رمان راز شبانه به قلم ساناز لرکی
شبانه دختریست که عاشق عکاسیست اما برادرش شدیدا با این قضیه مخالف است. بدون اطلاع خانواده برای یک مصاحبه میرود و در مسیر برگشت تصادف میکند. در آمبولانس متوجه میشود هیچ چیز تصادفی نیست و سرنشینان ماشین و حتی مرد مرموزی که به ظاهر عابر بوده و سوار ماشین شده هم همگی بخشی از یک نقشه هستند. پازلی که باید حل شود...
اطلاعیه ها :
راز شبانه با کیفیت چاپی و پایان متفاوت بارگزاری شد.
از پارت ۳۵ شروع به خوندن کنید. شاید اولش تکراری باشه اما کد گذاریهای مربوط به پایان توش پنهانه...واسه این گفتم میتونید از پارت ۳۵ ادامه بدید تا توالی حوادث با توجه به کدگذاریها براتون منطقی باشه...
مدت زیادی گذاشتنش و تغییرش ازم وقت و انرژی گرفت اما معتقدم شما باارزشترین بخش دنیای نویسندگی من هستید. لطفا نظر فراموش نشه...منتظرتون هستم
و اینکه از بین نظرات قرعهکشی میکنم و برای رمان جدیدم" پرسه" که قراره از دنیای رمان بیاد به سه نفر حق عضویت هدیه میدم.
ممنونم از همراهیتون با راز شبانه...
از فردا راز شبانه با کیفیت چاپی قرار میگیره با پایانی متفاوت. از پارت ۳۵ به بعد مجدد بارگذاری میشه...
موضوع پایان دیگری بر راز شبانه
سلام دوستان عزیزی که راز شبانه رو دنبال کردید یا میکنید.
برای نسخه چاپی مجبور شدم ورژن جدیدی از پایان رو بنویسم چون کتابهای من اسپانسرش نشره و طبیعتا وقتی کاری تو مجازی هست بهتره به همون سبک مجازی چاپ نشه.
بعد از بازنویسی از پارت۳۵به بعد احساس کردم ورژن جدید فوقالعاده شده با یه پایانبندی دیگه.
راستش برام تصمیم سختی بود که از خیر چاپ کتاب بگذرم اما واقعا دلم میخواد راز شبانه دیوانهوارترین پایان ممکن رو داشته باشه. مثل بقیهی کتابهام که غافلگیرانه هستن. من حدود ۱۴تا کتاب چاپی و در دست چاپ دارم و تصمیم گرفتم اینیکی برای شما باشه و فقط مجازی
اگر براتون مقدوره از پارت ۳۵به بعد رو نخونید و اجازه بدید پارتهای جدید بارگذاری بشه و دوستانی هم که رمان رو تموم کردن میتونن یه پایان دیگه رو هم تجربه کنن و به نظرم شما خیلی باارزشتر از چاپ کتابم هستید. میخوام لذت پایانش رو با کیفیت چاپیش باهاتون به اشتراک بذارم.
و اینکه خیلی خیلی برام مهمید
و دوستان عزیزم...
لطفا رازشبانه رو بعد از خوندن بدون نظر رها نکنید... واقعا نظراتتون برام بسیار مهمه
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ساناز لرکی | نویسنده رمان
عزیزم دررموردش فکر میکنم. خدارو شکر دوست داشتید
۲ روز پیشF
در پارت 6200عالی بود و شوکه کننده ... جلد دوم داره این رمان یا کلا به پایان رسیده؟
۴ روز پیشساناز لرکی | نویسنده رمان
فعلا خط داستانیش تموم شده.
۴ روز پیشسمیه
00بهترین و منطقی ترین پایانی که می توانست یک رمان داشته باشه خسته نباشی نویسنده
۴ روز پیشساناز لرکی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم
۴ روز پیشسمیه
در پارت 6000آراز آدم بدی نبود بقیه اونو تبدیل به این که هست کردند اما کاش به جای اینکه تسلیم بشه جبران میکرد اشتباهات اش را
۴ روز پیشسپیده
در پارت 6210رمان جذابی بود😍ولی من هنوز نفهمیدم که مهراد چطور برای شبانه شناسنامه گرفته بود چون گفت رفتن مدرسه و این احتمال که بعداً با پول براش جور کرده رد میشه و اینکه آیا رمان ادامه داره؟(جلد دوم منظومه)
۴ روز پیشساناز لرکی | نویسنده رمان
بعد میشه بپرسم چرا رد میشه؟
۴ روز پیشسپیده
در پارت 6200آخه خودشم هنوز سنی نداشته و جوری که شبانه تعریف کرد بعد از دانشگاه مهراد وضعش خوب شده بوده
۴ روز پیشسپیده
در پارت 6210آها و یه سوال دیگه اینکه پدر مهراد یزدان و می شناخت و چرا تو تمام این سالها کاری باهاش نداشته(چون با همون اسم خودش کار می کرده) ؟؟ در کل مرسی برای رمان قشنگتون ❤️❤️
۴ روز پیشساناز لرکی | نویسنده رمان
چون به حد کافی نقره داغش کرده بوده و با شبامه و مادرش انتقام گرفت و اجازه داد زنده بمونه و عین خودش عذاب بکشه. تو داستان ذکر شده که بعد از اون کل سیستمش رو پاکسازی کرده
۴ روز پیشسپیده
در پارت 5410کمال همنشینی باآراز در شبانه هم اثر کرده😂یه باریه دختر قوی یه بار یه دختر شکننده البته میشه گفت در واقع شبانه یه دختر قوی ولی به چون مهراد اون و وابسته خودش کرده بوده این ضعیفی از اونجانشأت میگیره
۴ روز پیش.....
در پارت 6200آی مهراد آی :))) رمان جالبی بود تا آخرش نتونستم حدس بزنم به کدوم شخصیت میشه اعتماد کرد و الان حس میکنم رمان به سمت اولش گرد شد، همون موقع که یزدان به شبانه گفت جات امن نیست خسته نباشی نویسنده جان:&..
۴ روز پیشساناز لرکی | نویسنده رمان
اینقدر نکتهسنج خوندین که خستگی نوشتنش در رفت😍
۴ روز پیش....
در پارت 5610ببخشید من از &....;ازت متنفرم مهراد&....; تو پارتای اول رسیدم به &....;آخجون مهراد اومد&....; تو این پارت :))))))
۴ روز پیشساناز لرکی | نویسنده رمان
مرسی که نظر میذاری
۴ روز پیشسپیده
در پارت 4910نویسنده جون تو چند پارت قبل دو بخش از این پارت هم وجود داشت و انگار اونا اشتباهی قرار گرفتن اگه میتونید درستش کنید چون باعث گیج شدن خواننده میشه
۴ روز پیشسپیده
در پارت 4110ولی قشنگ معلومه که دستور از یه جای دیگه به آراز میرسه و خود آراز قصد اذیت کردنش و نداره چون تو خونه هم وقتی آب می گرفت بهش جوری داد میزد که صداش به اون سایه برسه و در واقع میخواد نجاتش بده
۴ روز پیشM878
در پارت 6200خیلی رمان مهیج و جذابی بود پارت ها اول که می خوندم نمی خواستم ادامه بدم ولی از اینکه خوندمش پشیمون نیستم از نویسنده بابت این رمان زیبا متشکرم
۴ روز پیشM878
در پارت 5300رمانی هیجان انگیزیه
۴ روز پیش...
در پارت 3710یه نکته جالبی وجود داره اینه که منم انگار دارم با شبانه این داستان رو طی میکنم، اینجوریه که دوست و دشمن رو گم کردم و دیگه نمیدونم توی رمان باید به کی اعتماد کتم و کی و دوست داشته باشم :)))
۵ روز پیش....
در پارت 3610تا الان اینجوری بودم که آراز چقدر گوگولی و نازه و خاک تو سر مهراد بعد الان تغییر نظر دادم که مهراد بچه طفلکی :)))) جیگرم کبابه براششش و البته که خاک تو سر آراز که معلومه همه چی از گور خودش بلند میشه
۵ روز پیشسپیده
در پارت 3310حالا میرسیم برای حدس بعدی 😔اینکه ریحان عاشق یزدان میشه
۵ روز پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
عسل
در پارت 6200عالی بود 😍❤ کاش جلد دوم هم داشت🥺😭