پارت دویست و سی و دوم

زمان ارسال : ۶۰ روز پیش

برگشت، ولی تا به خودش بجنبد شهاب از پشت سرش حاضر شد و گفت:
_ یه فرصت دیگه به همه‌مون بده. شاید اگه مادرتم مونده بود و اجازه می‌داد کمکش کنن چهل سال پشیمونی و انتظاری گریبان همه‌‌رو نمی‌گرفت.
بغض کرده بود. نه راه پس داشت و نه راه پیش. کیفش را بیشتر میان آغوشش فشرد و لب پایینش را گزید. شهاب چشمکی به نامی زد و گفت:
_ ماشین جلوی دره. نیلوم هست دلشم خیلی برات تنگ شده.
نگاه دریا بال

162
54,689 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید