رایحه ی صدای او

حورا یه دختر با حیا که همش درحال فعالیته سه تا برادر غیرتی داره که خیلی رو این دختر حساسن! امان از اونروزی که حورا تنها به خونه بر میگرده..

غربت تنهایی

ثنا دختری که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است ؛خانواده ای که یک وعده نمازشان قضا نمی شود اما طبق یک قانون نانوشته ثنا در میان اعضای خانواده طرد شده ؛این قانون در نهایت به دست کسی میشکند که یک روز فکرش را هم نمیکرد...

تندیسگر عشق

به قلم monika

داستان درمورد پسری به اسم سعید که جز بچه های انقلابی هستش و عاشق دختر یکی از تیمسار های ارتش میشه و ...

به همین سادگی

به قلم M_alizadehbirjandi

می‌گفت نباشم؛ چون حس می‌کرد سادگی‌اش این روزها خریدار ندارد؛ اما داشت، من خریدار بودم همه‌ی سادگی‌های عاشقانه‌اش را. قدم زدم کنارش در جاده‌های سادگی، تا بفهمد من فقط عشق را با یک رنگ کنارش می‌پسندم، آن هم به رنگ سادگی. اصلاً سادگی یعنی زندگی؛ یعنی خودت باشی و او دور از همه‌ی حرف‌هایی که نمی‌ارزد حتی به گوش کردن. دور از لذت‌هایی که فقط برای چند ثانیه و گذرا است و فقط زرق و برق دنیا. اصلا سادگی؛ یعنی خودِ خودِ عاشقی.

شاخه زیتون (ענף זית)

اریحا (יְרִיחוֹ) نام شهری باستانی و تقریباً ۱۰۰۰۰ ساله است که یکی از اولین سکونت‌گاه‌های بشری بوده و اکنون در کرانه باختری رود اردن و کشور فلسطین واقع شده و در زبان عبری به معنای مکان یا گل خوش‌بوست. نام اریحا حدود هفتادبار در عهد عتیق تکرار شده و کتاب مقدس آن را «شهر خرماها» (עִיר הַתְּמָרִים) یاد کرده است. البته، اریحا نام دختری‌ست که ناخواسته وارد یک نبرد ۳۰۰۰ ساله شده است؛ جنگی خاموش که سال‌هاست در جریان است. آنچه برای اریحا و سایر دختران داستان اتفاق می‌افتد، داستان همه دختران جهان است. داستان جنگیدن برای بهتر شدن؛ برای قدرت گرفتن. داستان جنگیدن زن‌ها علیه زن‌ها و داستان نبرد تمام عیاری که صحنه‌گردان و سربازانش زن‌ها و دخترانند.

طواف و عشق

به قلم امیدوار

داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در 25 سالگی براش رخ داده ، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه … ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو …

لپ های خیس و صورتی

به قلم آیه

درباره ی دختری بدبخت گفته شده است که بدبختی او را چندین بار تکرار می کند و می گوید: در حد آوارگان و بیخانمان های زلزله پاکستان…گفتم بیخانمان…اما از اون اتفاق های عادی که برای همه بیخانمان هامیوفته واسه این نمیوفته.یه اتفاقای دیگه میوفته …هه!!یه جورایی که خودتون حس کنید جای اون دختره بدبختو بیچاره شدید… یه قصه ی رقابابتی بین دو تا مدرسه هم قاطی این هس (مثلا مخه)به اضافه حسودی بعضیا به این دختره..

تهران دود

به قلم آفسا

فقط دود خودروها معضل شهر تهران نیست. موجوداتی به وجود می‌آیند که مثل دود‌ها و آلاینده‌ها بی‌سر و صدا کار می‌کنند و تا قضیه جدی نشود کسی دست به کار نمی‌شود. گروهی شیطانی به نام دودمان خاکستری از افرادی مرموز برای گرفتن انتقام از بالادستی‌ها به وجود می‌آیند و بعد از جدی‌تر شدن ماجرا، سازمانی نیمه‌دولتی هم علیه آن‌ها تشکیل می‌شود. دل‌آرام دختری به ظاهر مظلوم است که قبلاً عضو دودمان بوده و حالا مثل یک شهروند عادی است، اما آشنایی با یک دوست خونگرم باعث می‌شود با مردی آشنا شود که علیه دودها عمل می‌کند. فرصتی پیش می‌آید تا دلارام خطاهای گذشته‌اش را جبران کند اما آیا فرشته‌ی سبزپوش هم با این قضیه کنار می‌آید؟ جنگیدن، تنها راه نجات است!

زن نبود شعله بود سوزاند

به قلم پری۶۳

راجب ب ی دختریه ب اسم گیتی ک تو خانواده مذهبی ب دنیا اومده و بزرگ شده ،،ی خاهر داره ب اسم فرنگیس ،، گیتی خیلی سرکش و آزاده و بخاطر همین خانوادش دل خوشی ازش ندارن و زیر نظر خانوادش با مردی ب اسم مجید ازدواج میکنه و حاصلش میشع ی دختر ب اسم هستی ،، گیتی آزادی رو دوس داره و تو مهمونیا باس آزاد باشع و برقصه و لباسای راحت و آنچنانی بپوشه ک مجید با تمام اینا مخالفه و همین میشه مشکلات زندگیش و عامل اختلاف با همسرش ،، ی روز که گیتی هستی رو ب پارک میبره تا دیروقت طول میکشه و وقتی میاد با شوهرش حسابی بحثش میشه و مجید هم هستیو میگیرع و با هم از خونه میزنن بیرون ،، تو جاده با کامیون تصادف میکنن و شوهرشو بچش میمیرن و این میشه آغاز داستان ...

صدای بارون ، عطر نفسهات

رمان برای من بخون برای من بمون ، داستان زندگی یه دختر نوزده ساله به نام عاطفه است که عشق شدید و عجیبی به یک خواننده داره . تا اینکه یک روز اتفاقی از قاب تلوزیون برق حلقه ازدواج رو تو دست خواننده محبوبش میبینه و بعد متوجه میشه که همون روز ، روزه عقد اون خواننده بوده .دقیقا توی اولین سال و اولین ترم به طور اتفاقی با پسری همکلاس میشه که … (ای بابا همچین میخونی که انگار انتظار داری کل رمان همینجا باشه …. همه رو که نمیتونم همینجا بگم . خودتون بوخونید …)تا اینکه توی یه شب فوق العاده ، قشنگترین و زیباترین اتفاق زندگی عاطفه با یه تلفن رقم می خوره …. پایان خوش



مردمک سفید لحظاتی پیش

وقتی چشم‌هایش را باز می‌کند هیچ چیز از این دنیا برایش آشنا نیست. حتی نامی که یک عمر با او بزرگ شده است. پا در دنیای جدید و آدم‌های جدید می‌گذارد. غافل از اینکه این آدم‌ها قرار است یک روز تمام دنیای او بشوند، رازها برملا کنند و او را بین دودلی بگذارند که بماند یا برود. عشق سابقش را بپذیر یا عشقی که حالا گریبان‌گیرش شده است را با چنگ و دندان نگه‌دارد. خدا می‌داند بازی سرنوشت برای او چه خواب‌ها که ندیده است...

راه های دانلود اپلیکیشن

ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید