارت... دنیایی که در اون نمیشه به هیچ کس اعتماد کرد... و امیر به دلایلی به پشت آینه میره تا دنبال یه قاتل روانی بگرده. امیر طی جستجو برای پیدا کردن قاتل از یه سری حقایق با خبر میشه... که نباید میشد! امیر متوجه میشه قبلا به نحوی با این دنیای عجیب ارتباط داشته.

جن زده

به قلم الیخاس

داستان از ده سال پیش شروع میشه… اتفاق نامعلومی که ده سال پیش افتاده زندگی امیر رو عوض می‌کنه… امیر احساسات عجیبی داره… کابوس‌های غیرعادی و حالت‌های غیرعادی… حس می‌کنه چیزی داخل بدنش وجود داره که به ده سال پیش مربوط میشه… اما چیزی از ده سال پیش به یاد نمیاره در پی این اتفاقات نامزدش به طرز فجیعی کشته میشه

جن گیر

به قلم mehrantakk

آقای محمدی به همراه همسرش تمام عمرشان را وقف جن گیری و کمک به انسان های بی گـ ـناه کردند. بیست سال می گذرد و اقای محمدی پس از اسیب هایی که می بیند از همه چی خسته می‌شود و دوست دارد برای یک مدت طولانی جن گیری را کنار و مشغول استراحت کردن بشود. اما استراحت کردن شاید برای او بی معنی باشد و این‌بار به خاطر همسرش مجبور می‌شود به سمت ماورای طبیعت برود و با آن دنیا درگیر بشود. خانوم محمدی حتی نمی‌داند خواهرش برای چی از دنیا رفت برای این‌که متوجه بشود تنها یک راه باقی مانده... *احضار کردن روحش* اما حقایق خوشایندی اشکار نمی‌شود و هردو ی آن ها قدم به قدم با پاهای خودشان به سمت نابودی کشانده می شوند.

الهاگان جهنم (جلد دوم آترپات)

به قلم آسام

آب و آتش نسبتی دارند دیرینه آتشی که آب میپاشند بر آن میکند فریاد ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند آبهای شومی و تاریکی و بیداد خاست فریادی ، و درد آلود فریادی من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود من نخواهم برد ، این از یاد که آتشی بودیم بر ما آب پاشیدند...

آتروپات

به قلم آسام

داستان در ارتباط با پسری است که به تنهایی با پدرش زندگی میکنه خانواده ی پدریش پدرش رو به دلیل ازدواج با مادرش از خودشون روندن اما حق با اون ها بوده مادر آی هان به محض به دنیا اومدنش . اون و پدرش رو ترک کرده . پدر آی هان یک نظامیه و به علت داشتن چشمای فوق العاده جذاب آی هان عاشقشه و بعد از مادرش دیگه به هیچ زنی اعتماد نکرده و پیش خانوادش برنگشته تا سرزنش نشه در اصل اهل شماله از طرف پدری اما طرف مادری ترک اما موضوع اینجاست که اون قدرت هایی داره که پدرش برای حفظ جونش اون هارو از همه مخفی کرده این داستان روایتگر سختی ها و عجایبیه که برای آی هان به وجود میاد تا اون هارو بشناسه و کنترل کنه اون به طوری ذاتی می تونه اجنه رو ببینه و نمی دونه که این قدرت از مادرش به ارث رسیده و این موضوع وقتی شدید تر میشه که آی هان با خانواده ی پدریش روبه رو میشه و به شمال میره اونجا پدر بزرگش تنها کسیه که برعکس همه می فهمه اون دیوونه نیست و کمکش میکنه و دلیل مخالفتش رو برای ازدواج پدر و مادرش میگه ….

دست منو بگیر حالم جهنمه

به قلم گروهی

داستان در مورد یه دختره که در حال تحصیل تو دانشکده رزمیه با آزار اذیت‌هایی که میشه مجبور به مراجعه به یک جنگیر میشه. اون پسر هم یک پلیس معلق از خدمته و به نوعی چشم سوم داره.

نفرین نقره ای

به قلم Rengiari

لینڪ ڪه پسرے ۱۶-۱۷ ساله است ڪه همراه با پدر ناتنے اش و مادرش زندگے میڪند. متوجه میشود ڪه زندگے اش به طور عجیبے قابل پیش بینے است. همین موضوع باعث ایجاد مشڪلاتے براے او میشود. همچنین مے فهمد خانواده اے ڪه قبلا در خانه ے آنها زندگے میڪردند به طور مشڪوڪے به قتل رسیده اند. آیا قبل از مرگ میتواند ڪسے ر ا نجات دهد؟ےا سرنوشتے بجز مرگ دارد؟ فقط او میتواند همه را از شر این نفرین نقره اے نجات دهد…

نابودگری از نسل باد (جلد دوم شکست ناپذیر)

به قلم miss elahe

این جلد برخلاف جلد اول، از زبون سایر شخصیت‌ها هم روایت میشه. الینا مقدم، یکدونه دخترِ خانواده‌ی مقدم، یک روز همراه خانواده‌ش میرن زیارت؛ اما این زیارت با همه‌ی زیارت‌های عمرش فرق می‌‌کنه؛ چون توی این زیارت نگاهش با نگاهی گره می‌‌خوره که تمام زندگیش رو دستخوش تغییر می‌‌کنه و اون رو توی مسیر دیگه‌ای می‌ا‌‌ندازه. طی این نگاه با‌ ایمان‌ آشنا میشه و یک رابطه‌ی عاشقانه بین الینا و‌ ایمان شکل می‌گیره. الینا تصمیم می‌گیره همراه دوستش، ندا، به تهران بره و دانشگاهش رو اونجا پیش‌ ایمان ادامه بده؛ اما از وقتی که پاش رو توی آپارتمان دوست پدرش می‌‌‌ذاره اذیت میشه تا زمانی که واقعیت رو می‌‌فهمه. متوجه میشه که باید راه ورود اجنه به آسمون هفتم رو با کمک گروهی که بهشون ملحق شده و سردسته‌شونه و از قضا‌ ایمان هم توی اون گروه هست، ببنده. الینا مأمور شده که یک کار نیمه‎تموم رو تموم کنه و برای این کار باید یک نابودگر شه؛ یک نابودگر واقعی! آخرین باری که توی آپارتمان هستن و می‌‌خوان به تولد شاهرخ برن، جاشون لو میره و بعدش باغی که جشن شاهرخ توشه هم ایضا. پس راهی کوه شیطان میشن و توی ویلای مخفی اونجا مستقر می

شکست ناپذیر

به قلم miss elahe

الینا یکدونه دختر خانواده مقدم، داره مثل همه آدمهای معمولی زندگی میکنه.سرگذشت همه ما آدمها پر از تلخی و شیرینی و پستی و بلندیه. همه چیز از یه نگاه شروع میشه. نگاه مردی که زندگی الینا رو توی مسیری میندازه که به مغز کوچیک الینا نمیرسه! اما قصه از موقعی شروع میشه که الینا وارد تهران میشه....

مرگ مرا باور کن

به قلم ف شیرشاهی

جنی‌ دختر جوانی‌ست که سال‌هاست از طعم مهر و محبت پدرانه دور بوده و حال پدرش خواستار دیدار با اوست. با بازگشت او به زادگاه‌اش، دنیای تاریکی او را به سمت خود فرامی‌خواند. «مرگ» حوالی زندگانی دخترک پرسه می‌زند. زمزمه‌ای او را به سمت بی‌راهه‌ها می‌کشاند و لبخند «مرگ» او را به آغوشش دعوت می‌نماید. دریاچه‌ای شفابخش که وعده‌ی یک زندگی جاودانه را می‌دهد؛ اما برای او تنها «مرگ» را به دنبال دارد! دریاچه‌ای نقره‌گون که غریبه‌های آشنایی را به سمتش هدایت می‌کند و...

خانه ی سراب

این رمان ترسناک در مورد جن می باشد که چهار دختر به نام های ستایش ، سحر ، زهرا ، فاطمه است که پس از امتحان های خرداد برای تنوع برن مسافرت اونا می خوان برن شمال یکی از خونه های چوبی یکی از فامیل های فاطمه اما فاطمه آدرسو گم میکنه ولی سحر اشتباه یه آدرس دیگه پیدا میکنه تو کیف فاطمه خلاصه دخترای داستان ما به اونجا میرن اما از موجود پنهون داخل خونه خبر ندارن واتفاق های شومی که موجب میشه خاطرات بدی برای دخترا نقش ببنده به طوری که اونا حتی به ستایش که این موجودو دیده شک میکنن و فکر میکن همه اتفاقا زیر سر اونه اما ....

انجمن شاعران مرده

به قلم کلاین بام

داستان درباره ی معلّمی به اسم جان کیتینگ هستش که در اولین جلسه تدریس نشان می ده که روشی نو ومتفاوت با شیوه قدیمی مدرسه شبانه روزی بولتون ، داره. بچه های کلاس با تحقیق دربارهٔ آقای کیتینگ می‌فهمند او در جوانی در همین کالج محفلی را اداره می‌کرده به نام محفل شاعران مرده ,هفت نفر از شاگردانش تصمیم می‌گیرند این محفل را دوباره به را بیندازند. اما با اتفاقاتی که در اینده رخ می دهد اعضای انجمن ، مجبور به امضای حکمی می شوند که ….

شب هفتمین بدر

در سال ۱۸۶۰ هلنا ترانت دختر زیبای دورگه انگلیسی- آلمانی در سن ۱۴ سالگی از انگلستان به صومعه ای در آلمان برای تحصیل فرستاده میشود ، او دختری سر به هوا و ماجراجویی بوده و در سن ۱۸ سالگی در هفتمین شب بدر بهمراه مادر ماریا و بقیه دخترها به جنگل میروند ولی او در مه غلیظ انجا بقیه را گم میکند و...

طعمه ی مرگ

راجب دوتا دختر و دوتا پسر معمار که باهم رقیبن اما سر یه پرژه مهم باهم شریک میشن و میرن اسپانیا برای ساخت شرکتی جدید یه خونه ی بزرگ مشترک میگیرن که اون چند ماهو اونجا بمونن اما قافل از این که تو اون خونه قراره اتفاقای بدی براشون بیفته.....

میستری

به قلم Haniye و Azita

آروین قصه ما یه پسریه عاشق هیجان و ترس…همین علایقش باعث میشه اروین و دوستاش برای تعطیلات به یه روستابرن یه روستاکه توش یه خونه نفرین شده وجود داره…! اتفاقاتی که تو اون خونه نفرین شده. میوفته،ماجراهایی رو به وجود میاره که باعث میشه آروین یه راز خیلی بزرگ از زندگیش رو بفهمه یه راز از گذشتش!از خانوادش!!و….

نفرین بر عشق

به قلم sheyda sunny

داستان در مورد دختری به نام شیدا هست که با خواهرش پیش عموشون که کره ای هست زندگی میکنن و شخصیت های پسر هم اکثرا کره ای هستن. شیدا بعد از آسیب هایی که به خودش و خانواده ش وارد میشه تصمیم میگیره که به کمک یک خون اشام از کسایی که بهش اسیب زدن انتقام بگیره و ...

همخونه خون آشام (جلد دوم خون آشام ایرانی)

بعد از ماجراهای زیاد در زندگی ابگین شرقی ، سرانجام عقد کنان اردین و ابگین انجام میشه . اما ابگین به راز های وحشتناک در باره آدم های اطرافش پی می برد .رازهایی که موجب ماجراهایی شگفت انگیز و غافلگیر کننده برای دخترک هجده ساله و خون آشام می شود و حوادث خونباری را رقم می زند ....

خون آشام ایرونی

طی ماجراهایی یک دختر ایرانی از مادری نامتعارف ! متولد می شود . به علت جهش ژنتیکی، نیاز به نوشیدن خون دارد . خون آشام در سطح شهر می چرخد و باعث حوادث ناگواری می شود دختر زیبای خون اشام، آبگین ، احساس می کند عاشق آردین جوان کارخانه دار تهرانی شده است و عشق میان او و آردین باعث ازدواج شان می شود ، آبگین حادثه ها و ماجراهای زیادی در گذشته داشته تا به این مرحله از زندگی اش رسیده است

تولد مشترک

به قلم کار گروهی

مکانی مشترک ، نقطه ای مشترک ،اتفاقی مشترک ،همه چیز مشترک بود…درست مثل تولد ، تولد مشترک آنها…دور هم گرد شدند …چه ترسناک است…قدم نهادن در مکانی که اطمینانش باز شدن است و پاشیدن…چه ترسناک است با وجود او نزدیکی به همدیگر…حتی با باوری سفید



در رویای دژاوو لحظاتی پیش

دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می‌کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی می‌شید و احساس می‌کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می‌شنوید و فکر می‌کنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه‌ی ما همه‌ی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشته‌اش می‌ترسه!

دنیای رمان

+1000 رمان عاشقانه و طنز

معرفی بیش از ۱۰۰۰ رمان محبوب ایرانی خارجی و صوتی ...

ارسال روزانه بین 2 تا 4 رمان جدید به برنامه

رمان های آنلاین با پارت گذاری روزانه

با بیش از 35 ژانر مختلف برای همه سلیقه ها

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

دکلمه

گمشده

دکلمه

پناه همیشگی قلبم

دکلمه

اُهم

دکلمه

رفتن...

دکلمه

کاش‌ تو ماه ‌بودی

نویسندگی بیاموزید
آخرین نظرات کاربران
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید