
رمان حزین
- به قلم طیبه حیدرزاده
- 116 پارت
- تمام شده
- 32.3K 👁
- 120 ❤️
- 50 💬
من توی شهر آدمها یه گمشده بودم. سمیر، می خواست قصه گوی سرنوشتم باشه؛ اما روزگار برامون نقشه ها چیده و باند قاچاق آدم هم دشمن خونین من بودن! سمیر مرد کینه ای و بد اخلاقم، قرار منو خوشبخت کنه؟ آیا اونم مثل آدمهای دیگه یه روی سیاه و شیطانیم داره؟ من آخر این بازی نمی دونم. تو این طوفان خاکستر میشم یا ...
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
النا
در پارت 11200خوبه
۲ ماه پیشالنا
در پارت 10200نسبت سمیر با لعیا چیه .یعنی لعیا مادر سمیر
۳ ماه پیشسارا
در پارت 7810رمان خوبیه ولی یکم گنگه.کاش یکم واضحتر نوشته بودی .سپاس از شما
۳ ماه پیشالنا
در پارت 7000جالب شد
۳ ماه پیشماهی
در پارت 6200ماهی چ آرتیست شده
۳ ماه پیشالنا
در پارت 6100زودتر از این منتظر حرف سمیر بودم
۳ ماه پیشالنا
در پارت 5000ماهی درست میگه سیاووش خیلی ساده است برعکس هیکلش
۳ ماه پیش...
در پارت 3900هر کدام از آدمها برطریقی درد دارند
۳ ماه پیشسلام
در پارت 3700خوبه
۳ ماه پیشالنا
در پارت 3200خسته نباشی عزیزم
۳ ماه پیشیاس
در پارت 1800عالییییی
۴ ماه پیشیاس
در پارت 100عالی و متفاوت
۴ ماه پیشرزا
00نویسنده جان چرا از حالت سکه ای خارج کردین آخه شاید کسی نتونه عضو یت رمان را بگیره 😪
۶ ماه پیشاسرا
00🙏💋
۷ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی ثبت نشده است
-
صفحه اینستاگرام نویسنده tayyaba_heidarzadeh
-
آیدی تلگرامی نویسنده ثبت نشده است
-
ارتباط از طریق واتس اپ ثبت نشده است.
افسانه.م
در پارت 11600رمان زیبایی بود ممنون از نویسنده عزیز