
رمان جاذبه
- به قلم راضیه نعمتی
- 106 پارت
- در حال نگارش
- 164.1K 👁
- 1.1K ❤️
- 830 💬
وقتی برای اولین بار تو خونهی عمهم دیدمش جاذبهی نگاهش من رو گرفت!... هنوز درست و حسابی هوش و حواسم برنگشته بود که با شنیدن صدای زیبا و خوشآهنگش که به گویندههای رادیو میماند قلبم بیشتر لرزید!... تو اون لحظه فقط یه سوال تو ذهنم میچرخید. اینکه مگه میشه یه سرگرد نیروی انتظامی هم انقدر جذاب باشه هم خوشصدا؟ ازش خواستم من رو به عنوان خبرنگار تو کلانتریشون راه بده تا به دنیای سوژههای خبری دست پیدا کنم در حالیکه هدفم نزدیک شدن به او و ربودن قلب سرسختش بود!... به نظرتون موفق میشم دل سرگرد علی کامیاران که قبلا به همه اعلام کرده به دلیل شغلش قصد ازدواج نداره به دست بیارم؟ خودم که خیلی امیدوارم سند قلبش رو به نام خودم بزنم
هنوز عضو رمان نشدی؟
برای اینکه بتونی این رمان رو بخونی باید عضو رمان بشی. پس همین الان روی دکمه زیر ضربه بزن تا درخواستت ارسال بشه.
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
اطلاعیه ها :
دوستان نازنینم ♥️
روزهای فرد بین ساعت ۱۸:۴۵ تا ۱۹ یک پارت از پارت های رمان جاذبه رایگان می شه و می تونید مطالعه کنید
اعضای vip هر روز غیر از جمعه ها ساعت ۱۸:۴۵ می تونن یک پارت از رمان جاذبه رو مطالعه کنن
برای قدردانی از همراهی شما، هر هفته 3 پارت از رمان در روزهای یکشنبه ، سه شنبه ، پنجشنبه به صورت رایگان منتشر میشود. از مطالعهی آنها لذت ببرید!
۲۳ ساعت ۱۴ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
م
در پارت 6000دیگه نباید کاریش داشته باشه،واقعا ضرب المثل خلایق هرچه لایق برای امثال فرگل گفتن هرچی سرش بیاد حقشه چون انتخاب خودشه
دیروزآمنه
در پارت 6010واقعا عالیه ،واقعا سخت خوبی کنی وبعد بهت بدی کنن احساسش رو درک میکنم
۲ روز پیشطاهره
00حقشه بزنه دهنش رو پر خون کنه دختره ابله
۲ روز پیشاسرا
در پارت 5900خوب علی توبدمخمصه افتادازیه طرف قلب پدرش عمه فرانک ازیه طرف دل آراازحالادلم واسه علی میسوزه🙏💞💋
۳ روز پیشم
در پارت 5910باز دل آرا عجولانه تصمیم اشتباه گرفت ،همون اول میرفتی اتاق اینهمه تابلو نمی کردی،آخه یازده شب یه دختر راه می افته جایی بره راه دور
۴ روز پیشراضیه نعمتی | نویسنده رمان
تو اون لحظه همه با هم بودن و دل آرا احساس غربت کرد و از اون بدتر شکسته شدن غرور. فقط دلش خواست از باغ سرهنگ فرار کنه و صدالبته کارش اشتباه بود.
۳ روز پیشفاطمه
در پارت 2510اگر گوشیش شکسته بود و دست علی بود ک تعمیرش کنه چجوری بعد از اون اتفاق میلاد زنگ زد به دل ارا خبر داد خونه نمیاد اون شب گوشی نداشت ک
۶ روز پیشراضیه نعمتی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم. اصلاح شد 🙏♥️
۳ روز پیشطاهره
در پارت 10200من اصلا از دل ارام خوشم نمیاد زیادی ساده و احمقه فکر نمیکنه همین فرگل اون عکس ها رو نشون علی داد. حالا دوباره ببین با شوهرش دوباره چه نقشه ای واسش کشیدن
۴ روز پیشزهرا
در پارت 10200من به فرگل شک داشتم
۵ روز پیشآمنه
در پارت 5810ای وای دل تو دلم نیست کی میرسه ببینم اینها مشکلاتشون تموم شده گرچه میدونم اول راه هستند ممنون واقعا عالی بود مرسی بابت وقتی که گذاشتین وما رایگان میخوانیم
۵ روز پیشراضیه نعمتی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم از قدرانی و همراهیتون 🙏🌹
۵ روز پیشم
در پارت 5810علی از نقشه سرهنگ وشهلا خبر نداره،اینا میگفتن علی کلا بخاطر شغلش قصد ازدواج نداره حالا نشستن نقشه کشیدن ،ولی به نظر من حضور دل آرا تو جمع خانوادگی اونا درست نبود همه فهمیدن خودشو کوچیک کرد
۶ روز پیشاسرا
در پارت 5830امیرحسین ازیه طرف میخادبچزون ازیه طرف میخاداون برسونه🙏💞💋
۶ روز پیشزهرا
در پارت 10000نمیدونم چراحس خوبی به ادامه ماجراندارم حس میکنم قرار اتفاق بدی بیافتدبین فرگل و پژمان ودل آرا
۷ روز پیشدیانا
در پارت 2900رمان خوبیه
۱ هفته پیشم
در پارت 5700عجب سفر تفریحی شد تمام خانواده بهم ریخت سرهنگم بیمار ،همشم تقصیر عمه ها بعدم مریم وخواهرش
۱ هفته پیشراضیه نعمتی | نویسنده رمان
👌😍
۱ هفته پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده raziyeh.nemati.1400
-
آیدی تلگرامی نویسنده raziyeh_nemati
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
اسرا
در پارت 6000وقتی فرگل این جوررفتارمیکنه دیگه نبایدپیگیرشد🙏