رمان حزین
- به قلم طیبه حیدرزاده
- 116 پارت
- تمام شده
- 40.8K 👁
- 136 ❤️
- 50 💬
من توی شهر آدمها یه گمشده بودم. سمیر، می خواست قصه گوی سرنوشتم باشه؛ اما روزگار برامون نقشه ها چیده و باند قاچاق آدم هم دشمن خونین من بودن! سمیر مرد کینه ای و بد اخلاقم، قرار منو خوشبخت کنه؟ آیا اونم مثل آدمهای دیگه یه روی سیاه و شیطانیم داره؟ من آخر این بازی نمی دونم. تو این طوفان خاکستر میشم یا ...
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
النا
در پارت 1120خوبه
۱۰ ماه پیشالنا
در پارت 1020نسبت سمیر با لعیا چیه .یعنی لعیا مادر سمیر
۱۱ ماه پیشسارا
در پارت 781رمان خوبیه ولی یکم گنگه.کاش یکم واضحتر نوشته بودی .سپاس از شما
۱۱ ماه پیشالنا
در پارت 700جالب شد
۱۱ ماه پیشماهی
در پارت 620ماهی چ آرتیست شده
۱۱ ماه پیشالنا
در پارت 610زودتر از این منتظر حرف سمیر بودم
۱۱ ماه پیشالنا
در پارت 500ماهی درست میگه سیاووش خیلی ساده است برعکس هیکلش
۱۱ ماه پیش...
در پارت 390هر کدام از آدمها برطریقی درد دارند
۱۱ ماه پیشسلام
در پارت 370خوبه
۱۱ ماه پیشالنا
در پارت 320خسته نباشی عزیزم
۱۱ ماه پیشیاس
در پارت 180عالییییی
۱۲ ماه پیشیاس
در پارت 10عالی و متفاوت
۱۲ ماه پیشرزا
0نویسنده جان چرا از حالت سکه ای خارج کردین آخه شاید کسی نتونه عضو یت رمان را بگیره 😪
۱ سال پیشاسرا
0🙏💋
۱ سال پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است -
صفحه اینستاگرام نویسنده tayyaba_heidarzadeh -
آیدی تلگرامی نویسنده ثبت نشده است -
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
افسانه.م
در پارت 1160رمان زیبایی بود ممنون از نویسنده عزیز