
رمان آشتی
- به قلم سعیده براز
- 8 پارت
- در حال نگارش
- 4.9K 👁
- 106 ❤️
- 52 💬
آشتی، دختری که به تازگی طعم شیرین ازدواج را چشیده، ناگهان با تلخیهای زندگی روبهرو میشود. شوهرش، مردی سرد و بیاحساس، مدام او را پس میزند و تحقیر میکند. اما درست زمانی که آشتی خبر بارداریاش را به او میدهد، شوهرش خانه را ترک میکند و دو ماه بعد، خبر فوت او مانند صاعقهای بر سر آشتی فرود میآید. آشتی، زنی جوان که هم باردار است و هم عزادار، در میان سنتهای دستوپاگیر خانوادهٔ همسرش گرفتار میشود. طبق رسوم، او باید با یکی از مردان خانوادهٔ همسرش ازدواج کند تا فرزندش در آن خاندان بزرگ شود. اما آیا آشتی میتواند با این تقدیر تلخ کنار بیاید؟ آیا عشق گمشدهاش را در میان این اجبار و سنت پیدا خواهد کرد؟ رمان «آشتی»، یک رمان عاشقانه و رمان اجتماعی است که به چالشهای زندگی زنان در جامعهای سنتی میپردازد. این رمان، داستان عشق، غم، امید و تلاش برای بقا را به تصویر میکشد.
۱ روز ۱۹ ساعت ۲۱ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
سارا
در پارت 200رمان عالیه
۴۶ دقیقه پیشاسما
در پارت 530رمان جدید هوراااااااااا عالی مثل همیشه منتظر آدامس هستم
دیروزسعیده براز | نویسنده رمان
اسما یه دقیقه به کلمه ی آدامس نگاه کردم تا متوجه شدن اشتباه تایپییه وگرنه واقعا آدامس نمیخوای😁
۱۲ ساعت پیشاسما
در پارت 500منظورم ادامش بود
۵۰ دقیقه پیشA-a
در پارت 800خیلی زیبا بود کاش آشتی حامی داشت واز این زندگی اجباری نجات پیدا میکرد ممنونم عالی بود خسته نباشید👏💐
۶۰ دقیقه پیشندا
در پارت 800خیلی عالیه ممنون کاشک مردا قدراین عشق رو میدونستن
۲ ساعت پیشآمنه
در پارت 800من که میگم حرف مردم تمومی نداره فقط عمر آدمی کم میشه برای زندگی آشتی واقعا متاسفم زمانی که من گفتم احساسش رو درک میکنم نه درباره اخلاقای بیش از حد آروین نیسن فقط اینکه نمی توانستم به خاطره مشکلات به خانه آقام برم بود شوهرم بوکس بازی میکنه مربی بود ولی وقتی اعتراض همه رو دید که زمان رفتن به باشگاه
۳ ساعت پیشسعیده براز | نویسنده رمان
آمنه چقدر زندگیت پراز فرازونشیبه
۳ ساعت پیشآمنه
در پارت 800امیدوارم به خاطره بودن هیمن درآنجا ورفتن یکباره اش برای آشتی حرف وحدیثی درنیارن آخه گفتین حامله میترسم از همون اولین شب باردار باشه ونمی دونه وحالا فکر میکنن از هیمن بادار شده
۳ ساعت پیشآمنه
در پارت 800زمان رفتن به باشگاه نمیتوانه براعصابش مسلط باشه وهمه رو به دید هم ورزشی خودمی دید والبته بیشتر من نمی توانستم برگردم وشکایت کنم این قانون خانواده های خان زاده هست وخانواده من به عنوان خان زاده قبول نمیکنن که قهر کنم ونتوانم ازپس مشکلات بر بیام الان شوهرم اخلاقش خیلی خوب شده وهمین باعث صبر بیشترمن
۳ ساعت پیشللهه
در پارت 200خیلی قشنگه ولی پارت هاش خیلی کوتلهه
۴ ساعت پیشم
در پارت 700وای! یعنی هیمن عاشق آشتی شد؟
۵ ساعت پیشاسرا
در پارت 830وای آشتی چقدرگناه داره 🙏
۶ ساعت پیشنیایش
در پارت 100رمان جذابی هست
۶ ساعت پیشاسرا
در پارت 610وای این چیزهاچطورتومغزمعیوب این رفته🙏
۶ ساعت پیشآمنه
00خواستم فقط برای شما بفرستم علامت رو یادم رفت پدرش ۸۵یال سن داشت وآلزایمر گرفت ومادرش داغ پسر دیده بود وآخرین نفر برادر شوهرم که بیماری روماتیسم از نوع ناشناخته که دارو نداره گرفته بود الان هم با اعشاب عطاری جلوی پیشرفت رو میگیره الان فقط برادرشوهر که بیماره مونده البته خانه مال اون هست والان ۱۵
۱۱ ساعت پیشامنه
در پارت 500راستش رو بگم من بدتر از آشتی بودم نه فقط نوکرشوهرم بلکه همه خانواده اش بودم والان هم تا حدودی هستم آخه خانواده شوهرم ۲مرد مجرد ویک دختر مجرد وپدرومادرش بودند الان خواهر شوهرم ازدواج کرد بعد ۸سال بعد از من دختر خوب ومرحمی بود برای دردهام ویک برادر شوهر دارم بعد از من۳سال ازدواج کردوپدرشوهرم که ۸۵سال
۱۱ ساعت پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده saede_baraz
-
آیدی تلگرامی نویسنده @saede_baraz
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
اسما
در پارت 800کاش آشتی طلاق می گرفت