رمان اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
دریا به اصرار هوشنگ پدر خواندهی خود و به قصد جاسوسی وارد عمارتی میشود که دو پزشک جوان و یک پیرزن اسراآمیز به نام صنم در آن زندگی میکند. و این میشود آغازی دوباره برای دریا. پیرزن شروع به گفتن خاطراتش میکند و رازی نهان آشکار میگردد.
میتونی این رمان رو با دریافت سکه از طریق دیدن تبلیغ، رایگان بخونی!!
دریافت سکههنوز عضو رمان نشدی؟
همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اسرا
در پارت 18100وای که فقط عاقبت نظام میخوام بخونم یعنی... 🙏
۲ هفته پیشآمنه
در پارت 17910ممنون عالی هست پارت ها رو همان شبی که رایگان میشه می خوانم خیلی خوب مینویسین ممنون
۳ هفته پیشستاره
در پارت 17800ای جان بچه ی کوچولونمی دونه ماه صنم چقددمهربونه 😍😍
۳ هفته پیشعلی
در پارت 200عالیه
۴ هفته پیشاسرا
در پارت 17200عجب نه اسم دامادمیدونست نه مهریه بله میگیرن خوب سکته نکرد🙏
۴ هفته پیشاسرا
در پارت 17100مگه اینطوربله میگیرن😔🙏
۴ هفته پیشنسترن
در پارت 17300عالی
۴ هفته پیشستاره
در پارت 17210بی چاره ماه صنم چقدردردکشیده خوبه که اینبارعقلشون رسیدبدبختش نکنن خوبه که طاهرهست
۱ ماه پیشآمنه
در پارت 17100خیلی خوب بود اما خیلی مونده تا بفهمم ماه صنم چه شد
۱ ماه پیشنسترن
در پارت 17010عالی
۱ ماه پیشاسرا
در پارت 17010چقدرسخته🙏
۱ ماه پیشنهال
در پارت 17000خدا مردهایی مثل رحمت بی عرضه رو نابود کنه
۱ ماه پیشآمنه
در پارت 17000این حرفی که ماه صنم گفت صددرصد تایید میکنم
۱ ماه پیشاسرا
00بایکی ازدواج کنه زورش بیشترازنظام🙏
۱ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
آمنه
در پارت 18600سلام نویسنده جون عالیه خوشم میاد هر شبی که رایگان میشه من همون شب میام ومیخوانم ولی حالا نظر نمیدم چون تکمیل شده داستانش هم داره از یکنواختی درمیاد ومشکل ها بیان میشن که سر منشا اونها از کجاست