عشق باشکوه

به قلم راضیه نعمتی

عاشقانه خانوادگی

دوازده ساله بودم که داییم سرپرستیم رو به زن دلسوز و مهربونی که دوست مادرم بود، سپرد و من شدم تمام دنیای اون! زنی که بعد از جدایی از همسرش دیگه پسرش رو ندیده بود و من جای خالی پسرش رو براش پر می‌کردم. حالا مادرخونده‌م فوت کرده و پسری که این همه سال حسرت به دل دیدارش مونده بود از ترکیه برگشته تا ارثش رو ازم بگیره اما خبر نداره منم تو خونه‌ای که از مادرش ارث رسیده باهاش شریکم!...


510
104,519 تعداد بازدید
410 تعداد نظر
94 تعداد پارت

میتونی این رمان رو با دریافت سکه از طریق دیدن تبلیغ، رایگان بخونی!!
هنوز عضو رمان نشدی؟

همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی

کد عضویت داری؟

کد و وارد کن

1
۲۷۶ روز پیش

2
۲۷۶ روز پیش

3
۲۷۶ روز پیش

4
۲۷۶ روز پیش

93
۱۹۲ روز پیش

94
۱۹۱ روز پیش

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم

    در پارت 100

    رمانت حرف نداره عالیه

    ۳ هفته پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم‌ از لطفت 😍🙏

    ۳ هفته پیش
  • مریم

    در پارت 100

    عالیه ❤️

    ۳ هفته پیش
  • مریم

    ۱۹ ساله در پارت 100

    عالیه

    ۳ هفته پیش
  • ستاره

    00

    عالی بود

    ۱ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏♥️

    ۱ ماه پیش
  • ص

    در پارت 100

    عالی بود

    ۱ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏♥️

    ۱ ماه پیش
  • T

    در پارت 900

    عالی عالی

    ۱ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏😍♥️

    ۱ ماه پیش
  • طوبا

    در پارت 1400

    ممنون مرسی خیلی قشنگ بود عالی

    ۱ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    تشکر عزیزم ♥️

    ۱ ماه پیش
  • ,s

    در پارت 1500

    ممنون خیلی خوب بود

    ۱ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏♥️

    ۱ ماه پیش
  • tamana

    در پارت 1100

    😍😍😍👍👍👍👍

    ۲ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🧡

    ۲ ماه پیش
  • قلی پور آ

    ۱۳ ساله در پارت 9300

    دستت درد نکنه خیلی ممنون عالی بود عزیزم موفق باشید

    ۳ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم. سلامت و سربلند باشید 🙏♥️

    ۳ ماه پیش
  • هانی

    ۱۵ ساله 00

    دست. درد نکنه این رمان بهتری رمان بود که خوندم آخری پارت اشکم در آمد خیلی خوبه که بهم رسیدند ولی کهش حامد انجوری لجبازی نمکر که مهسا برای این بهش سابت کنه هم دوستش داره من میخواد ایران باشه اینجوری کن

    ۳ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    هانی جان، عشق مهسا و حامد به هم به یک انداره بود. به خاطر همین هر دو با هم تصمیم گرفتن پیش هم بمونن 😍♥️

    ۳ ماه پیش
  • موسوی

    در پارت 9400

    سپاسگزارم نویسنده جان قلمتون ماناوپایدار

    ۳ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم از لطفتون. خوشحالم رمان رو دوست داشتید 😍♥️

    ۳ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله در پارت 9400

    عالییییی بود مرسیییی راضیه جونم 😍😍هورااا بهم رسیدن 😍💃

    ۳ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    عشقشون به هم به یک اندازه بود 😍♥️🙏

    ۳ ماه پیش
  • اسرا

    00

    ممنون عالی بودبوس برات🙏❤

    ۳ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنون از شما خواننده‌ی خوب و همراهم 😍💋

    ۳ ماه پیش
  • هانی

    ۱۵ ساله 00

    حامد درست داغ دیده بود اما باید به نظر مهسا احترام میزاشت اگه واقع حامد مهسا رو دوست داشت و عاشقش بود

    ۳ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    بله عزیزم. درسته اما در واقع مهسا هم به خاطر حامد گذشت نمی کرد ♥️

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.