تازیانه‌ی زمختِ نگون‌بختی، بی‌رحمانه بر وجودش می‌تازید. آن شب وحشی، آن سیه آسمانِ مخوف، دنیای سپید رنگش را به خاکستری سوزنده مبدّل کرد. او تنها ازخود و دنیای خود مراقبت می‌کرد اما با این اتفاق شوم، ازخود و دنیای خود متواری شد. در این دریاچه‌ی مذاب به‌ناگه‌ حسِ عشق فوران کرد. جوشید و طمع عصیان‌ها را به‌خود برانگیخت.


228
49,870 تعداد بازدید
501 تعداد نظر
61 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

نازنین هاشمی نسب : ۲ هفته پیش

سلام به خوانندگان زیبای رمان تلألو هور✨🤍
نمی‌دونید وقتی نظرات شما رو میبینم چه‌قدر پرانرژی و باانگیزه میشم.
پس خوانندگان زیرزمینی... خودتونو نشون بدید😁🌈
و این‌که تا ده الی پونزده پارت آینده یه سونامی سهمناک داخل رمان قراره اتفاق بیفته.😎 😱
منتظر اون طغیان باشید که قراره بترکونیم. 🤯

نازنین هاشمی نسب : ۲ ماه پیش

سلام دوست کتاب‌خون من🌿🌼
یادت نره این رمان رو به‌کتابخونه‌ات اصافه کنی و با یه نظر کوتاه به من انگیزه‌ی نوشتن ببخشی✨
با نظرات شما من برای ادامه رمان کلی انرژی میگیرم🌈
مطمئن باشید کلی هیجان و گریه و خنده درپیش داریم.
بازم متشکرم از تمام عزیزانی که رمان رو مطالعه میکنن و نظرات زیباشون رو ثبت می‌کنند✨🌼

61
دیروز

60
۳ روز پیش

59
۵ روز پیش

58
۸ روز پیش

2
۱۴۶ روز پیش

1
۱۴۶ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Aa

    در پارت 6110

    ممنون🙏🌺

    ۲۱ ساعت پیش
  • مهتاب

    در پارت 6110

    فکر کنم اونی که داوین باهاش تلفنی حرف میزد پروانه بود ... یه حس سیاهی بهم میگه پروانه خواهر پاشاست یا به پاشا مربوطه 😨

    ۲۱ ساعت پیش
  • لیلی

    در پارت 6110

    اوخیششششششش بلاخره این مهروی سرگردان یه حرف منطقی زد سپاس بیکران ازبانوی جوان😍😍

    ۲۱ ساعت پیش
  • ??

    در پارت 6110

    ❤❤❤❤❤

    ۲۱ ساعت پیش
  • Aa

    در پارت 6010

    ممنون زیبا بود🙏🌺

    ۳ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    🌹✨

    دیروز
  • مهتاب

    در پارت 6040

    کارت خیلی درسته نازنین جان 💚

    ۳ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    ممنونم مهتاب جانم 🤍✨

    دیروز
  • م.ر

    در پارت 6030

    به.به دست مریزاد 👐

    ۳ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    خیلی ممنونم از شما🌹

    دیروز
  • مریم

    00

    عالییییی🧡🧡🧡🧡

    ۳ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    متشکرم مریم جان✨🧡

    دیروز
  • ??

    در پارت 6020

    مثل همیشه عالی بود

    ۲ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    خیلی ممنونم از شما🌹

    دیروز
  • ستاره

    در پارت 6000

    بله دیگه افتادتوچاه 😉عالی مث همیشه 🌷

    ۲ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    مرسی ستاره جان، همراه همیشگی🧡

    دیروز
  • صحرا

    در پارت 6000

    به به داستان داره رنگ و بو میگیره از شنبه ش🤣

    ۲ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    آره دیگه همه چیز از شنبه شروع میشه😂 مرسی ازت🧡

    دیروز
  • مریم

    01

    حسم میگه مهرو میره شرکت کاملا با داوین کارد و پنیر میشن دوباره ی اتفاق شبیه پاشا میوفته و داوین شک میکنه مهرو مجبور میشه بگه بش و داوین کمکش میکنه البته درین اثنا عاشق همم میشن

    ۳ روز پیش
  • م.ر

    در پارت 5910

    وای مهرو بیچاره تو بلاتکلیفی مونده😭

    ۵ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    دقیقا🥲بین گفتن و نگفتن به دینا مونده بود. ممنون از شما🌹

    ۳ روز پیش
  • ستاره

    در پارت 5920

    خوبه که دیناهست غزل هست دوستاگاهی امن ترازفامیل هستند

    ۵ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    دقیقا🥹باز خوبه اینا کارشن اگه نبودن که مهرو، دق میکرد🥺💔

    ۳ روز پیش
  • مریم گلی

    در پارت 5920

    ولی ای کاش این همه دروغ پشت هم نمی گفت ،بلاخره ماه هیچ وقت پشت ابر نمی مونه ورازها روزی فاش میشن ،ممنونم نویسنده جان

    ۵ روز پیش
  • نازنین هاشمی نسب | نویسنده رمان

    درسته مریم گلی جان، واقعا دروغ دروغ میاره و مهرو چاره‌ای نداره. اما بنظرم گاهی اوقات گفتن حقیقت از دروغ گفتن بهتره اما متاسفانه مهرو اینجوری نیست یعنی دست خودشم نیست، میترسه. مرسی ازت گلم♥✨

    ۳ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.